طلسمات

خانه » همه » مذهبی » فرزندان حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بعد از شهادت ايشان چه موقعيتي پيدا کردند؟

فرزندان حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بعد از شهادت ايشان چه موقعيتي پيدا کردند؟

ثمرة ازدواج حضرت علي ـ عليه السّلام ـ با حضرت فاطمه ـ سلام الله عليها ـ دو فرزند پسر به نام هاي امام حسن و امام حسين ـ عليهما السّلام ـ و دو فرزند دختر به نام هاي زينب و ام کلثوم ـ سلام الله عليهما ـ مي باشد. ازدواج ايشان در سال دوم هجري صورت گرفته است و حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ بعد از رحلت پدر بزرگوارشان مدت کمي در قيد حيات بودند و بعد از 75 روز يا سه ماه[1] و يا شش ماه[2] به سراي باقي شتافتند.
بعد از شهادت ايشان موقعيت امام حسن ـ عليه السّلام ـ و امام حسين ـ عليه السّلام ـ و حضرت زينب و ام کلثوم ـ سلام الله عليهما ـ به گونه اي بود که پيوند خاصّي با موقعيت و شرايط پدر بزرگوارشان حضرت علي ـ عليه السّلام ـ داشت و دقيقاً مرتبط با برخورد حضرت علي ـ عليه السّلام ـ بود. در اين دوران حضرت علي ـ عليه السّلام ـ به واسطة فشارهاي سياسي در محدوديت و تنگناي عجيبي قرار گرفته بود که خود آن حضرت در خطبة شقشقيه به آن اشاره مي کند.[3] خلافت که حقّ الهي بود از ايشان گرفته شد، از طرفي فدک هم توسط ابوبکر از خانوادة حضرت علي ـ عليه السّلام ـ غصب شد. بنابراين طبيعي است که حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و فرزندان ايشان در مضيقه و تنگنا قرار گرفتند. امّا فرزندان فاطمه ـ سلام الله عليها ـ همواره در کنار پدر و از حمايت آن حضرت برخوردار بودند و در دوره اي بعد حامي و پشتيبان آن حضرت بودند. آنها در برخي از مواقع به واسطة اينکه رهبري امت اسلامي در دست نااهلان افتاده بود اعتراض مي کردند. پس از شهادت حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ علي ـ عليه السّلام ـ با «امامه» ازدواج کردند.[4] علاوه بر اين که ام البنين و زن هاي ديگري نيز به خانة علي بن ابيطالب قدم نهادند، من جمله ليلي دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عميس، فوله دختر جعفر حنفي و ام سعيد و …[5]هر چند اين زنها به خانة آن حضرت آمدند، امّا جاي خالي مادر همواره در دل فرزندان علي ـ عليه السّلام ـ براي هميشه باقي ماند. در دوران 25 سال خانه نشيني اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ فرزندان آن حضرت همواره در کنار پدر بودند و البته از حمايت و پشتيباني آن حضرت برخوردار بودند.[6]پس از رحلت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ بر خلاف وصيت آن حضرت و برخلاف دستورات قرآن نه تنها با خاندان آن حضرت محبّت و دوستي ننمودند، بلکه آنان را مورد اهانت و ستم قرار دادند، و طولي نکشيد که نور ديدگان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ، فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ به سراي ديگر شتافت. در چنين موقعي فقط وجود اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ بود که امام حسن ـ عليه السّلام ـ و اولاد ديگر فاطمه را در پناه محروميت خود داشت. امام حسن ـ عليه السّلام ـ همواره در کنار پدر بود و مطيع فرمان او، در برخي از منابع تاريخي آمده است که امام حسن ـ عليه السّلام ـ در توسعة قلمرو اسلامي و فتوحات سِمَت فرماندهي را بر عهده داشته است. ابن خلدون مي نويسد: «امام حسن ـ عليه السّلام ـ از افسران و فرماندهان جنگ هاي آفريقا و طبرستان (مازندران فعلي) بوده و فتوحاتي به دست مبارکش انجام گرفته است.»[7] برخي از مورّخان اين مسئله را انکار کرده اند.
