علامات ظاهری شب قدر
در کتاب شرح دعای سمات از علی اکبر نهاوندی در علامات لیلة القدر آمده که اولین علامت بنابر آنچه که در مصباح کفعمی آمده است آن است که آن شب اگر در تابستان واقع شود گرمای زیاد ندارد و اگر در زمستان واقع شود سرمای زیاد ندارد. دوم از آنها نیز که در کتاب مذکور آمده است اینکه اگر کسی را در آن شب بخواهند سحر نمایند سحر در او اثر نکند. سوم اینکه آفتابی که در روز آن شب طلوع مینماید دارای شعاع و ضوء چندانی نباشد و در تفسیر روح البیان برای این مسأله دو علت نقل نموده است: یکی آنکه در وقت طلوع آفتاب روز آن شب، چون ملائکه که در آن شب به زمین نازل شدهاند به آسمانها میروند، کثرت آنها جلوگیر شعاع شمس میشود و نمیگذارد که نور آن منتشر شود و دیگر آن که آفتاب در آن روز از میان دو شاخ شیطان طلوع نمینماید به احترام آن شب. پس از این جهت شعاع ندارد، بخلاف باقی ایام چه در روایات است که آفتاب طلوع مینماید از میان دو شاخ شیطان و آن لعین زیاد مینماید در بث شعاع و تزیین طلوع آن تا این معنی باعث شود زیادتی غرور کافرین و نیکو نمودن آن را در چشمهای ساجدین آن. چهارم آن که آن شب نورانی تر از سایر شبهاست، در تفسیر روح البیان آمده است:
و اما نوری که در شب قدر دیده میشود ممکن است نور بالهای ملائکه باشد یا نور بهشت عدن که دربهایش گشوده شده و یا نور لوای محمد و آل محمد است و یا نور اسرار عارفین که در آن شب حقیقت آنها از حجاب به در میآید تا همه خلق نور و شعاع آن را ببینند و این مناسب تر با حقیقت لیله القدر است چون حقیقت لیله القدر عبارتست از انکشاف ملکوت بر قلب عارف پس هنگامیکه نور باطن به نور ملکوت منور گردد این نور از آن منعکس میشود به ظاهر. (1)
زمان شب قدر
شیخ عارف محی الدین میفرماید: شب قدر در ده شب آخر قرار داده شده است چون نور است و نور شهادت و ظهور است بنا براین ده شب آخر به منزله روز است و روز را روز گفتهاند چون نور در آن پخش میشود و روز متأخّر از شب است چون از شب کنده میشود و ده روز آخر متأخّر از ده روز وسط و اوّل است و احدی را ندیدیم که شب قدر را در ده شب اوّل شهود کرده باشد و دلیلی هم برای ما نرسیده است و در ده شب وسط و آخر واقع میشود.
ودر فتوحات است که جبرئیل در هر ماه رمضانی بر محمّد ( صلّی الله علیه و آله و سلّم) نازل میشد و یک بار به او قرآن آموزش میداد و جبرئیل در هر ماه رمضانی یک بار با حضرت ختم قرآن میکرد تا اینکه رمضان آخری آمد که رسول الله جبرئیل را میدید پس جبرئیل در آن ماه رمضان دوباره به او قرآن آموخت و دوبار قرآن را ختم کرد و فهمید که او در سالی که میآید فوت خواهد کرد نه در سالی که آن رمضان بوده است پس ختم دوم او برای رمضان سالی بود که در آن فوت کرد و پیامبر در ماه ربیع الاول فوت کرد و نزول قرآن در شب قدری بود که بهتر از هزار ماه است.
پس از آن شیخ عارف تأویلات عجیبی در مورد عدد هزار و اضافه شدن آن به کلمه شهر میکند و هر کدام را با حقیقت قرآن و ختم نبوّت پیوند میدهد و میفرماید لیله القدر شب نیمة شعبان است و میگوید ما شهود کرده ایم که شب قدر در طول سال میگردد و همین طور آن را در ماه شعبان و در رمضان و در هر روز فرد از ماه رمضان و در شب هجدهم از ماه رمضان بر حسب روزة خود در آن سال شهود کرده ایم. (2)
از دیگر مطالبی که در کلام محی الدین آمده این است که شب بودن این شب را نه روز بودن آن را علت یابی میکند و میگوید: اما اختیار او لیله القدر را به خاطر این است که امور متمایز نمیشوند مگر به اقدارشان نزد حق و حق غیب است پس قدر اختصاص پیدا کرده است به شب چون مستور است همچنان که غیب مستور است. (3)
آری در شب آنچه که در باطن عالم میگذرد نمایان میشود و خود شب در حقیقت جلوه ای از تجلّیات اسم باطن حق است و زمان آن مناسبت تام با عالم غیب و اتصال به آن دارد.
سلام و امنیت در شب قدر
قرآن کریم در بیان این ویژگى شب قدر میفرماید: «سلام هى حتى مطلع الفجر.»( قدر / 5 ) کلمه سلام و سلامت به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است. و جمله «سلام هى» اشاره به این مطلب دارد که عنایت الهى تعلق گرفته است به این که رحمتش شامل همه آن بندگان بشود که به سوى او روى میآورند و نیز به این که در خصوص شب قدر باب عذابش بسته باشد.
به این معنا که عذابى جدید نفرستد. و لازمه این معنا این است که دراین شب کید شیطانها هم مؤثر واقع نشود چنانکه در بعضى از روایات نیز به این معنا اشاره شده است. البته بعضى از مفسرین گفتهاند: مراد از کلمه «سلام» این است که در شب قدر ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند، سلام میدهند.
