۱۳۹۸/۱۱/۱۱
–
۷۲۳ بازدید
چرا پیامبر با دختر عمر خطاب ازدواج کرده اند؟
مگر عمر خطاب دشمن مولایمان علی نبود؟
مقدمه:
اولا: در آن زمان دشمنی علیه علی بن ابیطالب علنی نشده بود
ثانیا :مسلمانان مکه پس از هجرت به مدینه در شرایط جدیدی قرار گرفته بودند. آنجا برای آنان دیار غربت بود و هر کس که در مدینه دارای خویشاوندی نبود و یا پولی نداشت که با آن به تهیه منزل اقدام کند، در عسرت و تنگدستی زندگی میکرد.
وضعیت مسلمانان در سالهای اولیه ورود به مدینه تا حدی اسفبار بود که حتی برای پوشاندن مقدار ساتر واجب بدن خود با مشکل مواجه بودند (تا چه رسد به تهیه نان و غذای معمولی و محلی برای سکونت)، این مشکل تا حدی ملموس بود که به دستور پیامبر خدا (ص) مردان آنان در نماز جماعت موظف شدند که زودتر از زنان از سجده بلند شوند تا عورتین آنان توسط زنان دیده نشود.
پیامبر خدا این گروه را در مسجد مدینه بر سکویی که سایبانی داشت جای داد، آنان شب و روز در آن جا بودند و به همین مناسبت هم به «اصحاب صُفّه» معروف گردیدند.
در میان این آوارگان زنان بی سرپرست و شوهر مرده و دختران بی کسوکاری وجود داشت که غیرت اسلامیشان مانع از آن بود تا در جمع مردان بر صُفّه بنشینند یا بدون مجوزی شرعی و منطقی به خانه یکی از انصار قدم گذارند. در مورد زنان باید اضافه کرد که آنان علاوه بر رنج گرسنگی و بیکسی باید غم و غصه گرسنگی فرزندانشان را هم متحمل میشدند.
ازدواج پیامبر با حفصه: آری کار این زنان تا حدی اسفبار بود که حتی مردانی چون عمر دغدغهی بیشوهری دختر بیوهاش حفصه[۱]، او را مجبور کرد که خود شخصا برای ازدواج دخترش پیشقدم شود. به دنبال این فکر، نخست یاران رسول خدا را در نظر گرفت و ابتدا پیشنهاد خود را با عثمان که از بنی امیه و مردی ثروتمند بود در میان گذاشت. با وجود آنکه رُقیّه همسر عثمان درگذشته بود ولی عثمان پیشنهاد عمر را دایر بر ازدواج با حفصه نپذیرفت و به او جواب منفی داد. سپس عمر از ابوبکرخواست تا با حفصه ازدواج کند لیکن ابوبکر هم زیر بار نرفت.[۲] عمر که از جواب رد این دو تن آزرده خاطر شده بود شکایت آنان را به رسول خدا برد. پیامبر خدا(ص)، باب این گله و شکایت را بست و حفصه را به همسری خود برگزید.[۳]در چنین شرایطی بود که رسول خدا(ص) برای محافظت از این زنان مسلمان و غیرتمند چارهای جز این ندید که برخی از آنان را که احیانا نسبت به بقیه وضعیت رقتبارتری داشتند را عقد خود درآورد تا از این راه با برطرف کردن نیاز آنان به شوهر، مرحمی نیز بر دردها و غمهای آنان باشد.
پی نوشت:
[۱] . حفصه پنج سال قبل از بعثت پیامبر به دنیا آمده بود. وی ابتدا به عقد خنیس فرزند حذافه در آمد و با او به مدینه هجرت کرد. خنیس در جنگ بدر بر اثر زخمی که برداشت درگذشت و حفصه بیوه ماند. (ابن عبد البر قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، چ۱، ج۴، ص۳۷۲).
[۲] . قرطبی مینویسد: ابوبکر در پاسخ عمر سکوت اختیار کرد (وحتی حاضر نشد جواب عمر را بدهد). این مسئله باعث ناراحتی و غضب عمر گردید. (ابن عبد البر قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۳۷۳).
[۳] . وی در ماه شعبان سال چهل و پنج هجری و در زمان خلافت معاویه درگذشت و مروان فرماندار مدینه بر جنازهاش نماز گذارد و در بقیع به خاک سپرده شد. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۸۵-۸۷.
اولا: در آن زمان دشمنی علیه علی بن ابیطالب علنی نشده بود
ثانیا :مسلمانان مکه پس از هجرت به مدینه در شرایط جدیدی قرار گرفته بودند. آنجا برای آنان دیار غربت بود و هر کس که در مدینه دارای خویشاوندی نبود و یا پولی نداشت که با آن به تهیه منزل اقدام کند، در عسرت و تنگدستی زندگی میکرد.
وضعیت مسلمانان در سالهای اولیه ورود به مدینه تا حدی اسفبار بود که حتی برای پوشاندن مقدار ساتر واجب بدن خود با مشکل مواجه بودند (تا چه رسد به تهیه نان و غذای معمولی و محلی برای سکونت)، این مشکل تا حدی ملموس بود که به دستور پیامبر خدا (ص) مردان آنان در نماز جماعت موظف شدند که زودتر از زنان از سجده بلند شوند تا عورتین آنان توسط زنان دیده نشود.
پیامبر خدا این گروه را در مسجد مدینه بر سکویی که سایبانی داشت جای داد، آنان شب و روز در آن جا بودند و به همین مناسبت هم به «اصحاب صُفّه» معروف گردیدند.
در میان این آوارگان زنان بی سرپرست و شوهر مرده و دختران بی کسوکاری وجود داشت که غیرت اسلامیشان مانع از آن بود تا در جمع مردان بر صُفّه بنشینند یا بدون مجوزی شرعی و منطقی به خانه یکی از انصار قدم گذارند. در مورد زنان باید اضافه کرد که آنان علاوه بر رنج گرسنگی و بیکسی باید غم و غصه گرسنگی فرزندانشان را هم متحمل میشدند.
ازدواج پیامبر با حفصه: آری کار این زنان تا حدی اسفبار بود که حتی مردانی چون عمر دغدغهی بیشوهری دختر بیوهاش حفصه[۱]، او را مجبور کرد که خود شخصا برای ازدواج دخترش پیشقدم شود. به دنبال این فکر، نخست یاران رسول خدا را در نظر گرفت و ابتدا پیشنهاد خود را با عثمان که از بنی امیه و مردی ثروتمند بود در میان گذاشت. با وجود آنکه رُقیّه همسر عثمان درگذشته بود ولی عثمان پیشنهاد عمر را دایر بر ازدواج با حفصه نپذیرفت و به او جواب منفی داد. سپس عمر از ابوبکرخواست تا با حفصه ازدواج کند لیکن ابوبکر هم زیر بار نرفت.[۲] عمر که از جواب رد این دو تن آزرده خاطر شده بود شکایت آنان را به رسول خدا برد. پیامبر خدا(ص)، باب این گله و شکایت را بست و حفصه را به همسری خود برگزید.[۳]در چنین شرایطی بود که رسول خدا(ص) برای محافظت از این زنان مسلمان و غیرتمند چارهای جز این ندید که برخی از آنان را که احیانا نسبت به بقیه وضعیت رقتبارتری داشتند را عقد خود درآورد تا از این راه با برطرف کردن نیاز آنان به شوهر، مرحمی نیز بر دردها و غمهای آنان باشد.
پی نوشت:
[۱] . حفصه پنج سال قبل از بعثت پیامبر به دنیا آمده بود. وی ابتدا به عقد خنیس فرزند حذافه در آمد و با او به مدینه هجرت کرد. خنیس در جنگ بدر بر اثر زخمی که برداشت درگذشت و حفصه بیوه ماند. (ابن عبد البر قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، چ۱، ج۴، ص۳۷۲).
[۲] . قرطبی مینویسد: ابوبکر در پاسخ عمر سکوت اختیار کرد (وحتی حاضر نشد جواب عمر را بدهد). این مسئله باعث ناراحتی و غضب عمر گردید. (ابن عبد البر قرطبی، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۳۷۳).
[۳] . وی در ماه شعبان سال چهل و پنج هجری و در زمان خلافت معاویه درگذشت و مروان فرماندار مدینه بر جنازهاش نماز گذارد و در بقیع به خاک سپرده شد. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۸۵-۸۷.