خداوند در بخشی از سوره روم، به یکی از نعمتهای مهم خود که نزول باران است اشاره میکند و با توضیح مراحل تشکیل ابرها و آمادگی آنها برای باریدن، میفرماید: «این الله است که بادها را برمیانگیزد و از این طریق ابرها را به حرکت درمیآورد. سپس هر طور که بخواهد آنان را در آسمان میگستراند و متراکم میکند. پس میبینی که از درون آن باران خارج میشود. وقتی این باران را به کسانی که خودش میخواهد، نازل میکند، آنان خوشحال میشوند».[1] سپس در آیه بعد میفرماید: «وَ إِن کاَنُواْ مِن قَبْلِ أَن یُنزَّلَ عَلَیْهِم مِّن قَبْلِهِ لَمُبْلِسِین»؛[2] و حقیقت این است که آنها پیش از آنکه باران بر سرشان فرو ریزد، [آرى] پیش از آن سخت نومید بودند.
برخی از مفسران همچون زمخشری گفتهاند: «مِن قَبله» تکرار همان عبارت قبلی است که برای تأکید، این تکرار صورت گرفته است. او علت این تأکید را طولانی شدن قحطی عنوان میکند و لازمه آنرا تأکید در بشارت دادن به نزول باران میداند.[3] برخی دیگر علت این تأکید را، بیان سرعت تغییر قلب انسانها از ناامیدی به امیدواری دانسته اند.[4] طبق این نظریه، مرجع ضمیر «من قبله» مصدر مُؤوّل[5] از عبارت «أَن یُنزَّلَ عَلَیْهِم»؛ یعنی «التنزیل علیهم» خواهد بود. کسانی که ضمیر «من قبله» را به باران برگرداندهاند،[6] در واقع به همین مطلب اشاره دارند.
اما دیگر مفسران، مرجع ضمیر را چیز دیگری دانسته و بالطبع عبارت «من قبله» را تکرار عبارت قبل ندانسته و تأکیدی بودن آنرا نفی کردهاند؛ مانند اینکه گفتهاند ضمیر به کلمه «الریاح» برمیگردد[7] و حقیقت این است که آنها پیش از آنکه باران بر سرشان فرو ریزد، [آرى] پیش از وزیدن بادها سخت نومید بودند.
و برخی آنرا به «الکسف»[8] یا «الأرسال» برگرداندهاند.[9] وجه مشترک این موارد این است که این الفاظ یا مشتقاتشان در آیه قبل ذکر شده است.
برخی از مفسران همچون زمخشری گفتهاند: «مِن قَبله» تکرار همان عبارت قبلی است که برای تأکید، این تکرار صورت گرفته است. او علت این تأکید را طولانی شدن قحطی عنوان میکند و لازمه آنرا تأکید در بشارت دادن به نزول باران میداند.[3] برخی دیگر علت این تأکید را، بیان سرعت تغییر قلب انسانها از ناامیدی به امیدواری دانسته اند.[4] طبق این نظریه، مرجع ضمیر «من قبله» مصدر مُؤوّل[5] از عبارت «أَن یُنزَّلَ عَلَیْهِم»؛ یعنی «التنزیل علیهم» خواهد بود. کسانی که ضمیر «من قبله» را به باران برگرداندهاند،[6] در واقع به همین مطلب اشاره دارند.
اما دیگر مفسران، مرجع ضمیر را چیز دیگری دانسته و بالطبع عبارت «من قبله» را تکرار عبارت قبل ندانسته و تأکیدی بودن آنرا نفی کردهاند؛ مانند اینکه گفتهاند ضمیر به کلمه «الریاح» برمیگردد[7] و حقیقت این است که آنها پیش از آنکه باران بر سرشان فرو ریزد، [آرى] پیش از وزیدن بادها سخت نومید بودند.
و برخی آنرا به «الکسف»[8] یا «الأرسال» برگرداندهاند.[9] وجه مشترک این موارد این است که این الفاظ یا مشتقاتشان در آیه قبل ذکر شده است.
[1]. «اللَّهُ الَّذِى یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَابًا فَیَبْسُطُهُ فىِ السَّمَاءِ کَیْفَ یَشَاءُ وَ یجَعَلُهُ کِسَفًا فَترَى الْوَدْقَ یخَرُجُ مِنْ خِلَالِهِ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُون»؛ روم، 48.
[2]. روم، 49.
[3]. زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 3، ص 427، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407ق.
[4]. درویش، محیى الدین، اعراب القرآن و بیانه، ج 7، ص 514، دارالارشاد، سوریه، چاپ چهارم، 1415ق.
[5]. إعراب القرآن و بیانه، ج 7، ص 514.
[6]. قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 14، ص 44، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش.
[7]. ملاحویش آل غازى، عبدالقادر، بیان المعانى، ج 4، ص 455، مطبعة الترقى، دمشق، چاپ اول، 1382ق.
[8]. عکبرى، عبدالله بن حسین، التبیان فى اعراب القرآن، ص 306، بیت الافکار الدولیه، عمان، ریاض، چاپ اول، بیتا.
[9]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، محقق: عطیة، على عبدالبارى، ج 11، ص 53، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.