اعمال شب قدر
اعمال شب قدر بر دو نوع است: یکى آنکه در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آنهایی که مخصوص هر شب است، و آن چند عمل است:
اول: غسل؛ علاّمه مجلسى فرموده بهتر است غسل این شبها در هنگام غروب آفتاب انجام گیرد که نماز شام را با غسل بخواند.
دوم: دو رکعت نماز که در هر رکعت پس از سوره «حمد»، هفت مرتبه «توحید» خوانده و پس از فراغت از نماز هفتاد مرتبه بگوید، أَسْتَغْفِرُ اللّه وَ أَتوبُ الَیْهِ . در روایت نبوى است: که از جاى برنخیزد تا خدا او و پدر و مادرش را بیامرزد.
سوم: قرآن مجید را باز کند و در برابر خود گرفته و بگوید:اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتَابِکَ الْمُنْزَلِ وَ مَا فِیهِ وَ فِیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ وَ أَسْمَاؤُکَ الْحُسْنَى وَ مَا یُخَافُ وَ یُرْجَى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقَائِکَ مِنَ النَّارِ؛ خدایا از تو درخواست میکنم به حق کتاب نازل شدهات و آنچه در آن است و در آن است نام بزرگترت، و نامهاى نیکوترت و آنچه بیم انگیز است و امیدبخش، اینکه مرا از آزادشدگان از آتش دوزخ قرار دهى.سپس هر حاجتی که دارد بخواهد.
اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛ خدایا به حق این قرآن، و به حق کسی که آن را بر او فرستادى و به حق هر مؤمنى که او را در قرآن ستودى و به حق خود بر آنان، پس احدى شناساتر از تو به حق تو نیست.
چهارم: قرآن به سرگرفتن در شب قدر و خدا را به چهارده معصوم سوگند دادن .
پنجم: خواندن زیارت امام حسین علیه السلام در شب قدر.
ششم: این شبها را احیا بدارد، روایت شده هرکه شب قدر را احیا بدارد، گناهانش آمرزیده مى شود. هرچند به شماره ستارگان آسمان و سنگینى کوهها و پیمانه دریاها باشد.
هفتم: صد رکعت نماز بجا آورد که فضلیت بسیار دارد و بهتر آن است که در هر رکعت پس از سوره «حمد» ، ده مرتبه «توحید» بخواند.
هشتم: این دعا را بخواند : اللَّهُمَّ إِنِّی أَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً دَاخِراً لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا أَصْرِفُ عَنْهَا سُوءاً أَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَى نَفْسِی وَ أَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ قُوَّتِی وَ قِلَّةِ حِیلَتِی فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ جَمِیعَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ وَ أَتْمِمْ عَلَیَّ مَا آتَیْتَنِی فَإِنِّی عَبْدُکَ الْمِسْکِینُ الْمُسْتَکِینُ الضَّعِیفُ الْفَقِیرُ الْمَهِینُ اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْنِی نَاسِیاً لِذِکْرِکَ فِیمَا أَوْلَیْتَنِی وَ لا [غَافِلا] لِإِحْسَانِکَ فِیمَا أَعْطَیْتَنِی وَ لا آیِساً مِنْ إِجَابَتِکَ وَ إِنْ أَبْطَأَتْ عَنِّی فِی سَرَّاءَ [کُنْتُ ] أَوْ ضَرَّاءَ أَوْ شِدَّةٍ أَوْ رَخَاءٍ أَوْ عَافِیَةٍ أَوْ بَلاءٍ أَوْ بُؤْسٍ أَوْ نَعْمَاءَ إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ؛
خدایا شام کردم درحالی که براى تو تنها بنده کوچک و خوارى هستم که براى خویش سود و زیانى را به دست ندارم و نمى توانم از خود پیش آمد بدى را بازگردانم، به این امر بر خویش گواهى مى دهم، و در پیشگاهت به ناتوانى و کمى چاره ام اعتراف مى کنم، خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و آنچه را به من و همه مردان و زنان مؤمن، از آمرزش در این شب وعده دادى وفا کن، و آنچه را به من عنایت فرموده اى کامل ساز، که من بنده بیچاره، درمانده، ناتوان، تهیدست خوار توام
.
خدایا مرا فراموش کننده ذکرت قرار مده در آنچه سزاوار آنم فرمودى، و نه فراموش کننده احسانت در آنچه عطایم نمودى، و نه ناامید از اجابتت، گرچه مدّت زمانى طولانى گردد، چه در خوشى یا ناخوشى، یا سختى، یا آسانى، یا عافیت، یا بلا، یا تنگدستى، یا در نعمت همانا تو شنونده دعایى.
این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السّلام روایت کرده که در این شبها، در حال قیام و قعود و رکوع و سجود مىخواندند. علاّمه مجلسى فرموده: بهترین اعمال در این شبها، درخواست آمرزش و دعا است برای حوائج دنیا و آخرت خود، و پدر و مادر و خویشان، و برادران و خواهران مؤمن، چه آنان که زندهاند، و چه آنان که از دنیا رفتهاند، و خواندن اذکار، و صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السّلام به هراندازه که بتواند و در بعضى از روایات وارد شده: دعای جوشن کبیر را در این سه شب بخواند.
پینوشتها:
1. وسیله النجاه در شرح دعای سمات ص 171
2. محی الدین ابن عربی، فتوحات، 3/ 159
3. محی الدین ابن عربی، فتوحات، 3/496
منابع:
1. حوزه/ شب قدر در نگاه مفسران قرآن
2. بیتوته/ شب قدر در نگاه علامه طباطبایى
3. وای جی سی/ شناخت اعمال شبهای قدر