امام حسين: ولادت اين امام بزرگوار طبق اقوال اکثر مورخان در سال چهارم هـ در مدينه منوره بوده است.[8] شهادت جانسوز و نابهنگام مادر بعد از رحلت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ دومين مصيبت بزرگي بود که روح لطيف آن حضرت را سخت آزرده ساخت. غم هجران و جدايي از مادر همواره در دلش زنده بود. آن حضرت بعد از شهادت مادر همواره در مدينه بود و شاهد مظلوميت هاي پدر.
ابن حجر عسقلاني در کتاب الاصابه به سند خود روايت کرده است که روزي عمر بن خطاب بر فراز منبر بود که امام حسين ـ عليه السّلام ـ به نزد او آمد و فرمود: از منبر پدرم به زير آي، و بر فراز منبر پدر خودت برو. عمر از سخن امام حسين يکه خورد و گفت: پدر من منبري ندارد، طبق اين نقل که امام حسين ـ عليه السّلام ـ خود راوي حديث است مي گويد: پس از اين ماجرا عمر مرا برگرفت و در کنار خود نشانيد و چون از منبر به زير آمد، مرا به خانة خود برد و به من گفت: «مَنْ عَلََمک؟» چه کسي اين حرف را به تو ياد داد؟ حضرت مي فرمايد: گفتم: به خدا سوگند کسي اين حرف را به من ياد نداد.[9]آن حضرت هرگز خلافت خلفاي سه گانه را نپذيرفت و در فرصت هاي مناسب به آنان اعتراض مي کرد. در دورة عثمان هنگامي که او مي خواست ابوذر را به ربذه تبعيد کند با اينکه عثمان دستور اکيد داده بود که کسي به بدرقة ابوذر نرود، امام حسين ـ عليه السّلام ـ همراه با پدر و برادرش امام حسن ـ عليه السّلام ـ به بدرقة ابوذر شتافتند و به اين وسيله نارضايتي خود را از اقدام عثمان اعلام نمودند. آنها وقتي به بدرقة ابوذر رفتند هر يک جمله اي گفتند و امام حسين ـ عليه السّلام ـ خطاب به ابوذر چنين گفت: «اي عموي من پروردگار بزرگ قادر و توانا است، او مي تواند هر چه را که مي بيني تغيير دهد. دل قوي دار، و از حرص و ذلت دوري کن، به خدا پناه ببر، زيرا صبر و استقامت نشانة دينداري و بزرگواري است».[10]در دوران خلافت اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ امام حسن و امام حسين ـ عليهما السّلام ـ همواره در کنار پدر بودند و در جنگ هايي که زمان آن حضرت رخ داد حضوري شجاعانه و کارآمد داشتند.
زينب: به احتمال قوي تولد زينب ـ سلام الله عليها ـ در ششمين سال از هجرت پيغمبر(ص) بوده است.[11] مصيبت شهادت حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ در پنج سالگي زينب اتفاق افتاد.[12] عايشه بنت الشاطي در رابطه با موقعيت حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ بعد از شهادت مادر مي نويسد: «حوادث ناگوار او را پخته و آماده نمود، که جاي مادر سفر کرده اش را بگيرد. و براي حسن و حسين ـ عليهما السّلام ـ و ام کلثوم مادر باشد … غريب نيست که زينب جاي مادر را بگيرد، در صورتي که هنوز به ده سالگي نرسيده بود».[13]حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ وقتي به سنّ بلوغ رسيد به ازدواج عبدالله بن جعفر بن ابيطالب درآمد، عبدالله در حبشه متولد شده بود و کسي است که پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ درباره او دعاي خير فرموده است.[14] زينب با آنکه زن عبدالله بود و در خانة او به سر مي برد، امّا هيچ گاه پدر و برادرانش را فراموش نکرد. حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ به برادرانش محبّت فوق العاده اي داشت. برادرانش نيز او را عزيز و گرامي داشته و احترام خاصي براي او قائل بودند. خصوصاً محبّت و علاقه اي که بين زينب ـ سلام الله عليها ـ و امام حسين ـ عليه السّلام ـ بوده است، بسيار عجيب و تحسين برانگيز است. زماني که امام حسين ـ عليه السّلام ـ به جانب کربلا روانه شد، حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ نيز همراه برادر و همسفر آن حضرت بود و قبل از اين «زماني که علي ـ عليه السّلام ـ براي فرو نشاندن فتنة طلحه و زبير عازم عراق شد، زينب و شوهرش عبدالله نيز به کوفه رفتند و در آن شهر اقامت کردند.»[15]ام کلثوم: دومين دختري که خداوند متعال از فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ به اميرالمؤمنين علي ـ عليه السّلام ـ عنايت فرمود ام کلثوم نيز همانند خواهرش زينب همواره در کنار پدر و برادرانش بود. در اين رابطه، علي محمّد علي دخيل مي نويسد: «حضرت ام کلثوم دختر حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و حضرت فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ در سال ششم هجري متولد شد. اين بانوي بزرگوار در فاجعة جانسوز کربلا از آغاز تا پايان شرکت داشت و بعد از گذشت چهار ماه و ده روز بعد از مراجعت از شام در مدينه وفات يافت. ام کلثوم نيز همانند برادران و خواهرش زينب همواره در کنار پدر بود. و از حمايت پدر برخوردار و زماني که حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در دوران خلافتش به کوفه رفت. ام کلثوم نيز به کوفه آمد. و به عنوان دختر خليفه در چشم کوفيان بزرگ بود گرچه بزرگداشت ايشان از جانب مردم هيچ گاه او را از چهارچوب تواضع و اخلاق متعالي و کمال ادب خارج نکرد.»[16]بنابراين بعد از شهادت حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ به علت به وجود آمدن شرايط سياسي خاصّي و کنار گذاشته شدن حضرت علي ـ عليه السّلام ـ از صحنة سياسي، عملاً زندگي آن حضرت و فرزندانش در انزوا سپري شد، علاوه بر اينکه با غصب فدک توسط خليفه (ابوبکر) اين زندگي با سختي هاي خاص خودش همراه بود. فرزندان حضرت علي ـ عليه السّلام ـ در اين دوره همواره در کنار پدر بودند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. قاطمة زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، نوشتة سيد هاشم رسولي محلاتي.
2. حضرت زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، فضل الله کمپاني.
3. نهج البلاغه، خطبة سوم.

پي نوشت ها:
[1] . ابن سعد، طبقات، بيروت، دار بيروت للطباعة و النشر، 1377، ج8، ص 18.
[2] . بلاذري، انساب الاشراف، بيروت دارالتعارف للمطبوعات، 1379، ج2، ص402.
[3] . نهج البلاغه، خطبة سوم.
[4] . با آنکه امامه در تنظيم خانواده و سرپرستي فرزندان زهرا ـ سلام الله عليها ـ نهايت مراقبت را داشت، ولي متأسفانه صاحب فرزند نمي شد و علي ـ عليه السّلام ـ مصمم شد که ازدواج ديگري انجام دهد. (ابوالفضل پرچمدار کربلا، ص 24).
[5] . بنت شاطي، بانوي کربلا، ترجمة سيد رضا صدر، لبنان، 1370، ص 60.
[6] . فضل الله کمپاني، حسن کيست؟، تهران، مؤسسة انتشارات فراهاني، چاپ سوم، 1354، ص 17.
[7] . همان، ص 52.
[8] . شيخ مفيد، ارشاد، ترجمة سيد هاشم رسولي محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه، ج2، ص 32.
[9] . ابن حجر عسقلاني، الاصابة في تمييز الصحابة، مصر، مکتبة التجاريه، 1358، ج1، ص232 يا 233.
[10] . علامه اميني، الغدير، ترجمة محمّد باقر بهبودي، تهران، کتابخانة بزرگ اسلامي، ج 8، ص 301.
[11] . شهيدي، سيد جعفر، زندگاني فاطمة زهرا ـ سلام الله عليها ـ ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ نوزدهم، 1373، ص 244.
[12] . بنت شاطي، پيشين، ص 60.
[13] . همان، ص 61.
[14] . ابن حجر عسقلاني، پيشين، ج4، ص 48.
[15] . سيد جعفر شهيدي، پيشين، ص 245.
[16] . علي محمّد علي دخيل، ام کلثوم، ترجمة صادق آئينه وند، تهران، امير کبير، 1363، ص 9 و 24.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد