علم و قرآن
واژۀ “علم” ۱۰۵ مرتبه در قرآن کریم تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معناى دانستن آمده: “قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم”.[۱] گاهى به معناى اظهار و روشن کردن است: “ثم بعثنا هُم لنعلم اى الحزبین احصى لما لبثوا امداً”.[۲]
علامه طباطبائى ذیل “لنعلم اى الحزبین” می گوید: مراد علم فعلى است و آن ظهور شىء و حضورش به وجود خاصّ نزد خدا است. “علم” به این معنا، در قرآن زیاد بکار رفته است. این واژه گاهى به معناى دلیل و حجت هم آمده است.[۳]
در مجموع، وقتى به بررسى آیات و کاربرد این ماده و مشتقاتش مى پردازیم، چنین ظاهر مى شود که تمامى موجودات داراى علم هستند، چنان که علامۀ طباطبائی (ره) در تفسیر آیۀ: “و ان من شىء الاّ یسبح بحمده، و لکن لا تفقهون تسبیحهم” مى گوید جملۀ: “ولى تسبیح آنها را نمى فهمید”؛ بهترین دلیل است بر این که منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشى از علم، و به زبان قال است؛ چون اگر مراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمى فهمید.[۴]
و آیات دیگرى بر این معنا دلالت مى نمایند؛ مانند: “در این روز کرۀ زمین اخبار خود را در میان مى گذارد، چون پروردگار تو به او وحى کرده است”.[۵]
نیز از این قبیل است آیاتى که دلالت مى کند بر شهادت دادن اعضاى بدن انسان ها و به زبان آمدن و سخن گفتنشان با خدا، و پاسخ دادن به سؤالات بارى تعالى. البته باید توجه نمود که علم داراى مراتب است.
و نکتۀ آخر اینکه همان طور که گفتیم، علم داراى مراتب است و از مرتبۀ عالیه هستى (بارى تعالى) تا انسان و حتى موجودات غیر ذوی العقول نیز داراى علم هستند و بین همه موجودات عالم هستى و علم مى توان به تناسب خودشان و ظرف وجودیشان نسبت برقرار کرد. بر خلاف حکمت، که فقط از ویژگى ها و صفات ذوی العقول است.
آیات علم در قرآن
پیدایش علم و دانش با خلقت انسان برابری می کند و همواره بشر در صدد آن بوده که بفهمد و درک نماید، علم و دانش در زندگی انسان دارای جایگاه ویژه ای است. نقش علم در زندگی انسان این است که راه سعادت، تکامل و راه ساختن را به انسان می آموزد. علم، انسان را توانا می کند که آینده را همان گونه که می خواهد بسازد. علم مانند ابزاری در اختیار خواست انسان قرار می گیرد و طبیعت را آن چنان که انسان بخواهد و فرمان دهد می سازد.
پیامبر اکرم (ص) پیروانش را به فراگیری علم و دانش تشویق می کرد. کودکان اصحابش را وادار کرد که سواد بیاموزند، برخی از یارانش را فرمان داد زبان سریانی بیاموزند. این تأکید و تشویق ها در باره علم سبب شد که مسلمانان با همت و سرعت بی نظیری به جست و جوی علم در همۀ جهان پرداختند، آثار علمی را هر کجا یافتند به دست آوردند و ترجمه کردند و خود به تحقیق پرداخته و از این راه علاوه بر این که حلقۀ ارتباطی شدند میان تمدن های قدیم یونانی و رومی و ایرانی و مصری و هندی و غیره، و تمدن جدید اروپایی، خود یکی از شکوهمندترین تمدن ها و فرهنگ های تاریخ بشریت را آفریدند که به نام تمدن و فرهنگ اسلامی شناخته شده و می شود.
خداوند در قرآن می فرماید: “قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون، انما یتذکر اولوا الالباب”؛ بگو آیا دانایان با نادانان مساوی اند؟ جز این نیست که تنها خردمندان یادآور می شوند”.[۶] اهمیت علم در اسلام آن قدر زیاد است که طلب آن را بر هر مسلمانی واجب دانسته است. پیامبر اکرم می فرماید: “طلب العلم فریضة علی کل مسلم”؛ یعنی جست و جو و تحصیل علم بر هر مسلمانی فرض و واجب است.[۷] معنای حدیث این است: یکی از فرایض و واجبات اسلامی، در ردیف سایر واجب ها، تحصیل علم است. در کتاب های روایی همیشه یک باب مخصوص تحت عنوان “باب وجوب طلب العلم” و یا عنوانی نظیر این عنوان وجود دارد. می فرماید جست و جو و طلب علم بر هر مسلمان واجب است، و در این حکم کلی استثنایی وجود ندارد، حتی از لحاظ زن و مرد هم استثنایی ندارد. این حدیث می فرماید فریضه علم یک فریضه عمومی است، اختصاص به طبقه ای یا صنفی یا جنسی ندارد.
با بیان این مقدمه در اهمیت و جایگاه علم و دانش در مکتب اسلام، بدیهی است که قرآن به عنوان کتاب آسمانی این مکتب که برای راهنمایی و سعادت دو جهانی بشر آمده و خود حاوی و سرشار از علوم مختلف است به این موضوع اهمیت ویژه داده است و در جای جای این کتاب الاهی به تناسب موضوع علم را مطرح نموده است.
تبیین مسئلۀ علم و معرفت در قرآن کریم، نیاز به بحث های مفصل و تدوین کتاب های فراوان دارد. با اندک تأمل در آیات قرآن مشاهده می شود که واژۀ علم با تمام مفرداتش، همچنین وسایل تحصیل علم و معرفت؛ مانند قلوب، عقول، تعقل، تدبر، خرد، و… دارای اهمیت ویژه است.
گزاف نگفتیم اگر بگوییم حدود یک چهارم قرآن در باره علم و دانش است. بدین جهت عجیب نیست که اولین آیاتی که بر رسول خدا (ص) نازل شد در باب علم، خواندن، معرفت و شناخت بوده است: “بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید* همان کس که انسان را از خون بستهاى خلق کرد!* بخوان که پروردگارت (از همه) بزرگوارتر است* همان کسى که به وسیله قلم تعلیم نمود* و به انسان آن چه را نمى دانست یاد داد!”.[۸]
فراتر از این اساساً خلقت انسان همراه علم و معرفت بوده است، چنان که قرآن به آن اشاره می کند: “سپس علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نامگذارى موجودات] را همگى به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مىگویید، اسامى اینها را به من خبر دهید!”.[۹]
بنابراین، به راحتی نمی توان تمام این آیات را برشمرد؛ از این رو به بعضی از اقسام این آیات اشاره می کنیم. آیات قرآن را که در باره علم و دانش بحث می کنند در مجموع می توان به چهار دسته به شرح زیر تقسیم نمود:
٫۱ آیاتی که درباره علم الاهی است.
٫۲ آیاتی که در باره علم پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و سایر پیامبران(علیهم السلام) است.
٫۳ آیاتی که در تبیین اهمیت و ارزش علم و دانش است.
٫۴ آیاتی که واژه علم به صراحت در آنها نیامده، امّا مفهوماً در باب علم است و بر آن تطبیق می کند.
دسته اول آیاتی که در باره علم خداوند متعال است: روشن است که یکی از صفات حق تعالی صفت علیم است. در قرآن کریم آیات زیادی به این موضوع اختصاص دارد. همچنین آیات دیگر به نمونه های از علم الاهی در باره افعال و کارهای روزمره بشر می پردازد. جالب است بدانیم که تنها صفت علیم در قرآن در آیات متعدد به مناسبت های مختلف ۱۲۸ بار تکرار شده است.
دسته دوم آیاتی است که به علم و دانش پیامبر اسلام (ص) و دیگر پیامبران الاهی (ع) می پردازد و بیان می دارد که خداوند علم های گوناگون را به آنها آموخت. آیات: ۵ سوره نجم، ۲۲، ۶۲، و ۶۸ یوسف، ۷۴، ۷۹و ۸۰ انبیاء، ۶۲ اعراف و ۷۵ انعام، نمونه هایی از آیات قرآن کریم در باره علم پیامبران است.
دسته سوم آیاتی است که در بیان ارزش و جایگاه خود علم است. در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که به ارزش و جایگاه علم و دانش و نقش آن در زندگی انسان و ثمرات و نتایج آن در جنبه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی مردم و جامعه می پردازد که در این مقال به گوشه هایی از آن اشاره می شود:
٫۱ برخی از آیات به این مسئله می پردازند که علم و دانش یکی از معیارها و ملاک های انتخاب و گزینش افراد برای منصب ها است. آیات ۲۴۷ سوره بقره و ۹ زمر به همین موضوع اشاره دارد: “خداوند او را بر شما برگزیده و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند ملکش را به هرکس بخواهد می بخشد…”. “آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند یکسانند…”.
٫۲ رابطۀ تنگاتنگ و ناگسستنی علم با ایمان و دریافت مفاهیم و اسرار قرآنی. آیه ۷ سورۀ آل عمران و ۱۶۲ سوره نساء ، ۱۰۷ سورۀ اسراء، ۵۴ سورۀ حج، ۴۹ سورۀ عنکبوت، ۶ سورۀ سبأ، نمونه هایی است که از آنها این حقیقت استفاده می شود.
٫۳ ترس از خداوند محصول دانش است: ” از میان بندگان خدا تنها دانشمندان از او می ترسند”.[۱۰]
٫۴ علم مقدمه ای است برای اثبات حق: “هر گاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم”.[۱۱]
٫۵ علم حجت را بر انسان تمام می کند: ” و اگر از هوی و هوس های آنان پیروی کنی، بعد از آن که آگاه شده ای هیچ سر پرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود”.[۱۲]
٫۶ علم زمینه ساز عوامل نجات انسان از عذاب قیامت است: “خداوند کسانی را که ایمان آورده اند و کسانی را که علم به آنان داده شده درجات عظیمی می بخشد…”. “… (در این هنگام ) کسانی که به آنها علم داده شده می گویند: “رسوایی و بدبختی امروز بر کافران است” و … .[۱۳]
٫۷ هم قرین بودن گواهی و شهادت عالمان و دانشمندان با شهادت خدا و ملائکه: “گواهی می دهد که معبودی جز او معبودی نیست و فرشتگان و صاحبان دانش (هر کدام به گونه ای بر این مطلب) گواهی می دهند…”.[۱۴]
٫۸ صاحبان دانش به پیروی سزاورترند: “ای پدر دانشی بر من آمده که برای تو نیامده است، بنابر این از من پیروی کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم”.[۱۵]
٫۹ علم و دانش مایۀ بصیرت و بینایی است: “اما کسانی که علم و دانش به آنهاداده شده بود گفتند: وای بر شما ثواب الاهی برای کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام می دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمی کنند”.[۱۶]
٫۱۰ خلاصه آن که علم و دانش دارای چنان اهمیتی است که پیامبر اولوالعزم مشقت های یک سفر سخت و پر مخاطره را به جان می خرد. تا بتواند به آگاهی و دانش بیشتری دست یابد. این داستان در سوره کهف از آیه ۶۵ تا ۷۶ در قصه حضرت موسی و خضر (ع) آمده است: “آیا از تو پیروی کنم تا از آن چه به تو تعلیم داده شده و مایۀ رشد و صلاح است، به من بیاموزی”.[۱۷]
دسته چهارم از آیات علم و دانش آیاتی است که واژه علم به صراحت در آنها نیامده، اما مفهوماً در باب علم است و بر علم و دانش تطبیق می کند؛ مانند آیات میثاق؛ کسانی که خداوند به آنها کتاب داده (پیامبران) از آنان میثاق گرفته تا حتماً آن را به مردم ابلاغ کنند و… .
در این مقال به همین مقدار اکتفا نموده و جهت آگاهی بیشتر در این باره به معجم المفهرس الفاظ قرآن، اثر محمد فؤاد عبد الباقی مراجعه نمایید.
پی نوشت:
[۱]. بقره، ۶٫
[۲]. کهف، ۱۲٫ [۳]. کهف، ۴ و ۵٫ [۴]. طباطبایى، محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى، ج ۱۷، ص ۶۰۹، ناشر بنیاد علمى و فکرى علامۀ طباطبایى، ۱۳۶۳٫ [۵]. زلزال، ۵٫ [۶]. زمر، ۹٫ [۷]. کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۰٫ [۸]. علق، ۱- ۵٫ [۹]. بقره، ۳۱٫ [۱۰]. فاطر، ۲۸٫ [۱۱]. آل عمران، ۶۱٫ [۱۲]. بقره، ۱۲۰٫ [۱۳]. مجادله، ۱۱؛ نحل، ۲۷٫ [۱۴]. آل عمران، ۱۸٫.[۱۵] مریم، ۴۳٫
.[۱۶] قصص، ۸۰٫
.[۱۷] بدیهی است که این آیات در بیان ارزش و جایگاه علم و معلّم و حقوق متعلّم است. همان گونه که در مقام بیان لیاقت هایی است که باید در جویندگان دانش باشد. برای آگاهی بیشتر در این زمینه می توانید به سوره لقمان و تفاسیر این سوره مراجعه کنید.