روش قرآن کریم در آنجا که قصّهها را بیان میفرماید بر این است که به نکاتی برجسته و مهمّى که در ایفاى غرض مؤثر است، اکتفا میکند، و به جزئیات و تفصیل داستان نمیپردازد؛ یعنی از اول تا آخر داستان را حکایت نمیکند، و در هر موردی به مناسبتی از آن بهره میبرد.
با توجه و تأمل کافی در آیات مربوطه و توجه به مفاهیم عنوانها و تعبیرهای عذاب؛ به سادگی مشخص میشود که نه تنها هیچگونه تناقضی بین این تعبیرات نیست، بلکه تعابیر مذکور در بردارنده معانی یکدیگر و لازم و ملزوم همدیگر هستند و تعدّد تعابیر به اقتضای فصاحت و بلاغت ادبی قرآن صورت پذیرفته است.
در مورد شهادت شاهد هم باید گفت: شهادت در صورتی فاقد اعتبار است که در مراحل متعدّد همدیگر را نقض کرده باشند، اما اگر در هر مرحله بخشی از حقیقت بیان گردد، فاقد اعتبار نمیباشد و روی هم رفته دارای اثر کامل است.
با توجه و تأمل کافی در آیات مربوطه و توجه به مفاهیم عنوانها و تعبیرهای عذاب؛ به سادگی مشخص میشود که نه تنها هیچگونه تناقضی بین این تعبیرات نیست، بلکه تعابیر مذکور در بردارنده معانی یکدیگر و لازم و ملزوم همدیگر هستند و تعدّد تعابیر به اقتضای فصاحت و بلاغت ادبی قرآن صورت پذیرفته است.
در مورد شهادت شاهد هم باید گفت: شهادت در صورتی فاقد اعتبار است که در مراحل متعدّد همدیگر را نقض کرده باشند، اما اگر در هر مرحله بخشی از حقیقت بیان گردد، فاقد اعتبار نمیباشد و روی هم رفته دارای اثر کامل است.