در خصوص پاسخ به سوال مربوط به تفاوت فاطميون با اسماعيليه لازم است ابتدا تاريخچه اي از پيدايش و گرايشهاي اسماعيليان را بدانيم تا جايگاه فاطميون را هم در اين بين بررسي نمائيم.
اسماعيليه آن چنان که معروف است پيروان محمد بن اسماعيل بن جعفر الصادق ـ عليه السلام ـ هستند که اسماعيل پسر امام صادق را امام خويش مي دانستند و زماني که اسماعيل در زمان امام صادق ـ عليه اسلام ـ به سال 145هـ وفات يافت پيروان او محمد پسرش را بعنوان امام بعد پذيرفتند.[1]بعد از وفات محمد بن اسماعيل تا حدود 100 سال اين فرقه مخفي بوده و گزارشي از آنها در دست نيست و از اين زمان عده اي با عنوان دعوت به مهدويت محمد بن اسماعيل قيام کردند و به سرکردگي احمد بن اشعث قرمطي، محمد بن اسماعيل را آخرين امام دانستند که بدين سان به هفت امامي معروف گشتند.حمدان، افرادي رابه گوشه و کناري مي فرستاد تا اين مسئله را تبليغ نمايند در سلميه شام شورايي از قرامطه براي نيابت امام مهدي تشکيل شد تا سال 288 هـ ق که يکي از سران اين شوري ادعا کرد که خود او مهدي است و به خاطر اين ادعايش مورد خشم حکومت وقت قرار گرفت و به شمال آفريقا فرار کرد و با نام عبيد الله المهدي به فعاليت پرداخت و سرانجام دولت فاطميان را در آن خطه راه اندازي کرد و موجب انشعاب در فرقه اسماعيليه قرمطي شد.
حکومت فاطميون در 297هـ به رهبري عبيد الله المهدي تشکيل گرديد بعد از وفات او در سال 322هـ القائم بامر الله حاکم شد و به همين ترتيب سلسله امامت اسماعيليه فاطمي ادامه داشت و تبديل به حکومتي گسترده شد که مصر و شام را نيز فتح کرد و تا سالها موجب تغييرات زياد در فرهنگ و دين آن منطقه گشته و نيز خدمات زيادي از خود بر جاي گذاشتند.[2] از جمله شهر قاهره، دانشگاه الازهر و…. از آثار اين دوران است.
اما در خصوص ادامه فعاليتها و سرنوشت فاطميان، در زمان خليفه هشتم فاطمي دوران نزول اقتدار فاطميان آغاز شد و پس از مرگ مستنصر بالله در سال 487هـ نزاع بر سرجانشيني موجب انشعاب مجدد به نزاريان و مستعلويان در فرقه اسماعيليان گرديد. نزاريان در ايران به سرکردگي حسن صباح و مستعلويان در مصر به ادامه حکومت فاطميان پرداختند ولي با روند رو به سقوط اين امپراتوري در سال 567 هـ توسط ايوبيان عثماني به کلي بر چيده شد و حتي طرفداران آن مورد تعقيب و قتل قرار مي گرفتند.
امّا فرقه نزاريه که در ايران توسط حسن صباح تقويت گرديده بود پس از فراز و نشيب هايي که داشته، در سال 1255 هجري توسط آقاخان محلاتي مجدداً سر بر مي آورد و فعلاً اين فرقه به آقاخانيه معروف مي باشد.[3]آن چه مشخص است تفکر اسماعيليه به صورتهاي مختلف ظاهر شده و فاطميان يکي از صورت ها است و بايد گفت فاطميان حاکمِ تفکر سياسي فکر اسماعيلي است و تفاوت قابل توجهي در ميان فرقه هاي آنها وجود ندارد و تنها عده اي با تکيه به زير ساختهاي فکري اسماعيليه، تشکيل حکومت داده و خود را خليفه مسلمين دانسته و حکم مي کردند. و در حال حاضر در هيچ جاي دنيا، فرقه اسماعيليه به نام فاطميون حضور ندارد، بلکه شاخه نزاريه به نام آقاخانيه در کشورهاي مختلف مثل ايران، افغانستان، تاجيکستان، هندوستان، پاکستان فعاليت دارد. و همچنين برخي از پيروان شاخه مستعلويه در هند و يمن حاضر هستندکه به نام بهره نيز معروف ميباشد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ تاريخ و عقايد اسماعيليه، فرهاد دفتري، ترجمه فريدون بدره اي، انتشارات فرزان، تهران 1383.
2ـ اسماعيليه در تاريخ، برنارد لويس و ديگران، ترجمه يعقوب آژند، انتشارات مولي، تهران1363.
3ـ فاطميان در مصر، عبد الله ناصري طاهري، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، 1379.
4ـ تاريخ الاسماعيليه، الدعوة و العقيده، عارف تامر، رياض الريس للکتب و النشر لندن، 1991.
5ـ درسنامه اسماعيليه، مهدي فرمانيان، مرکز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب، قم، 1386.
پي نوشت ها:
[1] . دائرة المعارف بزرگ اسلامي، مدخل اسماعيليه.
[2] . اسماعيليان در تاريخ، برنارد لويس، ص165.
[3] . همان، ص 567 و ربّاني، علي، فرق و مذاهب کلامي، ص 93، قم، مرکز جهاني، اول 1377.