طلسمات

خانه » همه » مذهبی » علل اختلاف بین ادیان و فرقه های مختلف اسلامی چیست ؟ (1)

علل اختلاف بین ادیان و فرقه های مختلف اسلامی چیست ؟ (1)

علل اختلاف بین ادیان و فرقه های مختلف اسلامی چیست ؟ (1)

اولاً باید توجه داشت که از دیدگاه فرهنگ قرآنی دین خد از آدم تا محمد(ص) یکی است و همه پیامبران به یک مکتب دعوت میکرده‏اند، (نگا: آل عمران / 19 و 67).
ثانیا: بر این اساس، همه پیامبران از یک سلسله اصول مشترک و سنتهای ثابت و واحدی پیروی میکردند، اصولی چون دعوت به تقوا، نفی شخصیت‏پرستی، دعوت به وحدت،

ee1fc809 3a48 4d3a a4ff e6a0ffe90f1c - علل اختلاف بین ادیان و فرقه های مختلف اسلامی چیست ؟ (1)

0018377 - علل اختلاف بین ادیان و فرقه های مختلف اسلامی چیست ؟ (1)
علل اختلاف بین ادیان و فرقه های مختلف اسلامی چیست ؟ (1)

 

 

برگرفته از برنامه پرسمان و جزوه علم و دین، استاد مصطفی ملکیان

اختلاف ادیان الهی:
 

اولاً باید توجه داشت که از دیدگاه فرهنگ قرآنی دین خد از آدم تا محمد(ص) یکی است و همه پیامبران به یک مکتب دعوت میکرده‏اند، (نگا: آل عمران / 19 و 67).
ثانیا: بر این اساس، همه پیامبران از یک سلسله اصول مشترک و سنتهای ثابت و واحدی پیروی میکردند، اصولی چون دعوت به تقوا، نفی شخصیت‏پرستی، دعوت به وحدت، تبشیر و انذار، تحمل دشمنی و استهزای جاهلان، دعوت به تعالی و… (در اینخصوص نگا: تفسیر موضوعی قرآن کریم، حضرت آیة‏الله جوادی آملی، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اوّل، 1376 ش، ج 6، صص 41 ـ 123). امّا در عین حال به سه جهت پیامبران وادیان با یکدیگر متفاوت بوده‏اند:
الف) تفاوت محیط و سطح و احتیاج و استعداد مردم، این جهت غیر قابل انکار است که پیامبران برای هدایت مردم آمده‏اند؛ از این رو، نوع دستورها و سطح مطالب و معارف باید در حدود رشد و درک جامعه و نیازهای محیط باشد. طبعا بشر در قرون اولیه روابط اجتماعی بسیارمحدودی داشت و نظام اجتماعی وی گسترش و تفصیل زیادی نداشت از این رو، قوانین محدودی زندگی او را اداره و رهبری میکرد و همین طور آراء، اهواء، افکار و عقاید مختلفی در جامعه ابراز نشده بود، تا برای اصلاح، نیاز به تذکرات فراوان باشد و این گسترش افکار، روابط،شناخت و برخورد با عوامل طبیعی و نیازمندیها رفته رفته موجبات پیدایش دعوت و رسالت و پیامبر جدیدی را فراهم میکرد تا سرانجام محیط دعوت اسلامی و شرایط آن، ابلاغ دعوت نهایی و کامل را ایجاب کرد.
ب) تحریف؛ بدون شک در طی زمان تحریف و انحرافی در ادیان گذشته توسط پیروان نادان و رهبران مذهبی و مقامات خودخواه و سود پرست جامعه به وجود میآمد، در این صورت لازم بود تا پیامبر دیگری بیاید و جهات انحراف و تحریف را خاطرنشان ساخته و دینگذشته را از آلودگیها پیراسته سازد. امّا از آنجا که دوران خود اسلام شروع زمان تسلط بشر به ضبط و تدوین و حفظ آثار خود بود، قرآن را بدون هیچ کم و کاست و تغییری حفظ کردند و بسیاری از آثار رسول اکرم(ص) و ائمه هدی را به خوبی برای آیندگان نگاه داشتند، دیگر تجدیددعوت و آمدن پیامبری جدید ضرورت ندارد.
ج) تفاوت در نوع گمراهی؛ نوع گمراهی و کج روی در زمان ظهور پیامبران تفاوت داشت. مثلاً حضرت موسی در جامعه‏ای که با ذلت و اسارت و نداشتن نظام اجتماعی و قدرت و حکومت و ظلم کشیدن خو گرفته بودند، پیدا شد و ایجاب میکرد تا آنان را به زندگی و به دستآوردن قدرت و مبارزه و کوشش دعوت کند، از این رو، در دعوت حضرت موسی جنبه‏های این جهانی و زندگی دنیوی و خشونت به چشم میخورد. امّا حضرت عیسی در محیط تزارها و سرداران خون آشام و توسعه طلب و جنگجو و دوران زورآزماییها و قهرمانی و توجه شدید بهمادیّات و دنیادوستی و چپاول اموال قیام کرد و از این رو ایجاب میکرد که در دعوت خود، محبّت و نوع دوستی و دل برکندن از مادّیات، و زهد و توجه به معنویات را مطرح کند.
البته در اسلام چون مواجه با بشریت است و مخصوص منطقه یا نژاد خاصی نیست، نوع دعوت و اصول و برنامه یک جهت نبود و به هر نوع انحراف و کج روی و افراط و تفریطی که ممکن است در بین اقوام و امم به وجود آید، ناظر است، (در این باب نگا:معارف اسلامی، دکتر محمدجواد باهنر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، پاییز 1361، صص 79 ـ 81، 121 ـ 123 و 124 ـ 160).
فلسفه پدیداری فرقه‏های مختلف: تمامی ادیان در درون خود فرقه‏ها و شاخه‏ها و گرایش‏های گوناگون و بعضا متفاوتی دارند، طرح تفصیلی این موضوع در دو دین بزرگ یهودی و مسیحی در اینجا امکان نداشته و تنها بهذکر علل پدیداری فرقه‏های مختلف در اسلام اشاره میشود؛ امّا قبل از آن تذکر دو نکته ضروری است اوّلاً این علل گاهی در پیدایش یک جریان با یکدیگر تداخل میکنندو برخی اوقات هر علتی موجب پدید آمدن گروه خاصی گشته و در مواقعی علتی در مؤسس آن جریان نقشچشمگیر داشته و علت دیگری در پیرو و پذیرنده آن مؤثر بوده است.
ثانیا، دو مسأله شاخص و ریشه‏ای منشأ بسترسازی برای پدید آمدن فرق گوناگون در اسلام گشته است. یکی در نخستین زمان فوت رسول اکرم(ص) و مربوط به مسأله خلافت و امامت است و دیگری مرتبط با ماجرای حکمیّت در جریان جنگ صفین، (نگا: فیعلم الکلام، احمد محمود صبحی، بیروت دار النهضة، چاپ اوّل، 1405 ق، ج 1، صص 32 ـ 34).
اما علل:
1. ضعف فکری و فرهنگی: اصولاً محدودیت قوای ادراکی انسان و عدم توانایی او برای حلّ قطعی همه مسائل اعتقادی، از جمله مهم‏ترین علل اختلاف انسان‏هاست، در مواردی که مسأله به روشنی قابل حلّ نیست هر کس به حدس و گمان میرسد که ممکن است با حدس وگمان دیگران متفاوت باشد. در این صورت است که اختلاف نظرها آشکار میشود. حضرت رسول(ص) در مدت کوتاه رسالتش فرصت بیان همه مطالب را برای مردم نیافت؛ از این رو، لازم بود از سوی رسول خدا(ص) جانشینی همچون او که معصوم باشد کار را به عنوان امامتمسلمین و تبیین معارف قرآن و سنت نبوی ادامه دهند ولی چنین نشد. یکی از علل پیدایش غلات را در همین امر میتوان جست، (نگا: بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، بیروت مؤسسة الوفاء، چاپ دوّم، 1983 م، ج 25،ص 288، روایت 44).
2. تعصبات قبلیه‏ای: پس از وفات پیامبر(ص)، مردم به جای این که در مراسم خاکسپاری شرکت کنند، هر گروهی مدعی شد که حق خلافت از آن اوست. بنابر شواهد تاریخی هیچ یک از انصار و مهاجران در تعیین جانشین پیامبر(ص) از قرآن و سنت رسول خدا(ص) یا ازمصلحت امت سخن نگفت، بلکه سخن در این بود که جانشینی پیامبر حق گروه انصار است یا مهاجر و چون در میان انصار دو قبیله اوس و خزرج بود این دو نیز به رقابت برخاستند و به دلیل همین مخالفت مهاجران غالب شدند، (نگا: جانشینی حضرتمحمد(ص)، ویلفردمادولونگ، ترجمه احمد نمایی، جواد قاسمی و… مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اوّل، 1377 ش، صص 47 ـ 65 و قیامحسین(ع)، دکتر سید جعفر شهیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بهمن 1359، صص 26 ـ 36).
3. مادی: از منابع تاریخی و روایی معلوم میشود گروهی بوده و هستند که مثلاً با جعل مطالب و اخبار غلوآمیز و انتشار آن، توجه عده‏ای را به خود جلب کرده و از مواهب و فضل و بخششهای مادی آنان بهره‏مند شوند؛ مانند مغیرة بن سعید که در تمام عمر خود در تلاش بودتا مرام جدیدی احداث کرده و گروهی متشکل پدید آورد تا به اهداف مادی و دنیایی خود برسد، (نگا: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم بیروت، دار احیاء الکتب العربیة،چاپ دوّم، 1385 ق، ج 8، ص 21 و شهرستانی ابوالفتح، الملل و النحل، بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، چاپ دوّم، بی تا، ص 83). یا برخی برای آن که میخواستند در محیطاسلامی راهی برای مباح کردن گناهان و ترک واجبات و فراهم ساختن بساط عیش و عشرت توأم با توجیه شرعی پیدا کنند تا توده‏های ناآگاه مسلمان به آن ایمان آورده آنگاه به کمک همین توده‏های ناآگاه تشکیلاتی به وجود آورده و به اهداف خود که همان بسط اباحه‏گری بودهدست یابند. برخی از مورخان ملل و نحل یکی از علل پیدایش فرقه غلات را همین امر دانسته‏اند، (نگا: الاشعری، سعد بن عبدالله ابن خلف، المقالات و الفرق، تصحیح محمدجواد مشکور، تهران، مرکزانتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوّم، 1360 ش، صص 51 ـ 52).
4. سیاسی: سیاست‏بازانی که بیشتر به اهداف غلط خود میاندیشند برای نیل به مقصود خود از حربه‏های گوناگونی استفاده میکنند و یکی از این حربه‏های قوی و کارآمد ایجاد فرق و نحله‏های گوناگون مذهبی است. اینان با به وجود آوردن چنین فرقه‏هایی یک سلسله مسائلو آموزه‏های دور از ذهن و عقل را وارد جریان مخالف خود میکردند تا به آن آسیب وارد کرده و آن را در مقابل چشم دیگران نامیمون جلوه دهند. مانند برخی از اخبار در مورد ائمه(ع) که به دور از حقیقت و واقعیت است، (نگا: الذهبی، ابی عبدالله محمدبن احمد بن عثمان، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، تحقیق علی محمد البجاوی، دار احیاء الکتب العربیة، چاپ اوّل، 1382 ق، ج 2، ص 45). یا پدیداری فرقه کیسانیه که پیروانمختار بن ابی عبیده ثقفی تلقی شده‏اند برای تضعیف دیدگاه و حرکت مختار از سوی مخالفانش پدیدار شد، (نگا: صفری فروشانی، نعمت‏الله، غالیان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی،چاپ اوّل، 1378 ش، صص 83 ـ 89).
5. گسترش حوزه جغرافیایی اسلام با فتوحات مسلمانان، به تدریج پیروان ادیان و عقاید دیگر وارد حوزه حکومت اسلامی شدند. گروهی از این افراد که مسلمان شده بودند به طرح مسائل و مشکلات خود برای مسلمانها پرداختند و آنها که بر دین خود باقی مانده بودند در اینمسائل با مسلمانان مجادله میکردند این مسأله در اواخر حکومت بنیامیه و اوائل حکومت عباسیان به دلیل ترجمه فلسفه یونان شدت بیشتری گرفت و باعث پدیداری برخی از فرقه‏ها شد. بر اساس گزارش دکتر حسین عطوان، قدریه دیدگاههای خود را از تأثیرپذیری یهودیان ومسیحیان مسلمان شده شامی صورت میدادند، (نگا: فرقه‏های اسلامی در سرزمین شام در عصر اموی، دکتر حسین عطوان، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد، بنیاد پژوهشهایاسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اوّل، 1371 ش، صص 31 ـ 33 و نیز نگا: تاریخ الجدل، محمد ابو زهرة، قاهره، دار
51 – آیا نکته یا نکات مشترکی بین ادیان الهی وجود دارد؟
ادیان الهی ( یا ادیان ابراهیمی) در خیلی از اصول و مبانی مشترک هستند، زیرا همه آنها منشأ واحدی داشته و به وجود آورندة آنها خداوند است . البته در برخی از مسایل اختلاف دارند که اختلافات به خاطر رشد فکری انسان ها و شرایط زمان و مکان و برخی دیگر به جهت تحریف و آسیب های وارده بر ادیان پیشین پدید آمده است.
تحریف ادیان الهی و برداشت های غیر معقول و منطقی از آنها موجب شده است که تصور شود بین ادیان الهی تقابل وجود دارد، حال آن که ادیان الهی جملگی در یک مسیر هستند و دین بعدی ، کمال دین قبلی است.
در این جا به برخی از نکات و اصول مشترک ادیان الهی اشاره می شود:

1 ) خداباوری و توحید
 

همة ادیان الهی بر این نکته اشتراک دارند که خدای واحد وجود دارد و او معبود و قابل پرستش است، گرچه در تفسیر صفات ثبوتی و سلبی او در بین ادیان الهی موجود اختلاف نظر وجود دارد در آیین یهود درباره خداوند آمده است:
1 – خداوند حاضر و ناظر است.
2 – خداوند یکتا است.
3 – خداوند جسم و شبیه کسی نیست.
4 – خداوند قدیم و ازلی است.
5 – هیچ کس را جز او نباید عبادت کرد.
6 – بر همه پیامبران سرور است.(1)
براساس اعتقاد به خداوند، یکی از رسالت حضرت موسی (ع) برقراری ارتباط مؤمنان با خدا بیان شده است. جان ناس می گوید: “بزرگ ترین عملی که موسی انجام داد، برقراری ارتباط بین مؤمنان و خداوند بود . این ارتباط ، بنا به برخی روایات در طور سینا یا در جبل هورب و یا در دهنه خلیج عقبه و یا در جنوب بحرالمیت برقرار شده است”.(2)
در دین مسیح نیز به این مطلب توجه شده است که برای جهان یک خالق و آفریننده وجود دارد، گرچه پیروان آن اعتقاد به “تثلیث” دارند، ولی “اصل توحید” از عقاید و باورهای مسلّم آنان است. در این دین مردم به خداشناسی فراخوانده شده اند.
این مطلب که (یکی از اصول و عقاید دین اسلام ” اصل توحید” است).
همه پیروان ادیان را به خداپرستی دعوت نموده و “اصل توحید” را یکی از عوامل همگرایی و نقطه اشتراک همه ادیان ابراهیمی دانسته است: “بگو ای اهل کتاب ، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را غیر از خداوند یگانه به خدایی نپذیرند”.(3)
این آیه صراحت دارد که اعتقاد به خداوند از باورهای عمومی پیروان همه ادیان است ، ولی قرآن فراتر از آن همگان را دعوت می کند که در تفسیر توحید نیز دقت شده و مردم کسی را شریک او قرار ندهند.(4)

2 – معاد باوری
 

یکی از نکات اشتراک ادیان الهی معاد باوری است، بدین معنا که در ادیان الهی به این مطلب تصریح شده است که پس از این عالم، جهان دیگر وجود دارد. البته پیروان ادیان در تفسیر و تعریف عالم پس از مرگ و چگونگی شکل گیری قیامت اختلاف دارند. همین طور در پرداختن به مسایل مربوط به قیامت نیز تفاوت وجود دارد. در دین مسیحیت مسایل مربوط به آخرت پر رنگ است، همان گونه که در دین اسلام مسایل مربوط به قیامت بسیار مهم و بدان توجه خاصی شده است؛ ولی در دین یهود، مسایل مربوط به قیامت کم رنگ می باشد.(5)
در عین حال در این دین نیز به مسائلی در مورد قیامت برخورد می کنیم.

3 – نبوت عامه
 

اعتقاد به “نبوت عامه” از مسایل پذیرفته شده همة ادیان الهی است، یعنی پیامبرانی جهت برقراری عدالت و پیام رسانی خدا مبعوث شده اند. البته پیروان ادیان در نبوت خاصه و در این که تعداد پیامبران چقدر است و کدام یک از آنان اولوالعزم هستند، اختلاف نظر دارند.
در برخی از روایات تعداد پیامبران 124 هزار ذکر شده است.(6) و در بعضی دیگر 8 هزار (7) که چهار هزار از بنی اسرائیل و چهار هزار از غیر آنها بودند. در قرآن می خوانیم : “و لقد ارسلنا رسولا من قبلک منهم من قصصنا علیک و منهم من لم نقصص علیک؛(8) ما پیش از تو (پیامبر) رسولانی فرستادیم. سرگذشت گروهی از آنان را برای تو باز گو کردیم و گروهی را برای تو بازگو نکرده ایم”.
اسامی پیامبرانی که در آیات و روایات ذکر شده ، در آیین های یهود و مسیحیت نیز آمده است.

منجی بشریت در آینده (مهدویت عامه)
 

همه ادیان الهی در این که مصلح کل خواهد آمد و جهانی را پر از ظلم و فساد شده ، پر از عدل خواهد نمود، اشتراک دارند، گرچه در این که مصلح جهان کیست، دارای چه ویژگی هایی است ، نام او چیست و منسوب به کدام ملت است، اختلاف نظر دارند.(8)
در آیین یهود از شخص موعود سخنی به میان آمده ، گرچه یهودیان در این که موعود کیست، اختلاف نظر دارند، چون یهودیان به حضرت مسیح ایمان نیاورده اند موعود آن ها (مسیح) هنوز ظهور نکرده است، ولی آن چه یهودیان در آن اتفاق نظر دارند، قیام شخصی در آخر زمان است که کوکب افروز می باشد و روی زمین را به نور خود روشن می گرداند و یهودیان به انتضار او روزگار می گذارند.(10)
مسیحیان نیز در انتظار مصلح جهانی هستند و اگر چه باور دارند که او حضرت مسیح (ع) است که از آسمان نزول کرده و جهان را پر از عدل خواهد کرد.(11) در انجیل مرقس آمده است :”پس بیدار باشید، زیرا نمی دانید در چه وقت صاحب خانه می آید، در شام، یا نیمه شب، یا بانگ خروس، یا صبح! مبادا ناگهان آمده، شما را خفته یابد”.(12)
یکی از مسایل بسیار مهمی که در اسلام بدان پرداخته شده، ظهور مصلح جهانی است. ما شیعیان عقیده داریم که او امام زمان(ع) است که در آیات (13) و روایات (14) بدو اشاره شده است.
وی جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود، همان گونه که پر از ظلم شده است.(15) برخی از اندیشمندان اهل سنت نیز باور دارند که مصلح موعود امام زمان(ع) است . ابن ابی الحدید می نویسد: “میان همه فرقه های مسلمان اتفاق قطعی است که عمر دنیا به پایان نمی رسد مگر پس از ظهور مهدی ” .(16)

52 – تفاوت بین بهشت و جهنم از نظر اسلام و ادیان دیگر چیست؟
 

سؤال خیلی کلی است و پاسخ مفصّلی را می طلبد که از حوصلة این نوشتار خارج است. حال پیرامون پرسش مطالبی را به اختصار برای شما بیان می داریم:
1ـ ادیان از دید کلی به دو مجموعه تقسیم می شوند: توحیدی و غیر توحیدی. ادیان توحیدی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت. در این ادیان سه اصل و رکن اعتقادی پذیرفته شده است: توحید، نبوت و معاد، که در ادیان غیر توحید چندان خبری از این ها نیست.(1)
2ـ از آن رو که اعتقاد به زندگی پس از مرگ و قدم برداشتن در آن مسیر از ریشة فطری بهره مند است، در تمام ادیان با تفاوت هایی عقیده به بهشت و جهنم وجود دارد؛ مانند:
أ‌) در اقوام و آیین ابتدایی عقیده داشتند که زندگی پس از مرگ نتیجه کارها و خصلت های بشر در دنیا است، همانند خصلت ترسو بودن که انسان را از وصول به بهشت باز می دارد و موجب کیفر و عذاب می گردد، بر عکس شجاعت موجب پاداش روح می گردد.
ب‌) در یونان و روم قدیم این عقیده رایج بود که دادگاه اخروی کیفر و پاداش می دهد و بهشت و جهنم با مسئلة تناسخ ارتباط دارد. می گفتند: ده هزار سال به درازا می کشد تا نَفْسی در چرخة تناسخ به بدن نخستین خود برگردد، لیکن این مدت در ارواح پاک به سه هزار سال کاهش پیدا می کند. نفوسی که بسیار شریر باشند، در دوزخ ابدی گرفتار می شوند.
ج) در دین هندوان نیز دوزخ و بهشتیان با تناسخ گره خورده است. آنان می گویند: نفس از آغاز به دوزخ زیرزمین که مسکن بدکاران است، منتقل می شود سپس از طریق تناسخ حرکت خود را ادامه می دهد. نیز عقیده دارند: “یاما” پادشاه بهشت و قاضی اموات است. مردگان از میان دو آتش می گذرند. بدکاران می سوزند و نیکوکاران از آن سالم بیرون می آیند. اعمال آنان قبلاً در ترازویی سنجیده می شود و بعد نیکوکار به بهشت و بدکردار به دوزخ می رود و یا دوباره به زمین باز می گردد و از نو متولّد می شود و چرخة تناسخ را ادامه می دهد.
د) در دین بودایی به موجب اعتقاد به “کارما” کیفیت زندگی انسان در زندگی، چگونگی زندگی او را پس از مرگ تعیین می کند. اگر زندگی با نیکوکاری است، زندگی بعدی از کیفیت بالاتری برخوردار می باشد، اما در صورت عکس، زندگی بعدی دارای کیفیت پست تری می باشد. تولّد و مرگ و تولد دیگر همه شر و بدبختی است. نجات بشر در پرتو وصول به ایروانا است.
3ـ دین زرتشتی که به مقتضای برخی از روایات در زمرة ادیان توحیدی و الهی قرار دارد امّا در آن تحریف صورت گرفته، در همین دین آمده است: روح پس از مرگ بدن به مدت سه شبانه روز دور بدن می گردد. ارواح نیکوکار همراه سروش و بدکار زیر شکنجه دیوان قرار دارند، پس از آن ارواح نیکوکار به همراه موجودات خیر و بدکار به همراه موجودات شر به جهان آخرت سفر می کنند. اعمال نیک به صورت دوشیزة زیبا وارد بهشت و به سوی “اهورا مزدا” رهبری می شود و “هومنو” به او خیر مقدم می گوید و خلعتی به او می پوشاند و او را به بهشت رهبری می کند. آنان که اعمال نیک و بدشان مساوی باشد، در جای خاصی قرار می گیرند. در قیامت پلی است به نام “چینوت” که روی دوزخ قرار دارد، به هنگام عبور نیکوکاران پهن و به هنگام عبور بدکاران باریک می شود، باریک تر از مو و تیز تر از تیغ، به همین جهت بدکاران نمی توانند موفق بشوند و از آن بگذرند، آنان از پل به دوزخ می افتند.
4ـ در آیین یهود: اگر چه اعتقاد به قیامت و بهشت و جهنم در ادیان ابراهیمی از ضرورت برخوردار است، لیکن برخی از فرقه های یهود در معاد و فراگیر بودن آن انکار و تردید کرده اند. فرقة صدوقیان آن را انکار می نمایند، دیگران در فراگیر بودن آن تردید روا می دارند و می گویند: بیسوادان و آنانی که از تورات بهره ای ندارند، بار دیگر زنده نخواهند شد. نیز گفته اند: آنان که خارج از ارض مقدس فلسطین مدفونند، بهره ای از قیامت نخواهند داشت. دیگران گفته اند: خداوند پیش از قیامت در زیر زمین نقبی می زند و اجساد آنان را به ارض موعود می آورد و در آن جا زنده می شوند.
از جمله اعتقاد آنان در مورد معاد و بهشت و جهنم:
ـ هر که با هر کفنی که دفن شده است، در فردای قیامت با همان کفن محشور می شود.
ـ همه حتی آنانی که در دنیا از نقایص جسمانی برخوردارند، در قیامت کامل محشور می شوند.
ـ لذت دنیا، مانع لذت بهشت و رنج دنیا، موجب وصول به بهشت است.
ـ در قیامت الیاس پیامبر مأمور برپایی قیامت است.
ـ بهشت جای لذت های مادی نیست.
ـ در قیامت خدا و بزرگان بنی اسرائیل داوری می کنند.
ـ معاد هم جسمانی است و هم روحانی، لیکن تنها روح کیفر می بیند.
ـ نیکوکاران در بهشت مخلدند و بدکاران از جهنم رهایی می یابند، جز برخی که مرتکب گناهان خاصی مانند زنای محصنه شده باشند. برخی گفته اند: این ها هم در جهنم جاودان نیستند، بلکه پس از دازده ماه به موجودی دیگر تبدیل می شوند.
ـ بهشت هفت طبقه دارد و هر چه بالا رود، برای آنانی که کارهای خوبشان بیشتر است.
ـ جهنم هفت طبقه دارد و هر چه پایین تر برود، جای افراد بدتر است.
ـ ختنه نشده وارد بهشت نمی شود و ختنه شده وارد جهنم نخواهد شد، مگر کسی که خیلی بد باشد.
ـ آتش جهنم بر دانشمندان تورات اثر نمی کند.
ـ همه در فردای قیامت محکوم می شوند، جز قوم یهود.
ـ روز شنبه جهنمیان استراحت می کنند و عذاب نمی بینند.
5ـ در مسیحیت: عقیدة این ها عقیدة قوم یهود است، جز این که: مسیحیان به زندگانی روحانی در قیامت معتقدند، نه جسمانی.
ـ پس از مرگ داوری خصوصی و جزئی در مورد اعمال بشر به عمل می آید و داوری کلی و نهایی در قیامت است.
ـ کلیسای کاتولیک می گوید: کسانی که پس از قیامت در برزخ تصیفه شوند، به بهشت می روند و بهشت دریافت محضرت خداوند است. کسانی که شایستة این پاداش نیستند، به دوزخ می روند.
ـ کلیساهای اصلاحی (پروتستان) نیز این عقیده را دارند، جز دورة برزخ را.
ـ مسیحیان شرط ورود به بهشت را مختون (ختنه شدن) نمی دانند.
برای اطلاع بیشتر به این کتاب ها می توانید مراجعه کنید:
1ـ گنجینه ای از تلمود، ص 351 به بعد؛
2ـ دایره المعارف فارسی، واژة قیامت؛
3ـ تحقیقی در دین یهود، جلال الدین آشتیانی.
6ـ در اسلام: معاد در اسلام خیلی بیشتر با شرح و بسط بیان شده به گونه ای که گفته اند: حدود هزار آیه قرآن مربوط به معاد است.
در مورد اندیشة اسلامی دربارة معاد به کتاب های ذیل مراجعه نمایید.
1ـ معاد شناسی، علامه سید محمد حسین حسینی تهران.
2ـ معاد، محمد تقی فلسفی.
3ـ معاد، ناصر مکارم شیرازی.
4ـ زندگی جاوید یا حیات اخروی، مرتضی مطهری.
5ـ معاد، محسن قرائتی.

53 – آیا مسیحی می تواند به سعادت مورد نظر ائمه اطهار برسد؟
 

در مورد اصل نجات و رستگاری نمی توان حکم واحدی را در مورد همه صادر کرد.
مسیحیانی که به دین حق دسترسی ندارند و یا اگر دسترسی دارند، از درک آن ناتوانند، همچون اطفال و مردان و زنان مستضعف فکری و دیوانگان ، به دلیل این که به دین حق یعنی اسلام معتقد نیستند، به جهنم نمی روند. به نظر بزرگان و مفسرانی چون علامه طباطبایی و استاد مطهری این افراد جزء مستضعفان فکری هستند که قرآن مجید عفو الهی را برای آن ها منظور کرده است.

پي نوشت ها :
 

1 – عبدالله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، ج2، ص 590 – 591.
2 – همان، ص 591.
3 – آل عمران(3) آیه 62.
4 – تفسیرنمونه، ج2، ص 450.
5 – زین العابدین قربانی، به سوی جهان ابدی، ص 620 به بعد.
6 – بحارالانوار، ج11، ص 30.
7 – پیام قرآن، ج7، ص 360.
8 – مؤمن (40) ایه 78، پیام قرآن، ج7، ص 350.
9 – ابراهیم امینی ، دادگستر جهان، ص 76.
10 – ترجمه ملل و نحل، ج1، ص 312.
11 – فریده گل محمدی، همان، ص 109.
12 – انجیل مرقس، با اقتباس از رسالت جهانی حضرت مهدی، ص 109.
13 – قصص (28) ایه 5.
14 – بحارالانوار، ج51، ص 67 به بعد.
15 – همان، ص 225.
16 – منتخب الاثر، ص 11 به بعد.
1. هفت آسمان (فصل نامة ادیان و مذاهب) شمارة 22، ص 67.
 

منبع:www.jawab.ir/qa
ادامه دارد
ارسالي از طرف کاربر محترم :mashhadizadeh

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد