خداي متعال در گزارشي از اعتقادات باطل مسيحيت مي فرمايد: «قالت النصاري المسيح ابن الله»[1] (مسيحيان گفتند مسيح فرزند خداست)
امروزه كه در دنياي علم و دانش، حكمت و فلسفه به سر مي بريم و بطلان اين عقيده روشن است با اين وجود مسيحيان حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ را فرزند حقيقي خدا مي دانند و اين نام را نه به عنوان احترام و تشريفات بلكه به معني واقعي كلمه بر او اطلاق مي كنند و صريحاً در كتابهاي خود مي گويند كه اطلاق اين نام بر غير مسيح به معني واقعي جائز نيست و شكي نيست كه اين يكي از بدعتهاي نصاري است.[2]فلذا اگر در پاره اي از نوشته ها كه جبنة تبليغي دارد و مخصوص محيطهاي اسلامي تنظيم شده، اين فرزند خواندگي را فرزند تشريفاتي و مجازي معرفي مي كنند به هيچ وجه با متون اصلي كتابهاي اعتقادي آنها سازگار نيست.[3] در اين جا براي اثبات مدعاي خويش شواهد متعددي را ذكر مي كنيم:
شاهد اول
اولين شاهدي كه مي توان براي اثبات اين مطلب اقامه كرد خود آيات كتاب مقدس است.
در جايي از كتاب مقدس چنين آمده است:
«فرمان را اعلام مي كنم، خداوند به من گفته است تو پسر من هستي امروز ترا توليد كردم.»[4]البته لازم به ذكر است كه اين آيه در كتاب مقدس سه بار تكرار شده است.[5]آيات زيادي در كتاب مقدس به آموزة پسر خدا بودن مسيح اشاره دارند كه از جمله آنها:
1. متي، 16 : 13-16 و 26 : 63-64.
2. لوقا، 11:2، 26 و 38.
3. يوحنا، 1: 49-3: 16، 18 و 35 و 36 و 2: 23-5: 9 و 12.
4. اعمال رسولان، 20:9.
5. عبرانيان، 1 : 2، 8.
با توجه به صراحت اين آيات چنين مي توان نتيجه گرفت كه ديدگاه كتاب مقدس در مورد پسر خدا بودن مسيح اين است كه مسيح به وسيلة توليد ازلي، هميشه پسر خدا بوده است.[6]
شاهد دوم
دومين شاهدي كه مي توان براي اثبات اين مطلب اقامه كرد، بيانية مشترك مسيح شناسي، بين كليساي كاتوليك و كليساي شرق آشوري است.[7]در اين بيانيه چنين آمده است:
«ما به عنوان وارثان و نگهبانان ايماني كه از رسولان به ما رسيده و پدران مشترك ما در اعتقادنامة نيقيّه آن را صريحاً اعلام كرده اند، به يك خداوند عيسي مسيح، پسر يگانة خدا، مولود جاوداني از پدر كه در ايام آخر از آسمان نزول كرد و براي نجات ما انسان گرديد اعتراف مي كنيم… بنابراين مسيح يك انسان معمولي نيست كه خدا او را پسرخواندة خود كرده باشد تا در او ساكن شود يا همانند انبياء و عادلان او را الهام بخشد بلكه همان خدا، كلمه، مطابق الوهيت خويش، قبل از بنياد عالم از پدرش مولود و مطابق انسانيت خود، در ايام آخر از مادري، بدون پدر متولد شد…»[8]اين دسته عقايد خرافي نصاري شبيه عقايد بت پرستان پيشين است و مسيحيان از آنها تقليد كرده اند با اين توضيح كه بت پرستان بعضي از خدايان را خداي پدر و بعضي را خداي پسر و حتي بعضي را خداي مادر و يا خداي همسر مي دانستند، اينگونه عقايد ريشه در عقايد بت پرستان هند، چين و مصر قديم دارد كه بعدها به ميان يهود و نصاري رخنه كرده است.[9]نتيجه سخن اين است كه مسيحيت در اطلاق كلمه «پسر خدا» براي عيسي ـ عليه السلام ـ معناي حقيقي را اراده مي كنند نه معناي مجازي را.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مسيحيت شناسي مقايسه اي، محمدرضا زيبايي نژاد.
2. دايرة المعارف كتاب مقدس.
پي نوشت ها:
[1] . قرآن كريم، سورة توبه، آيه 30.
[2] . تفسير نمونه، جمعي، ج 7، ص 363، ذيل ايات 30 تا 33، سوره توبه.
[3] . تفسير نمونه، جمعي، ج 13، ص 142،ذيل آيات 88 تا 95، سوره مريم.
[4] . مزمور، 7:2.
[5] . اعمال رسولان 33:13، عبرانيان 5:1 و 5:5.
[6] . دايرة المعارف، جمعي،عنوان مسيح شناسي، عبارت پسر خدا، ص 515.
[7] . اين بيانيه در 11 نوامبر، سال 1994 ميلادي صادر شده است.
[8] . دايرة الععارف كتاب مقدس، جمعي، سرخدار، تهران، 1381، ص 522.
[9] . تفسير نمونه، جمعي،ج 7، ص 364، ذيل آيات 30 تا33، سوره توبه.