طلسمات

خانه » همه » مذهبی » علت تفاوت منقولات تاريخي در امور تاريخ زندگاني پيامبر و ائمه ـ عليهم السلام ـ در چيست؟ آيا تعصبات در آن نقش داشته و مي شود و وحدت نظري حاصل كرد؟

علت تفاوت منقولات تاريخي در امور تاريخ زندگاني پيامبر و ائمه ـ عليهم السلام ـ در چيست؟ آيا تعصبات در آن نقش داشته و مي شود و وحدت نظري حاصل كرد؟

اختلاف نقل قولهاي تاريخي امري است طبيعي و اختصاص به زمان خاصي ندارد. بلكه اين احتمال وجود دارد كه در اين زمان هم واقعه يا رويدادي صورت پذيرد و دربارة آن نظرهاي مختلفي باشد (مثلاً در منابع تاريخي رحلت حاج ميرزا حسين نوري صاحب مستدرك الوسايل طي يك نقلي روز هفدهم جمادي الثاني سال يكهزار و سيصد و بيست هجري قمري نقل شده و در منبعي ديگر رحلت ايشان در بيست و هفتم جمادي الثاني نقل شده است.)[1] پس به طور كلي اين اختلافات در منقولات تاريخي وجود دارد، چه در منابع شيعه و چه در منابع تاريخي اهل سنت، به عنوان مثال در مورد ولادت پيامبر بزرگوار اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه مورد قبول هر دو فرقه است. اين اختلافات بدين صورت است در منابع شيعه تولد پيامبر با تفاوت هاي زير ثبت شده است: دوشنبه دوم ربيع الاول، شب سه شنبه هشتم ربيع الاول، بنا به قولي از امام صادق  ـ عليه السّلام ـ روز جمعه دوازدهم ربيع الاول[2] و بنا به قول مشهور شيعه هفدهم ربيع الاول، اما در منابع اهل سنت تولد پيامبر اين چنين آمده است: سيره ابن هشام، دوزادهم ربيع الاول،[3] ذهبي[4] دوازدهم رمضان و دوازدهم ربيع الاول ذكر كرده است، ابن كثير دوازدهم ربيع الاول[5]، ابن سعد در طبقات الكبري دوشنبه دوم ربيع الاول[6]  و دهم ربيع الاول، كامل ابن اثير، بيست و چهار روز بعد از سلطنت انوشيروان و ابن اسحاق دوازدهم ربيع الاول كه اين روايت مشهور اهل سنت است.
در مورد تاريخ ولادت حضرت علي (ع) نيز همانند پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ اختلاف بين نقل قول هاي شيعه و سني وجود دارد كه مجموع آن به ده قول مي رسد. هم چنين در مورد ولادت حضرت زهرا (س) و ساير ائمه اين اختلافات بين نقل قولهاي شيعه و سني ديده مي شود. پس با اين بررسي معلوم مي شود كه در بين روايات شيعه و سني يك اتفاق نيست، بلكه شاهد نقل قولهاي متفاوتي هستيم كه با بررسي هاي دقيق بين اين روايات يك نظر كه به واقع بيشتر نزديك است به عنوان نظر مشهور در نظر گرفته شده است، پس اگر تعصبي در كار بود بايد بين روايات اهل سنت يا شيعه اتفاق نظر مي بود در حالي كه چنين نيست.
به طور كلي عواملي چند در ذكر يك رويداد تاريخي دخيل است. قدرت حافظه: يعني مورخ داراي حافظه قوي باشد و بتواند رويداد را به ذهن بسپارد و فراموش نكند.
ضبط اخبار صحيح: مورخ اين توانايي را داشته باشد كه بتواند اخبار صحيح و نادرست را تشخيص دهد و از هم ديگر جدا نمايد، مشاهده مستقيم وقايع: كه به مورخ كمك مي كند كه با اطمينان كامل به شرح واقعه بپردازد.
شنيدن اقوال و يا نزديكي راوي به منبع اصلي خبر و عواملي چون گرايش هاي سياسي، مذهبي، اجتماعي و مصلحت انديش در نقل يك رويداد تاريخي نقش بسيار دارد.

شرايط بررسي و پژوهش در تاريخ
بدون ترديد، بحث در مورد تاريخ و رسيدن به نقل قول هاي دقيق امري خطير و كاري بسيار سخت است و پژوهشگر مانند غواصي است كه در يك اقيانوس عميق به دنبال صيد است، تاريخ و سيره مثل بسياري از ديگر امور از دو منظر افراط و تفريط مورد بررسي قرار گرفته است. چه بسا كساني كه به تاريخ روي آوردند و اصرار دارند كه هر چه در آن يافت مي شود، صحيح است، زيرا همة نقليات را از مسلمان حتمي مي شمارند و چه بسا افرادي كه راه تفريط را پيمودند و مطلقا بدبين شدند و به خاطر وجود بعضي از جعليات تمام آن را متهم كردند. اما بايد گفت دسته وسطي هم وجود دارد كه آنها با بررسي هاي دقيق و تلاش و كوشش مستمر سعي كردند تا آسيب هايي كه بر نقل قولهاي تاريخي وجود داشته است را از بين ببرند. بنابراين اختلاف در نقل قولهاي تاريخي وجود دارد و اين اگر در صدر اسلام و در تاريخ زندگاني بسيار است، شايد دليل اصلي آن سياست منع حديث كه از زمان خليفه دوم آغاز و تا زمان عمر بن عبدالعزيز ادامه يافت باشد. اين زمان كه حدود نود سال طول كشيد باعث شدت يافتن اين گونه اختلافات و هم چنين ورود احاديث و روايات و نقل قولهاي جعلي كه عموماً از سوي امويان صورت مي گرفت، شده است. پس به طور كلي پژوهشي در تاريخ اسلام علميت و كاشفيت از حقيقت است كه واجد شاخص هايي چون؛ امكان عقلي، استناد معتبر (از افراد مورد وثوق نقل شده باشد) هماهنگي محتوا و سازگاري با محيط و قرائن خارجي بوده و مخالف قرآن و روايات صحيح نباشد.
نتيجه اي كه در پايان مي شود به آن رسيد، اين است كه تاريخ انبيا و ائمه ـ عليهم السلام ـ نسبت به ساير موارد تاريخي از پاكي و صحت و اتفاق نظر بيشتري برخوردار است، زيرا كه اولاً: در منابع شيعي نسبت به نقل تاريخ ائمه آن نقصي كه در منابع اهل سنت ديده مي شود نيست و هم چنين نقل قولهاي آنها با احاديث و روايات ائمه و قرآن بيشتر تطبيق دارد تا منقولات مورخان اهل سنت. به عنوان مثال در مورد ولادت حضرت فاطمه (س) مورخان البته سنت ولادت آن حضرت را پنج سال پيش از بعثت دانسته اند و گفته اند:[7] در همان سال قريش خانة كعبه را بنابراين مي كرد. ولي گفته آنها با روايات پيامبر سازگار نيست. و عموم محدثين و علماي شيعه ولادت آن حضرت را در سال پنجم بعثت دانسته اند.[8] و رواياتي هم در اين باره از ائمه ـ عليهم السلام ـ وجود دارد. با بررسي اين دو قول به خوبي روشن مي شود كه گفتار مورخان شيعه به صحت و درستي نزديك تر است، تا گفتار علماي اهل سنت زيرا گفتار علماي اهل سنت با رواياتي كه دربارة اهل خلقت آن حضرت و انعقاد آن از ميوة بهشتي سازگار نيست.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. شيوه استفاده از متون تاريخي،نويسنده: فرزانه  حكيم زاده.
2. قلسفه تاريخ : نويسنده: شهيد مطهري

پي نوشت ها:
[1] . قمي، عباس، وقايع الايام، ص 120 و مدرس تبريزي، ريحانه الادب، ج 4 و 5، ص 260.
[2] . تاريخ بعقوبي، ج1، ص358.
[3] . سيره ابن هشام، ج1، ص157.
[4] . ذهبي، ص 6، 8.
[5] . ابن كثير، البدايه و ا لنهايه، ج 1، ص 100.
[6] . ابن سعد، طبقات الكبري، ج 1، ص 100.
[7] . طبقات ابن سعد، ج 8، ص 11 و طبري، تاريخ طبري، ج 13، ص 2434.
[8] . كليني، اصول كافي، ج 1، ص 458، ابن شهر آشوب، مناقب، ج 3، ص 357، روايات شيعه با تكيه بر قرآن و احاديث و هم چنين توجه به قرائن خارجي و دوري از تعصب از اعتبار بيشتري نسبت به منابع اهل سنت برخوردار است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد