طلسمات

خانه » همه » مذهبی » علم آموزي در سيره بزرگان

علم آموزي در سيره بزرگان

علم آموزي در سيره بزرگان

پيامبراكرم(ص) وارد مسجد مدينه شد. چشمش به دو گروه افتاد كه دو حلقه تشكيل داده و سرگرم كاري بودند. گروهي در حال عبادت و ذكر و گروهي ديگر به تعليم و تعلّم و ياد دادن و ياد گرفتن سرگرم بودند. پيامبر به هر دو گروه نگريست و از ديدن آنها شادمان شد. سپس به كساني كه همراهش بودند، رو كرد و فرمود: «كار هر دو گروه، نيكوست و اهل

1153976c f501 46f1 952f b439b08d9a16 - علم آموزي در سيره بزرگان

sa381 - علم آموزي در سيره بزرگان
علم آموزي در سيره بزرگان

 

 

رسول اكرم(ص) و دو گروه
پيامبراكرم(ص) وارد مسجد مدينه شد. چشمش به دو گروه افتاد كه دو حلقه تشكيل داده و سرگرم كاري بودند. گروهي در حال عبادت و ذكر و گروهي ديگر به تعليم و تعلّم و ياد دادن و ياد گرفتن سرگرم بودند. پيامبر به هر دو گروه نگريست و از ديدن آنها شادمان شد. سپس به كساني كه همراهش بودند، رو كرد و فرمود: «كار هر دو گروه، نيكوست و اهل سعادتند.» آنگاه افزود: «ولي من براي آموزش [دادن] و دانا كردن فرستاده شده ام.» سپس به سوي گروهي رفت كه به كار تعليم و تعلم مشغول بودند و در جمع آنها نشست.(1)

ارزش و جايگاه علم
 

روزي آيت الله بهجت(ره) در مسير خود از خانه به سمت حرم، به چند نفر از طلاب كه در خدمتشان بودند، فرمود: «اين چه نعمتي است كه خداوند شما را در مسير طلب علم قرار داده است! علم نعمت بزرگي است.» پس علم و مال دنيا را با هم مقايسه كرد و فرمود: «علم و مال دنيا اين تفاوت را با هم دارند كه شما بايد از مال محافظت كنيد، اما علم، شما را محافظت مي كند. فرق ديگر اينكه اگر مال را انفاق كنيم، كم مي شود، اما هرچه علم را انفاق كنيم، رو به افزايش خواهد بود».
آيت الله بهجت، با اين سخنان، طلاب را به تحصيل علم تشويق مي كرد.(2)
سيدرضي
سيدرضي، از موهبت الهي هوش و نبوغي فراوان بهره مند بود. ايشان در مدت كوتاه زندگي خود، دانش و علوم گوناگون را فراگرفت. شايد بتوان گفت هيچ دانشي در آن روزگار، در بغداد رواج نداشت كه سيد رضي آن را نياموخته باشد. ايشان، هم درس مي خواند و هم در امر گردآوري سخنان پراكنده اميرمؤمنان علي (ع) كوشش فراوان مي كرد و حاصل تلاش وي، كتابي است كه هم اكنون آن را به عنوان نهج البلاغه مي شناسيم. سيد رضي نه تنها در شعر استادي بي مانند بود، بلكه در نويسندگي و علوم بلاغت نيز يكه تاز ميدان ادبيات عرب به شمار مي رود. (3)
آيت الله مصباح
آيت الله مصباح مي فرمايد: «در طول مدتي كه مشغول تحصيل علوم طلبگي بودم، تا اواخري كه حتي به عنوان تحقيق در دروس فقه و اصول شركت مي كردم، از دروس غير حوزوي هم استفاده مي كردم. در طول اين مدت، وقت زيادي صرف فراگيري زبان انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي، فيزيولوژي، بيولوژي، جامعه شناسي، روان شناسي و ديگر علومي كه در دانشگاه ها مطرح بود، مي كردم. در انگليسي، رياضيات، فيزيك، شيمي و حتي اقتصاد، استاداني داشتم كه بعد از انقلاب، به مقام وزارت رسيدند. منظورم اين است كه در عين اشتغال به دروس حوزوي، از اين دروس هم غافل نبودم. هم علاقه شخصي داشتم و هم احساس مي كردم يك روحاني كه بخواهد مؤثر باشد، لازم است با اين علوم هم آشنا گردد».(4)
ايشان در كلامي ديگر مي فرمايد: «در دوران تحصيل، يك روز پول هايم تمام شد. تصميم گرفتم مقداري پول قرض كنم تا خرج تحصيلم دربيايد، ولي كسي را نداشتم كه از او قرض كنم. به خدا گفتم: خدايا! مي خواهم درس بخوانم، هر طوري كه خودت مي داني، روزي مان را برسان! بعد از آن زمان كه وقت ناهار هم بود، ما چيزي براي خوردن نداشتيم، گرسنه وارد حياط مدرسه شدم و قدم زدم. [ناگهان] پستچي آمد و نامه طلبه ها را به آنها داد. من كه كسي را براي نامه نوشتن نداشتم، بي اعتنا گذشتم، ولي پستچي صدايم كرد و گفت: محمد تقي يزدي كيه؟ هرچه دقت كردم، نفهميدم امضاي نامه از كيست. بعد از آن، حواله اي را كه در نامه بود نقد كردم. حواله اي به مبلغ 20 تومان بود و من دوباره پول دستم آمد تا تحصيل كنم. بعدها فهميدم اين حواله از طرف كسي است كه من هيچ ارتباطي با او نداشتم؛ يكي از علماي يزد كه من اصلاً انتظار نداشتم برايم چيزي بفرستد». (5)
شيخ بهاءالدين
شيخ بهاء الدين، يكي از عالمان ديني، از كودكي با قرآن مأنوس بود و بعدها علم تفسير قرآن را نيز آموخت. او دانشمندي توانا شد. برخي كتاب هاي او عبارتند از: عروة الوثقي، عين الحياة، شرح تفسير بيضاوي و حبل المتين، شرح من لا يحضره الفقيه و اربعين. وي نوزده كتاب و رساله در سطوح مختلف نوشته است.
شيخ بهاءالدين، دانش و هنر را با هم آموخت. او به دو زبان عربي و فارسي شعر مي گفت و مثنوي هاي اخلاقي فراواني نوشت. از هنر معماري وي نيز يادگاري هاي بسياري برجا مانده كه در اصفهان پر آوازه است. حمام شيخ بهايي، كاريز نجف آباد و قنات زرين كمر ازآن جمله است. قصه گويي شيخ بهايي، در كتاب شيرين پند اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش جلوه گر است. او رياضي داني باهوش بود و از دانش هايي مانند تعبير خواب و هيپنوتيزم و علم عدد بهره داشت. همچنين، به علم هيئت از فضا و كرات آسماني نيز آگاهي داشت.

پي نوشت ها :
 

1.برگرفته از: داستان راستان، (با اندكي تغيير).
2.رضا باقي زاده، بهجت عارفان، ص 203.
3. محمد مهدي جعفري، سيد رضي، ص 39.
4. حسين علي عربي، انديشه ماندگار، ص 31.
5. همان، صص 27و 28.
 

منبع:نشريه اشارات- شماره137

 

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد