شیعه انقلابی
عید غدیر و پنج فاکتور شیعه انقلابی
در طول تاریخ کم نبوده اند افرادی که شور و شوق محبت و دوستی خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) در زبان و گفتار آنها طنین انداز کوی وبرزن بوده است، ولی با این حال فاصله ای بس طولانی میان ادعاهای کذایی و صداقت راستین آنها وجود داشته، منابع روایی و تاریخی موارد نابی از این محبان کذایی را در خود ثبت و ضبط کرده است که علی رغم ادعای دوستی و پیروی از اهل بیت(علیهم السلام) نتوانسته اند حد نصاب نمره ی قبولی را در شیعه گری کسب نمایند، از این رو مفتخر به درجه شیعه واقعی نشده اند و تنها یدک کش مقام دوستی و محبت اهل بیت(علیهم السلام) بوده اند، سال روز عید اللّه اکبر، عید سعید غدیر خم، بهانه ای شد که حد نصاب نمره ی قبولی در شیعه گری انقلابی را مورد بازخوانی قرار دهیم و برای کسب نمره برتر در پیچیده ترین امتحان تاریخی بشر یعنی ولایت مداری و شیعه گری انقلابی شاخص های ممتاز یک شیعه انقلابی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.
عید غدیر و پنج فاکتور شیعه انقلابی
همان طور که در مقدمه نیز بیان شد، فاصله فراوانی میان پیرو واقعی راه امام علی(علیه السلام) و ادعای کذایی و صرف وجود دارد، بیشترین هماهنگی و قرابت به شیعیان واقعی امام علی(علیه السلام) را می توان در سبک زندگی شیعه انقلابی مشاهده کرد. در واقع شیعه انقلابی دارای ملاک و فاکتورهای گوهر باری است که تداعی کننده سبک زندگی و حیات طیبه اهل بیت(علیهم السلام) است، از این رو در این نوشتار به برخی از این فاکتورهای طلایی اشاره خواهیم کرد.
1-خنثی و بی طرف بودن ممنوع!
برخی افراد علی رغم محبت شدید به اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) در کنش ها و بحران های اجتماعی و فرهنگی خلاف موضع گیری و سبک زندگی علوی رفتار می نمایند. بی تفاوتی، گوشه گیری و انزوا طلبی از حوادث اجتماعی از جمله مرگباری ترین خصوصیات و ویژگی هایی است که انسان را هزاران فرسخ از سبک زندگی علوی دور نگه می دارد، در طول تاریخ کم نبوده اند افرادی که به بهانه های واهی حاضر به خطرپذیری نشده اند و با بهانه تراشی، از ایفای مسئولیت های اجتماعی شانه خالی کرده اند، و شکوای امام علی(علیه السلام) را نسبت به خود برانگیخته اند، کما اینکه گوشه ای از این درد پر غم در نهج البلاغه این چنین منعکس شده است: «لَبِئسَ لَعَمرُ اللّهِ سَعرُ نارِ الحَربِ أنتُم! تُکادونَ ولا تَکیدونَ، وتُنتَقَصُ أطرافُکُم فَلا تَمتَعِضونَ، لا یُنامُ عَنکُم و أنتُم فی غَفلَةٍ ساهونَ، غُلِبَ وَاللّهِ المُتَخاذِلونَ! وَایمُ اللّهِ إنّی لَأَظُنُّ بِکُم أن لَو حَمِس الوَغىُ، وَاستَحَرَّ المَوتُ، قَد انفَرَجتُم عَنِ ابنِ أبی طالِبٍ انفِراجَ الرَّأسِ؛[1]به خدا سوگند، براى افروختن آتش نبرد، بد مردمانى هستید! با شما حیله مى کنند و نیرنگ نمى زنید، شهرهاى اطراف شما را مى کاهند و نمى شورید، دشمنانتان از شما غافل نیستند و شما در خواب غفلتید. به خدا سوگند، آنان که یکدیگر را یارى نکنند مغلوباند».
2-غیرت مردی و ذلت ناپذیری
یکی از مهمترین و با ارزش ترین فضایل و کمالات انقلابی گری در مکتب علوی غیرت مردی و ذلت ناپذیری است. این سجیه اخلاقی ریشه در مفاهیم و معارف قرآنی دارند[2] که جامعه اسلامی را از ستم پذیری باز می دارد و به جامعه اسلامی قدرت و توان فعالانه می بخشد و مؤمنین را از حالت انفعال باز می دارد. در واقع غیرت مردی و ذلت ناپذیری موجب تقویت هیبت و ابهت کیان اسلامی می شود، سجیه اخلاقی که در صورت برافروخته شدن هوشمندانه متعرضان به کیان اسلامی را پشیمان خواهد کرد. در واقع فاکتور و ویژگی مهم غیرت مردی و ذلت ناپذیری موضوعی است که همواره در سبک زندگی علوی مورد توجه بوده و از یاران ذلت پذیر شکوایه داشته است، موضوع مهمی که درس های مهمی برای آحاد مؤمنین در طول تاریخ داشته است. در گوشه ای از صفحات نورانی کتاب ارزشمند نهج البلاغه این موضوع این چنین مورد توجه قرار گرفته است:
«هر چه شما را دعوت مى کنم اجابت نمى کنید. گرفتار مردمى شده ام که هر گاه فرمانشان دهم اطاعت نمى کنند و چون دعوتشان نمایم اجابت نمى نمایند. اى بى اصل ها! در یارى پروردگارتان منتظر چه هستید؟ آیا دین ندارید که شما را گرد آورد؟ و یا غیرتى که شما را به خشم وا دارد؟در میان شما به پا خاسته ام! هر چه فریاد مى کشم و از شما یارى مى طلبم سخن مرا نمى شنوید و از دستورم اطاعت نمى نمائید تا چهره واقعى کارهاى بد آشکارا گردد نه با شما مى توان انتقام خونى گرفت و نه با کمک شما به هدف مى توان رسید، شما را به یارى برادرانتان دعوت کردم، همانند شترى که از درد بنالد آه و ناله سر دادید و یا همانند حیوانى که پشتش زخم باشد کُندى کردید، تنها گروه کمى به سوى من شتافتند امّا آنها نیز افراد مضطرب و ناتوانى بودند که گویا آنها را به سوى مرگ مى برند، در حالى که آن را با چشم خود مى نگرند!». [3]یک شیعه انقلابی واقعی در مکتب امام علی(علیه السلام) پیش از آنکه به فکر برآورده کردن نیاز خود در زندگی باشد، توجه جدی به نیازمندان واقعی و امداد رسانی به آنها دارد، و در این کار خداپسندانه از هیچ کمک و مواساتی دریغ نمی ورزد،
3-بصیرت، هوشیاری و دشمن شناسی
از جمله چالش های جدی رویکرد انقلابی و شیعه واقعی بودن، سستی و ضعف در دشمن شناسی و همچنین فقدان اقدام به موقع و عدم بصیرت لازم است. فقدان دشمن شناسی موجب شده است، افراد تحلیل دقیق و کاملی از موضوع گیری دشمن نداشته باشند و نتواند به موقع در خصوص رفتار او اقدام مناسب از خود نشان دهند، این چنین افرادی حمله های اقتصادی، فرهنگی، نظامی، سیاسی و بین المللی را به خوبی درک و تحلیل نمی نمایند و چه بسا در زمان صلح و آرامش بی توجه به اقدامات دشمن باشند، به طور قطع و یقین ریشه و سرمنشأ این چنین رویکرد منفعلانه ای در جامعه بی بصیرتی و ساده انگاری مسائل کلان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است. موضوعی که پیش تر امام علی(علیه السلام) این چنین افراد را از آن برحذر داشته است: «وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ؛[4] مرد جنگجو همیشه بیدار و هوشیار است، و هر که از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام».
4- لزوم سازندگی نفس در کنار سازندگی کشور
این دستور صریح و درس آموز قرآن کریم است که مؤمنین و شیعیان واقعی را به قوی و پر توان شدن در تمام عرصه های مختلف زندگی اعم از علمی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی دعوت می نماید: «وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ؛[5]هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسب های ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمیشناسید و خدا آنها را میشناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده میشود، و به شما ستم نخواهد شد!». یک شیعه واقعی در سایه رهنمود های قرآنی باید در تعالی روح و اخلاق خود پیش قدم باشد و در این خصوص از هر گونه سستی و تنبلی اجتناب نماید، در کنار مباحث پرورش روح توانمندی های مادی نیز مورد تأکید قرآن کریم است، از این رو همگان را به قوی شدن امر کرده است.
مقام معظم رهبری(حفظه الله) در بیانی روشنگر و درس آموز خطاب به جامعه انقلابی و شیعی این چنین بیان داشتند: اگر می خواهید کشور ایران و آباد شود رفاه و رونق اقتصادی، پیشرفت همه جانبه، عزّت سیاسی، امنیت اجتماعی، امنیت شغلی، دانش و پیشرفت تحقیقات از یک طرف و معنویت از یک طرف این کشور را روشن و نورانی کند دو چیز را باید در نظر گرفت: اول اینکه در سازندگی کشور همه با هم شرکت کنند دوم اینکه در سازندگی نفس خود کوشش کنند، مبادا کسی خیال کند که مملکت بدون فعالیت و تلاش سازندگی_فقط با ذکر خدا گفتن_ آباد خواهد شد ابداً باید تلاش کرد باید مجاهدت کرد هم مجاهدت علمی و هم مجاهدت عملی.[6]
5-فداکاری، ایثار و کمک مؤمنانه
یک شیعه انقلابی واقعی در مکتب امام علی(علیه السلام) پیش از آنکه به فکر برآورده کردن نیاز خود در زندگی باشد، توجه جدی به نیازمندان واقعی و امداد رسانی به آنها دارد، و در این کار خداپسندانه از هیچ کمک و مواساتی دریغ نمی ورزد، در واقع پایه ثابت سبک زندگی علوی به نمایش در آوردن رزمایش مؤمنانه بوده است، «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛[7] و آنها را بر خود مقدّم مى دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانى که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده اند رستگارانند!». از آیه فوق به خوبى استفاده مىشود که ترک بخل و حرص انسان را به رستگارى مىرساند، در حالى که آلودگى به این صفت مذموم کاخ سعادت انسان را ویران مىسازد.[8]
پی نوشت ها:
[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص78.
[2].سوره مبارکه منافقون، آیه 8. « یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقینَ لا یَعْلَمُونَ ؛آنها مىگویند: «اگر به مدینه بازگردیم، عزیزان ذلیلان را بیرون مى کنند!» در حالى که عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است؛ ولى منافقان نمى دانند!».
[3].نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص81، خطبه39.
[4].نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص452.
[5]. سوره مبارکه الأنفال آیه ۶۰.
[6]. بیانات رهبری در اولین روز ورود به ساری، 1374/07/23.
[7]. سوره مبارکه حشر آیه 9.
[8]. تفسیر نمونه، ج23، ص521.