2- بی برنامگی ; رمز موفقیت هر فرد داشتن برنامه ای متناسب با موقعیت خود و جامعه و تنظیم مخارج زندگی است در سطح کلان نیز کشورها با تنظیم برنامه های کوتاه و بلند مدت به سامان دهی وضعیت اقتصادی خود می پردازند. بنابراین بی برنامگی و یا برنامه ریزی نادرست به پیدایش فقر می انجامد به همین جهت امام علی (ع ) نداشتن برنامه در زندگی و سوء تدبیر را عامل فقر دانسته است .(همان , ص 321)
بعضی از روایات نیز اسراف را سبب زوال نعمت دانسته اند.
3- امامان معصوم (ع ) گناه را سبب کم شدن روزی انسان و از عوامل فقر می دانند دسته ای از این روایات از گناهان خاص مانند دروغ , خیانت , گسستن پیوندهای خویشاوندی , اسراف و ستم نام برده اند. (میزان الحکمه , ج 2, ص 996)
و بعضی دیگر به طور کلی گناه را موجب زوال نعمت دانسته اند.(همان , ص 994)
در مقابل بسیاری از روایت ها نعمت خداوند و وسعت روزی را به ایمان و تقوا و کردار نیکی چون خوش اخلاقی , امانت داری , دعا و صدقه وابسته ساخته اند.
4- تکدی و اظهار نیاز ; افرادی که خود را بدین کار می آلایند از تلاش دست برمی دارند و به درمان اساسی مشکل خود نمی اندیشند و حاضر نمی شوند دشواری آن را تحمل کنند در نتیجه روز به روز بر دامنه فقرشان افزوده می شود.
5- دیدگاه غلط نسبت به دنیا و آخرت ; گروهی چنان می پندارند که نیک بختی دنیا و آخرت , جمع شدنی نیست و اگر بخواهند در جهان دیگر کامیاب شوند باید در دنیا در فقر و بیچارگی به سر برند. اینان به سبب برداشت های نادرست از مفاهیمی پر ارزش مانند زهد تقدیر و تصور نقش داشتن فرد در سرنوشت خویش تلاش اقتصادی ندارند و دچار تنگدستی می شوند اما در مقابل گاهی افراد در فقر خود نقش ندارند, بلکه این پدیده بر آنها تحمیل شده است و آنان ناگزیرند با آن دست و پنجه نرم کنند. مهمترین عوامل اجتماعی آن عبارت است از:
یک – عوامل طبیعی :
گاه حوادثی رخ می دهد که شیرازه زندگی ها را فرو می پاشد و زمینه ساز فقری جانکاه می شود, مهمترین عوامل آن عبارت است از حوادثی مانند زلزله , آتش سوزی , سرقت , خشکسالی , جنگ و… البته برخی از آیات و روایات نشان می دهد که بخشی از این حوادث نتیجه کردار انسان هاست و بخشی دیگر برای آزمون و ایجاد زمینه ارتقای معنوی آن ها طراحی می شود. (شوری , 30 روم , 41, میزان الحکمه ج 1, ص 300و 303و 309)
دو – عوامل اقتصادی :
مهترین عوامل پیدایش فقر تحمیلی را باید در عرصه اقتصاد جست و جو کرد و عامل اصلی در بین این عوامل نوع روابط اقتصادی حاکم بر جامعه است روابط ناسالم اقتصادی بر بسیاری از مردم تأثیر می گذارد شکاف طبقاتی میان اقلیت پر درآمد و اکثریت تهیدست را فزونی می بخشد و ممکن است سرانجام اقتصاد کشور را فلج کند برای مثال اجرای افتصاد سرمایه داری در کشورها توسعه نیافته می تواند پی آمدهای زیانبار درپی داشته باشد پی آمدهایی که هر یک از عوامل مهم ایجاد و گسترش فقر به شمار می آید بخشی از این آثار عبارت است از:
1- توزیع ناعادلانه ثروت : در جوامعی که ثروت ها و منابع طبیعی که براساس آیات قرآن کریم برای بهره برداری فقر فراگیر می شود و به تدریج فاصله طبقاتی روز افزون می گردد. امام صادق(ع) می فرماید: آنچه بر سر فقرا, نیازمندان , گرسنگان و برهنگان می آید همه در اثر گناه توانگران است . (الحیاه , ج 4, ص 329)
و در روایتی دیگر آمده : هر گاه میان مردم به عدالت رفتار می شد بی نیاز می شدند. (اصول کافی , ج 1, ص 542)
این سخن میزان تأثیر بی عدالتی در تنگدستی جوامع را نشان می دهد.
2- افزایش بی رویه قیمت ها: یکی از ویژگیهای اقتصاد سالم ثبات نسبی قیمت هاست تورم های لجام گسیخته آثار سوء فراوانی در ابعاد مختلف اقتصاد بر جای می نهد بخشی از این آثار در توزیع درآمدها, پس انداز ,تولید, بودجه دولت و موازنه تراز پرداخت ها قابل مشاهده است که هر یک به نحوی در پدیده فقر تأثیر می نهد.
3- فقدان امکانات شغلی : بی کاری بلای اجتماعی , اقتصادی شناخته شده ای است که موجب از دست دادن حیثیت و کاهش تولید و پس انداز می انجامد و از عوامل مهم پیدایش و تشدید فقر شمرده می شود.
4- ضعف مدیریت و تخصص نیروی انسانی : یکی از علل عمده فقر کشورها, فقدان مدیریت متخصص و کاردان در امور اقتصادی است آیات و روایات بسیاری , مؤمنان را از سپردن کارها به غیر متخصصان و ناآگاهان باز داشته است در قرآن کریم می خوانیم ; ((ولاتوتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما”; یعنی اموالتان را که خدا مایه سامان یابی زندگی شما قرار داده است , در اختیار کم خردان قرار ندهید)), (نساء, آیه 5).
5- بازدهی پایین و عدم کارآیی در تخصیص منابع : بیش تر اقتصاددانان اقتصاد را به معنای استفاده بهینه از منابع کمیاب می دانند هر کشوری که از منابع خود بهتر استفاده کند در توسعه موفق تر خواهد بود یکی از اشکال نادرست استفاده از این منابع که بسیاری از کشورهای جهان سوم از جمله ایران با آن دست به گریبانند, فروش منابع طبیعی به صورت خام است . کشورهای ثروتمند و استعمارگران این منابع را به بهای ارزان می خرند و پس از انجام تغییراتی به بهای گزاف به صاحبان اولیه آنها می فروشند و حتی گاهی از نیروی ارزان و نیز پس انداز همین کشورها در بانک های کشورهای توسعه یافته برای تبدیل این منابع استفاده می شود.
سه – عوامل فرهنگی – اجتماعی :
1- خودباختگی : گروهی از مردم کشورهای جهان سوم در اثر تبلیغات مسموم کشورهای ثروتمند, دچار باورهای غلط شده اند که نتیجه ای جز عقب ماندگی و فقر ندارد خود باختگان چنین می پندارند که کشورهای جهان سوم از نوآوری استعداد و نبوغ بی بهره اند و همیشه باید منتظر بمانند تا نظریه های علمی و اختراع ها و اکتشافات از سرزمین های توسعه یافته به سمت جهان سوم سرازیر شود.
2- انحصاری بودن دانش و فن آوری : کشورهای توسعه یافته اغلب به جهت خوی استعمارگرانه شان از انتقال این ابزارها به جهان سوم جلوگیری می کنند یکی دیگر از نقشه های استعمار در جهان سوم فراهم ساختن زمینه برای فرار مغزهاست نتیجه این فعالیتها عقب ماندگی و فقر بیش تر این کشورهاست.
3- اعتیاد, مفاسد اجتماعی و…: ترویج اعتیاد در سطح جامعه از دیگر عوامل اجتماعی فقر است . افکندن جوانان در دام اعتیاد, آسان ترین و مؤثرترین روش برای از بین بردن روحیه انقلابی و تلاش و فعالیت در یک کشور است و دشمنان برای رسیدن به اهداف خود از آن بهره می گیرند.
عوامل فردی فقر:
1 – تن به کار ندادن، یکی از عوامل فقر دانسته شده و توصیه شده که در زندگی روزمره تلاش و کوشش شود. پیامبر(ص) فرمود: “ملعون من القی کله علی الناس”(حر عاملی، وسائل الشیعة، باب 6 از ابواب مقدمات التجارة، ج 17، ص 32، حدیث 1) “از رحمت خدا دور است کسی که بار زندگی اش را بر دوش دیگران می گذارد.” از امام هفتم (ع) روایت شده است : “ان الله عزوجل یبغض العبد النوام الفارغ”(همان، باب 17، ص 58، حدیث 3 .) “خدای عزوجل دشمن بنده بیکار پر خواب است .” از سوی دیگر کسانی که در راه تأمین زندگی خانواده تلاش می کنند همچون مجاهد فی سبیل الله معرفی شده اند: “الکاد علی عیاله کالمجاهد فی سبیل الله”.(همان، باب 23، ص 67، حدیث 1)
2 – خیانت در اموال دیگران نیز از عوامل فقر شمرده شده است . پیامبر(ص) فرمودند: “الخیانة تجلب الفقر”(بحرانی، تحف العقول، ص 45) “خیانت [به مال دیگران ] فقر را به دنبال می آورد.” و امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: “فما جاع فقیر الا بما متع به غنی”(سید رضی، نهج البلاغه، حکمت 328، ص 533 .) “فقیری گرسنه نماند مگر به سبب آنچه ثروتمند از آن بهره گرفت .”
3 – اسراف و ریخت و پاش . نباید در مصرف درآمدها ریخت و پاش شود و باید از هدر دادن نعمت های خدا پرهیز گردد. دوراندیشی به این است که انسان براساس درآمدش زندگی را شکل دهد. فرد اسرافکار چه بسا در مصرف درآمدش ولخرجی کند و از ضروریات زندگی خویش باز ماند. “ان السرف یورث الفقر”(حر عاملی، وسائل الشیعة، باب 22 از ابواب مقدمات التجارة، ج 17، ص 64، حدیث 1) “اسرافکاری موجب فقر می گردد.”
4 – خیانت و یا بی کفایتی دولتمردان و حاکمان باعث می شود که شکاف طبقاتی افزون گردد و فقر در جامعه سرباز کند; زیرا آنان بیت المال را که برای رفع نیازمندیهای جامعه در اختیارشان قرار گرفته، به جای آن که به گونه ای برنامه ریزی کنند که در اختیار همه مردم قرار گیرد، در تیول خود و خانواده و اطرافیان و همفکران خود در می آورند، و یا با قرار دادن مالیاتهای سنگین موجب گرانی کالاها می گردند، و یا ناتوان از برنامه ریزی می شوند و در نتیجه موجب نابسامانی و فقر عمومی مردم می گردند.
علی (ع) می فرماید: “من طلب الخراج بغیر عمارة اخرب البلاد و اهلک العباد و لم یستقم امره الا قلیلا”(سید رضی، نهج البلاغة، نامه 53، ص 436) “کسی که خراج و مالیات خواهد و به آبادانی نپردازد، شهرها را ویران کند و بندگان را هلاک سازد; در این صورت است که کارش جز اندکی درست نگردد.” و باز می فرماید: “زمین جز با تنگدستی ساکنان آن ویران نشود، و مردم شهرها هنگامی تنگدست گردند که والیان به گردآوری مال روی آورند.”(همان، ص 436 .)
بر دولت اسلامی است عدالت را در جامعه گسترش دهد و جلوی بی عدالتی ها، انحصارهای زیانبار و احتکار را بگیرد; زیرا زیان عمومی را به دنبال دارد.(همان، ص 438 )
راه فقر زدایی:
1- امانت دارى و پرهیز از خیانت:
«» الامانة تجلب الغنا والخیانة تجلب الفقر؛ امانت دارى ثروت را و خیانت فقر را جلب مى نماید»، (میزان الحکمه، ج 3، ص 2448).
2 – میانه روى در مصرف:
«» ضمنت لمن اقتصد ان لایفتقر؛ براى کسى که میانه روى مى کند ضمانت مى کنم که فقیر نشود»، (میزان الحکمه، ج 3، ص 2447).
3- نیکى کردن و صدقه پنهانى دادن:
«» البر و صدقة السر ینفیان الفقر، (میزان الحکمه، ج 3، ص 2447) داووا الفقر بالصدقة والبذل؛ فقر را با صدقه و بخشش مداوا کنید»، (میزان الحکمه،ج 3، ص 2447).
4 – انجام صله رحم:
«» صلة الرحم تزید فى العمر و تنفى الفقر، (میزان الحکمه، ج 2، ص 2447).
5 – زیاد گفتن «لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظیم»
«» من الح علیه الفقر فلیکثر من قول لا حول ولا قوة الا بالله العلى العظیم، (میزان الحکمه، ج 2، ص 2447).
6 – درخواست از خدا:
«» من لم یسأل الله من فضله افتقر؛ هر کس از خدا فضلش را درخواست نکند فقیر مى شود»، (میزان الحکمه، ج 3، ص 2448).
7 – پرهیز از کسالت و واماندگى:
«» ان الاشیاء لمّا ازدوجت ازدوج الکسل والعجز فنتج منهما الفقر؛ هنگامى که اشیاء را در کنار هم قرار مى دادند، کسل بودن و واماندگى را در کنار هم قرار دادند و نتیجه آن فقر شد»، (میزان الحکمه، ج3، ص 2448).
8 – پرهیز از تقاضا کردن:
«» من فتح على نفسه بابا من المسألة فتح الله علیه بابا من الفقر؛ هر کس بر روى خود درى از تقاضا بگشاید خداوند درى از فقر بر او مى گشاید».
، (میزان الحکمه، ج 3، ص 2448)
9- کار و تلاش براى تحصیل روزى.
10- مصرف صحیح و عاقلانه درآمد.
11- پس انداز و سرمایه گذارى.