طلسمات

خانه » همه » مذهبی » قرآن از منظر مسيحيان

قرآن از منظر مسيحيان

هر چند كليسا رسماً به وحيانيت قرآن اعتراف نمي‎كند و گاه كينه‎توزي‎‎هايي هم نسبت به قرآن كريم در آثار نويسندگان و پژوهشگران مسيحي ديده مي‎شود،1 ولي با اين‎حال در ميان مسيحيان منصف و مطلع هميشه نشانه‎‎هايي از احترام به اسلام و مقدسات مسلمين ديده مي‎شود؛ تا آن‎جا كه پاپ ژان پل دوم كه برخلاف پاپ فعلي، نسبت به اسلام ديدگاه احترام‎آميزي داشت، در هنگام دريافت نسخه‎اي از قرآن كريم به‎ عنوان هديه، آن را بوسيد و به‌ اين كتاب مقدس اداي احترام كرد.

در نوشته زير نمونه‎‎هايي برجسته از ارادت و احترام مسيحيان عرب به قرآن كريم ديده مي‎شود.
اگر بخواهيم از قرآن در ديدگاه مسيحيان سخن بگوييم، با موضوعي بسيار گسترده و درازدامن روبه‎رو خواهيم شد؛ از مواضع لاهوتي و كلامي مسيحيت قديم و جديد در كليسا‎هاي مختلف، تا مناظره‎‎هاي علمي ميان دانشمندان مسيحي و علماي مسلمان، و از كليسا‎هاي غربي كاتوليك و پروتستان، تا كليسا‎هاي شرقي با مذاهب مختلف، هركدام موضوعي مستقل و گسترده به‎شمار مي‎آيند.
در اين نوشتار به‎صورت گذرا به موضوع قرآن كريم از ديدگاه نويسندگان و شاعران مسيحي لبناني مي‎پردازيم. نويسندگان و شاعراني كه در دهه‎‎هاي اخير پيشتاز جريان‎‎هاي فكري و فرهنگي جامعه خود بوده‎اند و به‎دليل تفاوت‎‎هاي بنيادين مسيحيت شرقي و مسيحيت غربي و به حكم ارتباط نزديك و اختلاط با مسلمانان، قرآن كريم را شناخته و از آن بهره جسته‎اند.

در اين ارتباط و آشنايي، مخصوصاً به سبب پيوند زبان عربي و جايگاه قرآن كريم چنان است كه بسياري از آيات قرآن در حكم امثال سائره درآمده؛ هم در كلام روزمره مردم كوچه و بازار به گوش مي‎خورد و هم در سخنراني‎‎ها و نوشته‎‎هاي روشنفكران و اساتيد مسيحي لبنان، به آن‎ها استشهاد مي‎شود؛ و هستند افرادي از كشيش‎‎ها يا اساتيد و اهل فكر كه بخش‎‎هاي قابل‎توجهي از قرآن كريم را حفظ هستند و به تناسب بحث تلاوت مي‎كنند! از اين‎رو، در ميان كتاب‎‎ها و نوشته‎‎هاي اين شاعران و نويسندگان مسيحي، گاه آثاري ديده مي‎شود كه به‎سختي مي‎توان باور كرد كه صاحب آن مسلمان نباشد. در اين‎جا تنها به نمونه‎‎هايي از اين آثار اشاره مي‎كنيم و قطعا بررسي همه اين آثار با توجه به حجم نشريات و كتاب‎‎هاي منتشره در دهه‎‎هاي اخير در محيط فرهنگي مسيحيت عربي ممكن نخواهد بود.
بسياري از اين افراد كساني هستند كه آثاري در بيان و روايت تاريخ اسلام منتشر كرده‎اند، همچون “جرجي زيدان” صاحب كتاب‎‎هاي مشهوري چون “تاريخ تمدن اسلامي”. وي در اين كتاب و ديگر آثار خود بار‎ها از قرآن كريم سخن مي‎گويد و به‎عنوان مثال در فصل نزول قرآن و بعثت پيامبر اكرم(ص)، داستان نزول وحي را به تفصيل شرح مي‎دهد.
طبعاً موضع رسمي و ديني كليسا مخصوصاً كليساي كاتوليك ماروني، نسبت به قرآن كريم (مانند آنچه استاد حداد در چند جلد آثار خود دربارة قرآن نوشته است)، خوشايند مسلمانان نيست، ليكن اگر از مواضع رسمي و ديني بگذريم، آنچه در ميان عموم مردم مسيحي مي‎گذرد، شواهد فراوان از تعلق‎خاطر به قرآن كريم در متن زندگي مشترك اسلامي مسيحي نشان مي‎دهد.

اسقف ارتدوكسي لبنان “جورج خضر” كه خود بار‎ها در نوشته‎‎ها و آثارش، حتي در موعظه‎‎هاي روز يكشنبه كليسا از آيات قرآني تلاوت مي‎كند! با ذكر خاطره‎اي از پدر “يواكيم مبارك”2 مي‎گويد: “از او پرسيدم: چه شد كه جواني ماروني به مطالعات اسلامي كشيده شد؟! او پاسخ داد: پدرم كه كشيش روستا بود مرا با خود براي خريد شيريني به مغازه مسلماني مي‎برد كه بر ديوار يك تابلو زده بود و من آن را مي‎خواندم: “كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ”3 از پدرم پرسيدم اين چيست؟ گفت آيه‎اي از قرآن است؛ و اين شرح و توضيح تا آنجا رسيد كه آينده مطالعات اسلامي مرا رقم زد. من خنديدم و گفتم: پس شيريني‎‎هاي مسلمانان تو را به اين عالم كشاند!”

دكتر “ميشال كعدي” از نويسندگان و اساتيد لبناني مي‎گويد: “زماني‎كه كودك بودم پدرم صبح‎‎ها راديو را روشن مي‎كرد و به آيات قرآن گوش مي‎داد و روز خود را اين‎گونه آغاز مي‎كرد؛ و همواره به ما مي‎گفت: انجيل و قرآن و نهج‎البلاغه را با هم داشته باشيد و هدايت را از آن‎‎ها بخواهيد.”

دكتر “جورج طربيه” مي‎گويد: “پدرم صبح‎‎ها به قرآن صبحگاهي راديو گوش مي‎داد و به ياد دارم وقتي بسيار كوچك بودم، يك روز صبح زود از خواب بيدار شدم و ديدم نشسته و به راديو گوش مي‎دهد ـ و بعدها فهميدم گويا تلاوت عبدالباسط بوده كه بسيار دوستش داشت! ـ او مرا در دامان خود نشاند و به من گفت: پسرم گوش كن ببين چه نغمه‎‎هاي زيبا و دلنشيني دارد! اين آيات قرآن در مدح و ستايش خداست.”
رويكرد توجه به قرآن كريم و مدح آيات الهي آن، پس از دوران بيداري فرهنگي و آغاز شكل‎گيري جريان‎‎هاي قومي عربي (در واكنش به حاكميت تركي عثماني) تشديد شد و نمونه‎‎هاي فراواني از اين‎گونه آثار به‎جاي گذاشت. اين رويكرد بيشتر بر حفظ و تقويت مباني هويت عربي مسيحيان شرقي، مانند زبان، تأكيد داشت.
بسياري از نويسندگان برجسته مسيحي، آشكارا از قرآن كريم متأثر هستند و مشخص است كه اين كتاب بزرگ را بسيار خوانده و از آن بهره گرفته‎اند. “جبران خليل جبران”، نويسنده جهاني و مشهور لبناني، علاوه ‎بر اين‎كه گاهي مستقيما درباره قرآن كريم سخن گفته است، بار‎ها در آثار خود از تعابيري استفاده كرده يا آثار خود را به آن ناميده كه از سياق عبارات قرآن برگزيده شده‎اند؛ مانند اثر مشهورش “لكم لبنانكم و لِي لبنان” كه متأثر از اين آيه است؛ “لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ”.4
همچنين در كتاب ماندگارش “پيامبر” تأثيرپذيري او از قرآن كريم كاملاً مشهود است.
بسياري از كتاب‎‎هاي ادبي عربي كه از نمونه‎‎هاي آثار جاودان ادبي سخن مي‎گويند، معمولا با نمونه‎‎هاي آيات قرآني شروع مي‎شوند؛5 مانند كتاب “من ينابيع الحكمه” از شاعر مشهور و برجسته “خليل مطران” كه كتاب را با ذكر آيه شريفه “لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ …”6 شروع مي‎كند و بيشترين حجم كتاب را به ذكر نمونه‎‎هايي از آيات قرآن اختصاص داده و آن‎‎ها را در موضوعات مختلفي چون امانت‎داري، نيكي به والدين، شكر، عدل و… تقسيم كرده است.
برخي از نويسندگان و پژوهشگران مسيحي كه در اين زمينه كار كرده‎اند، چنان به اين موضوع پرداخته‎اند كه در زمينه قرآن كريم و تفسير قرآن، صاحب تخصص‎اند. دكتر “عادل تئودور خوري”، كشيش لبناني ساكن آلمان، كه سال‎ها مشاور پاپ ژان پل دوم بود، از اين گروه است و غير از اين‎كه در آثار مختلف خود به قرآن كريم پرداخته، قرآن كريم را به آلماني ترجمه كرده و علاوه ‎بر آن، يك مجموعه 12 جلدي در تفسير قرآن كريم منتشر ساخته است! او يك‎بار با افتخار به اين موضوع از من مي‎پرسيد: “چند نفر از علماي مسلمان سراغ‎داري كه درباره قرآن كريم به زبان آلماني كار كرده باشند يا چند نفر از علماي خودتان مي‎شناسي كه اين‎قدر با متون مقدس ما مسيحيان آشنا باشند؟!”
در ميان نويسندگان و شاعران مسيحي غيرعرب زبان، اين‎گونه شهادت‎‎ها و گواهي‎‎ها فراوان و غيرقابل‎شمارش است؛ و حتي نويسندگان لبناني هم در آثار متنوع و پراكنده در لابه‎لاي مجلات و كتاب‎‎ها بسيار به اين موضوع پرداخته‎اند. آنچه اينجا به آن اشاره مي‎كنيم، تنها نمونه‎‎هاي در دسترس از اين‎گونه گواهي‎هاست:

* “خليل طوال” از نويسندگان و پژوهشگران قرن گذشته مي‎نويسد: “قرآن بود كه فكر را از قيد و بند‎ها آزاد ساخت و عقل را از اوهام ر‎ها كرد و مشعل تمدن و دانش و علوم اجتماعي را روشن ساخت. آيا قرآن ابر‎هاي توهم را از عقل كنار نزد و درهاي آزادي را براي انديشه نگشود؟ آيا از مكارم اخلاق و صفات پسنديده سخن نگفت؟ آيا در صفحات خود از علوم و معارف گوناگون بحث نكرد؟ آيا حقوق انسان و وظايفش در زندگي و ازدواج و طلاق و قصاص و… را شرح نداد؟ چه دانش و معرفتي هست كه قرآن از آن نگفته باشد و چه مشكل اجتماعي و انساني هست كه در قرآن مطرح نشده باشد؟”

* “شبلي شميل” دانشمند و متفكر پرآوازه نيز هنگامي كه سخن از اسلام به ميان آمد، در قصيده‎اي چنين سرود: “من دين محمد را نپذيرفته‎ام، اما هرگز به آيات قرآن كفر نمي‎ورزم.”7 وي پس از مدح فراوان رسول خدا(ص) مي‎افزايد: “هيچ ديني نمي‎تواند با پيشرفت‎‎هاي اجتماعي و علمي هماهنگ باشد؛ جز آيين قرآن.”

* “مارون عبود” نويسنده و دانشمند معروف لبناني نيز در قصيده‎اي به مناسبت ميلاد پيامبر اكرم(ص) به مدح حضرت پرداخته و در ضمن آن مي‎گويد: “خداوند از آيات خود شهاب‎‎هايي بر تو فرو فرستاد كه سپر‎هاي دروغ و بهتان را شكافتند و اگر اين كتاب تو نبود، براي چنين مردماني هيچ معجزه‎اي نمي‎يافتيم. اين كتاب از دل صحرا نور هدايت و آباداني را به همه‎جا برافشاند.”

* “رياض معلوف” شاعر و اديب لبناني، نيز چنين مي‎سرايد: “اگر شعر راه نيابد، به قرآن كريم و آيات درخشانش راه مي‎يابيم. قرآن كريم تمامي گوهر درخشان و عبرت‎‎ها و سخنان ارزشمند است؛ و ما گرچه بر آيين اسلام نيستيم، اما ناقوس كليساهايمان در نغمه محبت و برادري با اذان مساجد همنوايي مي‎كنند.”

* “رشيد سليم‎الخوري” معروف به شاعر قروي، نيز در قصيده‎اي كه در مدح پيامبر اكرم(ص)سروده مي‎گويد: “ميلاد كسي است كه خورشيد هدايت از قرآن آسماني‎اش طلوع كرده، نوري كه از بيابان بر تمام هستي تابيده و تمدن را آغاز كرده است.”

* “بولس سلامه” شاعر معروف غدير، نيز در داستان مفصلي كه براي تاريخ اسلام مي‎سرايد، بار‎ها در سياق ذكر حوادث تاريخي و موضوعات به آيات قرآن كريم اشاره مي‎كند؛ از جمله در بيان مبعث رسول خدا(ص) مي‎گويد: “هستي را سكوت و آرامشي فرا گرفت تا صداي زمزمه عطر‎هاي آسماني به گوش‎‎ها بنشيند؛ ناگاه بانگ منادي به گوش رسيد: إقرأ… و پژواك اين نغمه نداي پيامبري را بازگرداند كه با تمام وجود، هيبت اين بانگ را حس مي‎كرد: من نمي‎توانم بخوانم، جبرييل پاسخ داد: ‎اي محمد، به نام خداي بزرگ تكبير بگو و صفحه هستي در همين چند ثانيه تغيير مي‎كند. محمد(ص) پيامبر است و قرآن مجيد، اين آرزو و رؤياي قرن‎‎ها نازل شده است.”

* “امين ريحاني” نويسنده و انديشمند پرآوازه مسيحي ـ عرب، نيز در برخي آثار خود از قرآن كريم سخن گفته؛ از جمله در پاسخ نامه‎اي از مرحوم كاشف‎الغطاء كه او را به اسلام دعوت كرده در عين ردّ اين دعوت مي‎نويسد: “اما چه‎كسي مي‎تواند كتابي را ردّ كند كه در آن چنين آيات برجسته‎اي آمده است: لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى8، ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ9، لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلا وُسْعَهَا10، لَيْسَ لِلإنْسَانِ إِلا مَا سَعَى11” و ضمن ذكر آيات متعدد از قرآن كريم مي‎افزايد: “بيا تا بر اين آيات و امثال اين‎‎ها در قرآن با تو دست بدهم.” و مي‎گويد: “اگر اسلام و مسلمانان همه همين باشند، من هم به توحيد و رسالت پيامبر(ص) شهادت مي‎دهم.”

* “امين نخله” نويسنده و شاعر برجسته مسيحي، يكي ديگر از كساني است كه بار‎ها در آثار خود از قرآن كريم سخن گفته؛ از جمله يك‎بار تلاوتي از قرآن كريم را در منزل يكي از دوستان خود شنيده و به شكل مفصل آن را از جهت هنري و موسيقايي تحليل مي‎كند و مي‎نويسد: “بعد از فوت شيخ محمد رفعت، گمان نمي‎كردم تلاوت قرآن كسي بتواند جانم را آن‎طور تازه كند تا اينكه روزي يكي از دوستانم آمد و گفت: تو هميشه از شيخ محمد حرف مي‎زني، امشب در منزل فلاني تلاوتي خواهي شنيد كه وجودت را از خوشي و خشوع لبريز مي‎كند. و هنگامي كه به آنجا رفتيم، ديدم جمعيت روبه‎روي قاري نشسته‎اند و او سوره هود را آغاز كرده است.”
وي سپس شرح مي‎دهد كه چگونه قاري صداي خود را به تناسب وصف طوفان تغيير داده تا وقتي كه به عبارت “مَوْجٍ كَالْجِبَالِ”12 مي‎رسد، فقط پنج سطر به شرح تلاوت قاري و احساس او در اين دو كلمه اختصاص مي‎دهد و سپس مي‎افزايد: “و هنگامي كه به تلاوت “يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا”13رسيد، براي نشان دادن محبت پدري و نصيحت فرزند، صداي خود را نرم كرد و با آرامش خواند.” و سپس به همين ترتيب از آيات بعد با شرح و تفصيل ياد مي‎كند.
امين نخله همچنين در كتاب “اساتيد نثر عربي” بخش دوم كتاب را به صدر اسلام اختصاص داده و آيات متعددي از قرآن كريم همچون سوره‎‎هاي مباركه الرحمن و ضحى و بخش‎‎هايي از سوره‎‎هاي نجم و يوسف و هود را برگزيده است. وي در آغاز اين بخش مي‎نويسد: “نثر عربي با قرآن به فراتر از انديشه صعود كرد و به‎جايي رسيد كه نمي‎توان گردن افراشت. قرآن در بلاغت و لفظ و شيريني مقاطعش و تركيب معاني‎اش معجزه است و هيچ كلامي در عربي از اين جهات به پاي قرآن نمي‎رسد و به گمان ما دليل اعجازش اين است؛ نه بنا به‎نظر بعضي ارزش موضوعات، يا بنا به رأي گروهي ديگر خبردادن از غيب! پس نمي‎توان كتابي درباره نثر عربي به خوانندگان تقديم كرد بدون آن‎كه پاره‎اي از نور قرآن در خود داشته باشد. براي همين تصميم گرفتيم اين كتاب را با سوره الرحمن آغاز كنيم كه به آن عروس قرآن مي‎گويند؛ چنانكه در مجمع‎البيان از پيامبر(ص) نقل شده كه: هر چيزي عروسي دارد و عروس قرآن الرحمن است.” جالب اين‎جاست كه اين نويسنده مسيحي سپس عبارات متعددي از كتاب “إعجاز القُرآن” باقلاني نقل مي‎كند و به تفصيل درباره اعجاز قرآن سخن مي‎گويد.
اما اثري شگفت‎تر از اين‎‎ها از “حليم دموس” شاعر و اديب لبناني است كه در كتاب “يقظه الروح” به معرفي تمامي سوره‎‎هاي قرآن كريم پرداخته است! وي در قصيده‎اي طولاني با نام “سرود قرآن” 228 بيت به تعريف ويژگي‎‎هاي هر سوره و نمونه‎‎هايي از عبارات قرآن كريم مي‎پردازد.14 شايد در ميان خود مسلمانان تاكنون كسي به چنين موضوعي نپرداخته باشد كه اين شاعر مسيحي به آن اهتمام كرده است!
باز هم نمونه‎‎هاي از اين دست در آثار نويسندگان مسيحي لبناني ديده مي‎شود و گاه چنان فراوان است كه نمي‎توان از آن قطعه‎اي برگزيد و نقل كرد. مرحوم “سليمان كتاني” كه 9 جلد كتاب درباره پيامبر و اهل بيت ـ از رسول خدا و حضرت فاطمه زهرا تا امام كاظم(ع)ـ تأليف كرده، بار‎ها در نوشته‎‎هاي خود به ويژه در كتاب “محمد شاطئ و سحاب” از قرآن سخن مي‎گويد و به آيات قرآن استشهاد مي‎كند؛ و مرحوم “نصري سلهب” كه سه جلد كتاب در حوزه دين اسلام نوشته، بار‎ها در اين آثار مخصوصاً كتاب”في خطى محمد” و نيز در كتاب”في خطى الإمام علي” آيات قرآن كريم را نقل مي‎كند.
اين موضوع در زندگي روزمره نخبگان مسيحي به‎وضوح ديده مي‎شود. بار‎ها در كتابخانه و روي ميز كار اين‎گونه اشخاص، قرآن كريم را به‎عنوان كتابي براي مراجعه مداوم و مكرر ديده‎ام و از ياد نمي‎برم كه دوستي از كشيش‎‎هاي كاتوليك، مدتي از من فايل قرآن كريم را براي موبايل خود طلب مي‎كرد تا اين‎كه آن را دانلود كرده و برايش فرستادم.
ملاحظه اين نمونه‎‎ها در عين اينكه اميدبخش و شورانگيز است، در همان حال از يك‎سو ظرفيت عظيم اين كتاب آسماني و معجزه جاويد را نشان مي‎دهد كه به تعبير حديث شريف “في كل زمان غضٌ جديدٌ” هميشه تازه و باطراوت است و از سوي ديگر، كوتاهي و قصور ما در مقابل اين اشتياق و آمادگي و پذيرش مخاطب گسترده و جهاني را يادآور مي‎شود. اين تجربه‎‎ها درواقع به ما نشان مي‎دهد كه اين گنج بي‎پايان هنوز چقدر گوهر‎هاي ناشناخته و نايافته دارد كه به اقتضاي هر زمان و به تناسب پيشرفت دانش بشري بايد بازيابي و عرضه شوند كه “و في بطنه بطناً إلى سبعه أبطن”15
هرچند كه همه حقايق اين كتاب مبارك جز با ظهور حقيقت قرآن و قرآن ناطق، ولي خداوند، امام عصر(صلوات‎الله و سلامه عليه) آشكار نخواهند شد و تنها آن بزرگوار است كه مي‎تواند با آب گواراي ذكر، تشنگان حقيقت را در سراسر گيتي سيراب كند، اما اين وظيفه ما را نفي نمي‎كند كه فرمود: “و انتم لا تقدرون على ذلك، و لكن أعينوني…” درست است كه نمي‎توانيد چون من باشيد، ليكن اندكي مرا ياري كنيد!16

نویسنده: دكتر محمدرضا زائري
 

پي نوشت :
1 . حجت‎الاسلام دکتر زمانی در کتاب ارزشمند خود “مستشرقان و قرآن” به تفصیل این موضوع را مورد بررسی و مطالعه قرار داده است.
2 . پدر یواکیم مبارک کشیش و نویسنده دانشمند لبنانی بود که در فرانسه تحصیل کرد و همان‎جا درگذشت و چند سال پیش جسدش به لبنان منتقل شد. وی آثار متعددی در اسلام‎شناسی دارد که مشهورترین آن‎‎ها پایان‎نامه دکترای او درباره حضرت ابراهیم× است که با نظارت مستشرق برجسته لویی ماسینیون نگاشته شد.
3 . بقره/ 172.
4 .كافرون/6.
5 . از این نمونه است کتاب “اعلام الفلسفه العربیه” از آنتوان کرم و کمال یازجی که به‎عنوان کتاب درسی استفاده می‎شد و در سرآغاز نمونه‎‎های متون عربی آیات برگزیده از قرآن کریم را ذکر کرده. همچنین پدرحنا فاخوری محقق و نویسنده مشهور در کتاب “الجامع فی تاریخ الأدب العربی” به شکل مفصل درباره ویژگی و مضامین آیات قرآن کریم سخن گفته است.
6 .فصلت/42.
7 . مطلع این قصیده چنین است: إنی و إن أنکرت دین محمد لا أکفرن بمحکم الآیات ببلاغه القرآن قد خلب النهى و بسیفه أخنى على الهامات
8 . انعام/164.
9 . مؤمنون/96.
10 . بقره/286.
11 . نجم/39.
12 . هود/42.
13 . هود/42.
14 . در این مجموعه دو سوره إنشراح و تین جا افتاده‎اند. در عوض دو بیت در آغاز قصیده و دو بیت در پایان به‎عنوان مقدمه و خاتمه اضافه شده است. به‎نظر می‎رسد که در هنگام حروفچینی و چاپ متوجه حذف این دو سوره نشده‎اند و شماره قطعات را بر اساس 114 تنظیم کرده‎اند.
15 . این حدیث شریف می‎گوید قرآن لایه لایه است. در ورای ظاهر و پوست خود، مغز و باطنی دارد و در آن نیز لایه‎‎های دیگر تا هفت لایه و مغز تا هفت بطن. در برخی روایات این تعبیر به صورت “هفتاد لایه” ذکر شده است.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد