معجزات پیامبران الهی که از طرف خداوند مأمور به ارائه آنها بودند، تا از آن طریق صحت ادعای خود را -در ارتباط با مأموریت برای هدایت و نجات انسانها- به اثبات برسانند، با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی مردم هر منطقه فرق میکرد؛ لذا هر جامعهای با توجه به ویژگیهای فکری و فرهنگی خویش اقتضای معجزه متفاوت را میطلبید. روایت در این ارتباط چنین میگوید: ابن سکیت نقل میکند از امام هادی(ع) پرسیدم؛ چرا خدا حضرت موسى(ع) را با عصا، ید بیضا و ابزار ابطال جادو فرستاد؟ حضرت عیسى(ع) را با طبابت، و حضرت محمد را(ص) با کلام و سخنرانى؟! امام(ع) فرمود: زمانی که خدا موسى(ع) را مبعوث کرد جادوگرى بر مردم آن زمان غلبه داشت، پس او از طرف خدا چیزى آورد که مانندش از توانایى آنها خارج بود و به وسیله آن، جادوى آنها را باطل ساخت و حجت را برایشان ثابت کرد. حضرت عیسى(ع) را در زمانى فرستاد که فلج و زمینگیرى زیاد شده بود و مردم نیاز به طب و طبابت داشتند؛ لذا او از جانب خدا چیزى آورد که مانندش را نداشتند، پس به اجازه خدا مردگان را زنده کرد و کور مادرزاد و بیماری پیسی را درمان نمود و حجت را برایشان ثابت کرد. حضرت محمد(ص) را در زمانى فرستاد که ایراد خطبه و سخنورى – به گمانم شعر را هم فرمود- زیاد شده بود؛ از اینرو آنحضرت از طرف خدا پندها و دستوراتى شیوا آورد که گفتار آنها را باطل کرد و حجت را برایشان تمام نمود. ابن سکیت گفت؛ به خدا هرگز مانند ترا ندیدم. به فرمایید در این زمان حجت خدا بر مردم چیست فرمود: عقل است که با کمک آن میتوان راستگو را از دروغگو شناخته و این را تأیید و آن را تکذیب کرد. ابن سکیت گفت به خدا جواب درست همین است.[1]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 1، ص 24، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق. «قَالَ ابْنُ السِّکِّیتِ لِأَبِی الْحَسَنِ (ع) لِمَا ذَا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ (ع) بِالْعَصَا وَ یَدِهِ الْبَیْضَاءِ وَ آلَةِ السِّحْرِ وَ بَعَثَ عِیسَى بِآلَةِ الطِّبِ وَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ بِالْکَلَامِ وَ الْخُطَبِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ (ع) إِنَّ اللَّهَ لَمَّا بَعَثَ مُوسَى (ع) کَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ السِّحْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِمَا لَمْ یَکُنْ فِی وُسْعِهِمْ مِثْلُهُ وَ مَا أَبْطَلَ بِهِ سِحْرَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَیْهِمْ وَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ عِیسَى (ع) فِی وَقْتٍ قَدْ ظَهَرَتْ فِیهِ الزَّمَانَاتُ وَ احْتَاجَ النَّاسُ إِلَى الطِّبِ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِمَا لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُمْ مِثْلُهُ وَ بِمَا أَحْیَا لَهُمُ الْمَوْتَى وَ أَبْرَأَ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَیْهِمْ وَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) فِی وَقْتٍ کَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ الْخُطَبَ وَ الْکَلَام وَ أَظُنُّهُ قَالَ الشِّعْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مِنْ مَوَاعِظِهِ وَ حِکَمِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَیْهِمْ قَالَ فَقَالَ ابْنُ السِّکِّیتِ تَاللَّهِ مَا رَأَیْتُ مِثْلَکَ قَطُّ فَمَا الْحُجَّةُ عَلَى الْخَلْقِ الْیَوْمَ قَالَ فَقَالَ (ع) الْعَقْلُ یُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَیُصَدِّقُهُ وَ الْکَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَیُکَذِّبُهُ قَالَ فَقَالَ ابْنُ السِّکِّیتِ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْجَوَابُ»