عوامل حواس پرتی در نماز
از مهم ترین عوامل حواس پرتی، وسوسه شیطان در نماز است که نمازگزاران را به دام می اندازد. شیطان پیوسته از مجرای نفس اماره و هوای نفس، وارد عمل می شود و انسان را وسوسه و تحریک می کند و اگر از یک راه موفق نشد، از راه دیگر وارد می شود، تا اینکه نگذارد انسان در محضر خدا قرار گیرد و به همین جهت است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:
«انَّ العَبْدَ اذا اشْتَغل بِالصّلاة جاءَهُ الشَّیطان و قالَ لَه: اذکر کذا، حتی یضلّ الرجل انْ یدری کم صَلّی»[1]؛
«هنگامی که بنده خدا مشغول نماز می شود، شیطان می آید و به انسان می گوید: این را بگو، این را بگو، تا اینکه نداند، چطور نماز خوانده است».
از این روایت معلوم می شود که وسوسه های شیطان در عبادت، همیشگی است و از راه های مختلف وارد می شود تا انسان را گرفتار و مشغول کند.
دوری از وسوسه های شیطان– به ویژه در وقت نماز- کاری مشکل و تدریجی است و نباید انتظار داشت در مدت کوتاهی مشکل حل شود؛ بلکه باید کار را از نقطه کوچکی آغاز کرد و مدت ها بر روی آن تلاش نمود؛ مثلًا تصمیم بگیرد فعلًا تنها ذکر رکوع را با توجّه بگوید و بعداً که با تمرین بر آن مسلط شد، ذکر سجده را نیز با توجّه بگوید و به تدریج این توجّه را به قسمت های دیگر نماز توسعه دهد.
در روایات آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از شروع به قرائت نماز «اعوذبالله من الشیطان الرجیم» می گفت[2].
حنان بن سدیر نیز می گوید:
پشت سر امام صادق علیه السلام نماز مغرب می خواندم، آن حضرت با صدای بلند می گفت: «اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم».[3]
استعاذه و پناه بردن به خدا از شرّ وسوسه های شیطان، ضروری است و البته در همین استعاذه هم باید صادق بود؛ نه اینکه زبانمان استغاذه کند و خاطرمان به غیرخدا متعلق باشد و مثل کسی باشیم که در حصار استواری ایستاده و درنده ای، درصدد است او را بگیرد و او پی در پی به زبان گوید که پناه می برم از شرّ این درنده به این قلعه محکم!! ولی همین طور در جای خود ایستاده و به درون قلعه نمی رود!!
آیةاللَّه بهجت در جواب این پرسش که: چه کنیم از عبادت و نماز لذّت بریم و اندکی از آنچه را که پیشوایان معصوم علیهم السلام در مورد لذّت و شیرینی عبادت و به ویژه نماز فرموده اند، بچشیم؛ می فرماید: «احساس لذّت در نماز، مقدماتی در خارج از نماز و مقدماتی در خود نماز دارد.
آنچه که باید خارج از نماز مورد ملاحظه باشد و به آن عمل شود، این است که انسان گناه نکند و قلب را سیاه و دل را تیره نسازد؛ چون معصیت و نافرمانی خداوند دل را تیره می کند و نورانیت دل را از بین می برد».[4]
پی نوشت ها:
[1] . بحارالانوار، ج 84، ص 259 ..
[2] . وسائل الشیعه، ج 6، ص 135 ..
[3] . التهذیب، ج 2، ص 289 ..
[4] . برگى از دفتر آفتاب، ص 45 ..
منبع: حوزه نت