علم امام علی(علیه السلام)در شعر عبدالمسیح انطاکی (1)
استادیار دانشگاه قم/کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی
چکیده
بدون شک فضایل و مناقب امام(علیه السلام)در جایگاه انسانی کامل، نه تنها در میان مسلمانان، بلکه در میانی پیروان سایر ادیان نیز بازتاب گسترده ای داشته است که حاصل آن، کتب، مقالات و اشعار بسیاری است که در این باره نگاشته شده است. این شخصیت بی نظیر پس از چهارده قرن همچنان بزرگان و ادبا و اندیشمندان بزرگ دیگر ادیان، به ویژه پیروان دین مسیحیت را شیفته ی فضایل بی پایان خویش نموده است؛ در این میان عبدالمسیح فتح الله انطاکی شاعر و ادیب مسیحی، در قصیده ی علویه به مدح و وصف امام علی(علیه السلام)از جمله علم ایشان در موضوعاتی چون : تفسیر، قرائت، خداشناسی، فقه، تصوف و نحو پرداخته است. این مقاله به بررسی علم امام علی(علیه السلام)در شعر انطاکی از زاویه ی عناصر بلاغی می پردازد.
کلید واژه ها:
امام علی(علیه السلام)، علم علوی، عناصر بلاغی، انطاکی.
مقدمه
بدون شک کامل ترین و ارزنده ترین نعمت از نعمت های خداوند، نعمت علم است که پروردگار جهانیان برای بشر ارزانی داشته است: «علم الانسان ما لم یعلم» (علق:5)؛ از این رو علم و دانش برای انسان بهترین فضل و بزرگ ترین کمال است؛ چه اینکه خداوند متعال به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)درخواست افزونی آن را دستور می دهد: «وقل رب زدنی علما» (طه:114). معمولاً ارزش افراد از روی دانش ایشان ارزیابی می شود؛ چنان که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «اعلم الناس من جمع الناس الی علمه و اکثر الناس قیمه اکثرهم علماً و اقل الناس قیمه اقلهم علماً» (قمی، [بی تا]، ج2، ص220).
و تردیدی نیست که علم امام علی(علیه السلام)با تمام ابعادش، از دریاری بیکران علم پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)سرچشمه گرفته است و این حقیقتی غیرقابل انکار است؛ زیرا بنابر نص صریح روایات کثیری، حضرت وارث علم پیغمیر است.
ابن عباس گفته است: «علم پیامبر خدا از خداوند متعال است و علم علی(علیه السلام)از علم پیغمبر سرچشمه گرفته است و علم من از علم علی(علیه السلام)است». ایشان در ادامه می گویند: «… علم من و علم تمام اصحاب رسول الله، در مقابل علم علی، چیزی جز قطره ای از هفت دریا نیست» (شیخ طوسی، 1414ق، ج1، ص11).
سرانجام به جرئت می توان گفت: تمام جویبارهای دانش و نهرهای فضیلت، از اقیانوس بیکران علم و بحر معنویت امیرالمؤمنین(علیه السلام)سرچشمه گرفته است و او بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نمونه ی کامل انسانیت است.
علی(علیه السلام)در جهان بشریت چنان تحول علمی ایجاد کرده است که شعاع تأثیرات آن روز به روز، رو به فزونی گذاشته تا جایی که هر قدر دانش گسترده تر و چراغ علم در جهان فروزان تر می شود، عظمت علمی آن حضرت نیز بیشتر جلوه گر می شود. امروز بشریت پس از چهارده قرن پیشرفت حیرت انگیز علمی، در مقابل رتبه ی والای علمی و شئون فکری حضرت علی(علیه السلام)قد خم می کند و حالت تواضع به خود می گیرد. نویسنده معروف لبنانی جرج جرداق در این باره می گوید: «ماذا علیک یا دنیا لو حشدت قواک و اعطیت فی کل زمن علیاً بعقله و لسانه و ذی فقاره» (جرداق، 1970م، ج1، ص49):
سخن در فضیلت و شخصیت علی(علیه السلام)و نیز مناقب علمی ایشان پایانی ندارد؛ چه اینکه بعد از آن همه کتاب های مفصل و مقالات معتبر که دانشمندان مسلمان در خصوص فضایل آن حضرت تألیف کرده اند، نویسندگان این نوشتار نمی توانند سخن تازه ای دراین باره تقدیم دارند؛ با این همه رازهای ناگفته و درهای ناسفته در این بحر فضیلت و اعجوبه خلقت همچنان وجود دارد که سزاوار گفتن و شایسته ی نوشتن است، به ویژه آنکه از زبان غیرمسلمانان، یعنی مسیحیان باشد.
جای بسی شگفتی است که شاعران و نویسندگان مسیحی ای که به مدح و ستایش حضرت(علیه السلام)پرداخته اند، اکثر قریب به اتفاق آنان – تا آنجایی که نگارندگان پژوهش کرده اند – اهل لبنان اند؛ برای نمونه می توان به افراد زیر اشاره کرد: رشید سلیم خوری، بولس سلامه، شکرالله جر، فؤاد جرداق، ژوزف هاشم، بشاره عبدالله خوری، بطرس بستانی، سلیمان بستانی، شبلی شمیل، جرجی زیدان و… .
بعید نیست این مسئله (لبنانی بودن آنان) به علل زیر برگردد:
1. وجود دانشمندان و عالمان شیعه در طول تاریخ در لبنان؛
2. تعامل مثبت شیعیان و مسیحیان در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی و … که هم اکنون نیز شاهد آن هستیم؛
3. برخورداری مسیحیان لبنان از رشد فرهنگی نسبتاً بالا که این موضوع می تواند به وجود کتابخانه های متعدد و چاپخانه های متعدد در دوره معاصر در لبنان بازگردد؛ چنانچه حنا فاخوری معتقد است: «اولین چاپخانه و چاپ کتاب در دوره ی معاصر در لبنان انجام شد» (فاخوری، 1382، ج1، ص7)؛
4. فضای آزاد موجود در لبنان در طول تاریخ؛ به گونه ای که لبنان را کشوری آزاد برای بیان عقاید هر مذهب و طایفه ای قرار داده است.
به طور خلاصه می توان گفت: وجود عالمان شیعه و فضای بحث و گفتگو و عدم وجود غرض ورزی و پیش زمینه های تعصب گونه ی مسیحیان، سبب شده است اغلب یا همگی ستایشگران مسیحی حضرت(علیه السلام)برخاسته از لبنان باشند.
در میان ستایشگران حضرت(علیه السلام)، بجاست از انطاکی یاد کنیم. پیش از بررسی توصیف علم امام علی(علیه السلام)در شعر انطاکی، نخست نگاهی گذرا به زندگی وی می افکنیم.
عبدالمسیح فتح الله انطاکی (1291-1341ق/1874-1923م)
این شاعر یونانی تبار در حلب به دنیا آمد و در این شهر پرورش یافت؛ با مسلمانان انس و الفت گرفت و سپس راهی مصر شد و آن جا اقامت کرد. او از شاگردان عبدالرحمن کواکبی و نخستین کسی است که از گرایش های ملی گرایانه و تشکیل دولت عربی یکپارچه و مستقل از ترکان و قدرت های شرق و غرب سخن گفت. او پس از انتشار چندین نشریه و مجله و پس از جنگ جهانی اول، برای امرار معاش به خورستان ایران آمد و از ندیمان شیخ خزعل، معروف به محب اهل بیت، شد و نزد او جایگاه بلندی یافت؛ سپس «القصیده العلویه المبارکه» یا «ملحمه الامام علی(علیه السلام)» را سرود که 5595 بیت دارد، که روایت منظومی از تاریخ اسلام است (کحاله، 1993م، جج2، ص 312). او طی این قصیده، بسیاری از فضایل امام علی(علیه السلام)را می ستاید و وی را مدح می کند.
از جمله نکات جالب این قصیده، وحدت روی قافیه آن است که او تمام ابیات این قصیده را با یک وحدت قافیه سروده است. وی بسیاری از کلمات قصار حضرت علی(علیه السلام)را نیز به نظم در آورده است.
فضیلت و عظمت امام علی(علیه السلام)
علی(علیه السلام)در طول تاریخ تنها انسانی است که در ابعاد مختلف و حتی متناقض که در یک انسان جمع نمی شوند، قهرمان است. در میان شخصیت های جهان هیچ کس به اندازه ی او مورد داوری های ضد و نقیض واقع نشده و در صحنه ی جذب و دفع، محل توجه دو قطب مخالف قرار نگرفته است. هر جا دنبال عدالت بگردیم، نام علی(علیه السلام)را در آنجا خواهید یافت و هر جا که در جستجوی انسانیت برآیید، نظیری برایش نخواهید یافت.
او والاترین الگو و عالی ترین مثال است و هیچ کس نمی تواند در انسانیت، عدالت، سخاوت، آزادمنشی، بخشش و شجاعت نظیر او باشد و به پایه ی علم، ادب، بلاغت، سعه صدر و عطوفت او برسد.
مثل یک کارگر ساده، با دستش خاک را می کند و در آن سرزمین سوزان، بدون ابزار، قنات می کند و مانند یک حکیم و نابغه می اندیشد و مانند یک عاشق و عارف بزرگ، عشق می ورزد؛ هم مانند یک قهرمان شمشیر می زند و هم مانند یک سیاستمدار رهبری می کند و هم نمونه بارزی از زهد، تقوا، عرفان، پرستش و اخلاص مطلق است و هم مانند یک معلم اخلاق، مظهر و سرمشق فضایل انسانی برای یک جامعه است (شریعتی، 1361ش، ص129)؛ از این روست که دانشمندان، ادیبان، سیاستمداران، روشنفکران، دانشگاهیان و تمامی جویندگان حقیقت و همه دوستداران نیکی و فضیلت در ادیان و مذاهب، با دیدگاه های مختلف فکری و فلسفی گوناگون، به دیده ی تجلیل و اعجاب به این شخصیت عظیم می نگرند که جهان را به شگفتی وا داشته و با عدالت و انسانیتش برجهان سایه افکنده است.
جبران خلیل جبران، ادیب بزرگ مسیحی در وصف عظمت امام علی(علیه السلام)می گوید: «فمن اعجب به، کان إعجابه موثوقاً بالفطره و من خاصمه کان من ابناء الجاهلیه» (امین، 2001م، ص155): هرکس شیفته و دلداده ی علی گشت، شیفتگی و دلدادگی اش به رشته های فطرت بسته است و هر کس با او دشمنی نمود، از فرزندان جاهلیت است.
انطاکی در بیان فضیلت امام علی(علیه السلام)می گوید:
فضایل المرتضی کالشهب نیره
و کل ذی بصر فی الناس رائیها
ما ان تعد لیحصیها الحسبب و هل
تحصی النجوم و تستقصی دراریها
(انطاکی، [بی تا]، ص510)
انطاکی در شعر بالا، فضیلت های حضرت(علیه السلام)را چون شهاب نورانی می داند که برای هر بیننده ای قابل رؤیت است و اشاره دارد که شمارش آن چون شمارش ستارگان غیرممکن است. وی به زیبایی در مصرع دوم این تشبیه، استفهام انکاری به کار گرفته است، و چنانچه می دانیم تشبیه ضمنی، تشبیهی است که به صورت معمول، مشبه و مشبه به درآن مشخص نشده است، بلکه در ضمن کلام ذکر می شود (لادقی، 2004م، ص148) و در این بیت، شمارش فضایل حضرت(علیه السلام)چون شمارش ستارگان دانسته شده است که امری غیر ممکن است.
وی منکران فضایل حضرت(علیه السلام)را سه دسته می داند:
و لیس ینکرها الا المکابر و الـ
حسود و الشانی الباغی تواریها
(همان)
وی در بیت دیگری، حضرت(علیه السلام)را به خورشید روز تشبیه می کند که کسی را یارای انکار نور آن نیست:
وهبهم نکروا شمس الضحی افیعـ
می الناس تالله عن زاهی تلالیها
(همان، ص 511)
در بیت دیگری می گوید:
و هل اکفهم بالشمس ظافره
وقد افاضت سناها کی تخفیها
(همان)
و در جای دیگر بیان می دارد:
و اظهر الحق وضاحاً لاعین اه
ل الارض کالشمس فی اسنی تجلیها
(همان)
چنانچه ملاحظه می شود، وی در بیان برتری حضرت(علیه السلام)از تشبیه بهره برده و دیگر عناصر بلاغی را به کار نگرفته است. شاید علت آن چنین توجیه شود که به کارگیری تشبیه ساده ترین و اولین طریق برای فهماندن مقصود به مخاطب است و دیگر اینکه کنایه و استعاره و مجاز از نوعی پیچیدگی برخوردارند که بستر مناسبی چون وصف می طلبد.
مشبه به انطاکی در این تشبیه، خورشید است؛ زیرا کسی نمی تواند منکر وجود خورشید و عظمت آن شود و یا کسی را یارای انکار نیاز مردم به خورشید نیست؛ در حقیقت انطاکی با این تشبیه، نیاز به وجود شریف حضرت(علیه السلام)را برای خواننده ترسیم می کند و غرض وی، تنها بیان فضیلت نیست، بلکه نیاز به وجود مبارک حضرت را نیز یادآور می شود.
بیان علم امام (ع)
امیرالمومنین(علیه السلام)به راستی اقیانوس بی کرانه ی دانش و دریای مواج شناخت و آگاهی و کمال است. ما هرگز نمی توانیم به درجات والای ایمان و بلندای قله ی پرفراز شناخت و آگاهی و مراتب علمی و موقعیت شکوه مند او پی ببریم.
انظاکی علوم امام(علیه السلام)را به دریا شبیه نموده و آن گاه مشبه به را به مشبه اضافه کرده، مسند قرار داده است که از نظر بلاغی خود تشبیه بلیغ به شمار می آید (جارم، 1374، ص25). وی می گوید:
بحر العلوم امیرالمومنین بلا
ریب و فی صدره مثوی لایها
(انطاکی، [بی تا]، ص 516)
شاعر در بیتی دیگر، امام(علیه السلام)را در دستیابی به ژرفای هر نکته ی علمی توانا می داند و در این راستا، از عنصر بلاغی استعاره بهره می گیرد. وی دقیق ترین و پنهان ترین مسئله علمی را به خافیه (پرهای ریز / آنهایی که زیر پرهای اصلی پرنده اند) تشبیه می کند، سپس مشبه را حذف نموده، مشبه به را به جای آن به کار می گیرد که استعاره ی صریحیه اصلیه است (هاشمی، 1371، ص305):
ما فاته ابداً ادراک ظاهرها
او الوصول الی اخفی خوافیها
(همان)
«اقتباس» در ادبیات عرب، یکی از عناصر بلاغی است که انطاکی در بیان علم امام(علیه السلام)از آن استفاده کرده است و چنانچه می دانیم، اقتباس به کارگیری آیه ای از قرآن یا حدیث در شعر شاعر است (گرکانی، 1377، ص 74).
وی به حدیث معروف «انا مدینه العلم» اشاره می کند و می گوید:
و المصطفی شاهد حق شهادته
فیه و ان عباد الله تدریها
فقال: انی للعلم المدینه و الـ
باب العلی و منه فاز آتیها
و قال خازن علمی کان حیدره
و کان عیبته فتوی و تفقیها
(همان، ص 517)
وی در حاشیه قصیده العلویه المبارکه در این زمینه می گوید:
لا جدال و لا اشکال ان سیدنا علی علیه صلوات الله قدکان اعلم العلماء وافقه الفقهاء واسمی من جمع فی صدره علوم الدنیا و الاخره و هذا مسلم به من کل عالم و فقیه من الاولین و الاخرین و قد شهد له المصطفی علیه الصلاه و السلام بذلک فقال: «انا مدینه العلم و علی بابها فمن اراد الحکمه فلیات الباب» و قال فیه ایضاً «خازن علمی» و قال فیه ایضاً «عیبه علمی» (انطاکی، [بی تا]، 516-517): علوم علوی که انطاکی به آنها پرداخته است، عبارتند از : تفسیر قرآن، قرائت، خداشناسی، فقه، تصوف و نحو. وی در بیان این علوم، از عناصر بلاغی به ویژه تشبیه و اقتباس بهره برده است.
منبع: نشریه شیعه شناسی، شماره30.