قرآن مصون از تحريف ( قسمت اول )
قرآن مصون از تحريف ( قسمت اول )
بررسي ديدگاه علامه طباطبايي رحمة الله عليه
چکيده
هدف از اين نوشتار تحليل و بررسي ديدگاه و ادله ي علامه طباطبائي در باب مصونيت قرآن از تحريف است. به عقيده صاحب تفسير الميزان ، در قرآن هيچ تحريفي که به اعجاز ، هدايت بودن و عام ترين وصف آن – يعني «ذکر بودن» – لطمه اي بزند و تغييري در معناي آن ايجاد کند ، صورت نگرفته است. علامه در اين باره ، به دلايل قرآني و روايي متعددي تمسک نموده است. وي بر اين باور است آيات قرآن چينش الهي خود را در مصحف موجود کاملا حفظ کرده اند و تفاوت ميان ترتيب مصحف کنوني با مصحف حضرت علي عليه السلام – که به ترتيب نزول سامان يافته – مانعي براي تمسک به قرينه ي سياق نيست ؛ زيرا قرآن به مناسبت هاي گوناگون ، قطعه قطعه نازل شده و سياق آيات نشان مي دهد که قطعه هاي مستقل قرآني پيوند خود را در مصحف کنوني به روشني حفظ کرده اند ، بنابراين ، با توجه به واقعيت نزول قرآن ، براي تمسک به قرينه ي سياق ، نيازي به دانستن ترتيب نزول آيات نداريم و با ترتيب کنوني نيز مي توانيم به خوبي از قرينه ي سياق بهره ببريم و به مراد خداوند دست يابيم.
کليد واژه ها : تحريف ، الميزان في تفسير القرآن ، علامه طباطبائي ، مصونيت ، نظم آيات قرآن ، سياق ، مباني تفسير.
مقدمه
يکي از مباني تفسيري علامه طباطبائي اعتقاد به عدم تحريف قرآن از حيث زياده ،نقصان و جا به جايي آيات آن است. مراد از مباني تفسير در اين مقاله ، مجموعه اي از پيش فرض ها درباره ي مسائل بنيادين قرآن است که پشتوانه هاي نظري تفسير قرآن را تشکيل مي دهد و موجوديت تفسير و چگونگي آن ، وابسته به آنهاست.(1)
اين پيش فرض ها – در واقع – پاسخ هاي کلي ما به پرسش هايي درباره ي قرآن از لحاظ اصالت متن ، ظهور ، دلالت و فهم آن هستند.
پاسخ ندادن به ادعاي وقوع برخي اقسام تحريف در قرآن، اعتبار اين کتاب آسماني را به عنوان منبع اصيل معارف اسلامي متزلزل ، و استناد و استدلال به همه يا بخشي از آيات قرآن را مخدوش مي سازد. احتمال وقوع برخي از انواع تحريف نيز – مانند جا به جايي آيات – قرينه ي سياق را در تفسير برخي آيات ناکارآمد مي سازد. (2)
مقاله حاضر ديدگاه علامه طباطبائي را در مقوله ي مصونيت قرآن از تحريف ، تحليل و بررسي مي کند.
بيان مسئله
هر چند اقسامي از تحريف را مي توان درباره ي قرآن تصور و درباره ي اثبات يا نفي آن استدلال نمود؛ اما با توجه به بديهيات و مسلمات تاريخي ، اساسا بسياري از اين اقسام جايگاهي براي نقض و ابرام ندارد. از اين رو ، با شناخت محل دقيق گفت و گو ، به بيان و تحليل ديدگاه صاحب تفسير الميزان درباره ي آن مي پردازيم. علامه طباطبائي در مقام تحرير محل گفت و گو مي فرمايد :
يکي از بديهيات تاريخي اين است که تقريبا در چهارده قرن قبل ، پيامبري از نژاد عرب به نام محمد صلي الله عليه و اله و سلم به نبوت مبعوث شده و دعوي نبوت کرده و امتي از عرب و غير عرب به وي ايمان آورده اند و نيز کتابي آورده که آن را قرآن ناميده و به خداي سبحان نسبتش داده و اين قرآن متضمن معارف و کلياتي از شريعت است که در طول حياتش مردم را به آن شريعت دعوت مي کرده است. نيز از مسلمات تاريخ است که آن حضرت با همين قرآن تحدي کرده و آن را معجزه ي نبوت خود خوانده و اينکه اجمالا قرآن موجود در اين عصر، همان قرآني است که او آورده و براي مردم عصر خودش قرائت کرده ؛ به اين معنا که قطعا چنين نيست که آن کتاب بکلي از ميان رفته باشد و کتاب ديگري نظير آن و يا غير آن به دست اشخاص ديگري تنظيم و به آن حضرت نسبت داده شده و در ميان مردم معروف شده باشد . همه ي اينها اموري است که احدي در آن ترديد ندارد ، مگر کسي که فهمش آسيب ديده باشد ! حتي موافق و مخالف در مسئله ي تحريف و عدم آن نيز در هيچ يک از آنها احتمال خلاف نداده است. تنها چيزي که بعضي از مخالفان و موافقان احتمال داده اند. اين است که جملات مختصري و يا آيه اي در آن زياد و يا از آن کم يا جا به جا شده و تغييري در کلمات و يا اعراب آن رخ داده ، اما بي هيچ ترديدي ، اصل کتاب الهي ، به همان وضع و سبکي که در زمان رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم بوده ، باقي مانده و بکلي از بين نرفته است. (3)
علامه طباطبائي معتقد است ک هيچ گونه تحريف به زياده و نقصان در قرآن صورت نگرفته است. در آيات هر سوره نيز هيچ گونه جا به جايي ، که به اوصاف عام قرآن مانند ذکر بودن ، اعجاز و هدايت بودن آن لطمه اي بزند و معناي آن را تغيير دهد ، صورت نگرفته است . قرآن موجود تنها در ترتيب سوره ها و نيز در ترتيب برخي آيات ، آن هم در حدي که هيچ تاثيري درمدلول آنها و نيز در اوصاف عام قرآن ندارد ، با مصحف علي عليه السلام – که بر اساس ترتيب نزول سامان يافته (4) – متفاوت است. ( 5) با اين توضيح ، به بيان و تحليل ادله ي علامه طباطبايي در باب مصونيت قرآن از انواع تحريف ( تحريف به زياده ، نقصان و جابه جايي) مي پردازيم.
دلايل مصونيت قرآن
قرآن پژوهان و محققان علوم قرآني براي اثبات مصونيت قرآن از انواع تحريف ، به دلايل عقلي و نقلي متعددي تمسک جسته اند. برخي با تکيه بر قاعده ي « لطف» ( هدايتگري خداوند و ضرورت اتمام حجت) از يک سو ، و توجه دادن به خاتميت دين اسلام و جاودانگي آن از سوي ديگر ، احتمال تحريف در آخرين نسخه ي هدايتگر الهي را نفي نموده اند. (6) برخي ديگر با تکيه بر اعجاز قرآن ، احتمال هر گونه تحريف در آن را منتفي دانسته اند. (7) برخي هم علاوه بر اين ، از دلايل روايي نيز براي اين منظور مدد گرفته اند. دلايلي را که از سوي علامه طباطبائي در تفسير شريف الميزان بر اين امر اقامه شده است ، مي توان تحت عناوين « دلايل قرآني» و « دلايل روايي» مطرح نمود.
1. دلايل قرآني :
الف : اوصاف قرآن : صاحب الميزان بر اين باور است که قرآن بر خلاف ساير کتاب ها و رساله هاي منسوب به مصنفان و نويسندگان ، براي اثبات صحت استنادش به خداوند ، نيازمند نقل متواتر يا متضافر نيست – اگر چه واجد چنين دليلي نيز هست – بلکه قرآن ، خود با صفات نيکويش بر اصالت و مصونيت خود گواهي مي دهد. (8)
علامه اين مطلب را با چند مقدمه به اثبات رسانده است :
يک : يکي از مسلمات تاريخ ظهور پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم در بيش از چهارده قرن پيش ، ادعاي نبوت از جانب آن حضرت ، آوردن کتابي به نام «قرآن » مشتمل بر مجموعه معارف و کليات شرايع اسلام ،اسناد آن به خداي متعال و تحدي بدان است.
دو : اين موضوع نيز به لحاظ تاريخي قطعي است که قرآن موجود – في الجمله – همان قرآن ارائه شده از سوي پيامبر اکرم صلي الله عليه و اله و سلم است ؛ يعني چنين نبوده است که در مقطعي از تاريخ اسلام قرآن مفقود شود، سپس کتابي همسان يا ناهمسان با آن تاليف گردد و ميان مسلمانان رواج يابد. (9)
سه : قرآن خود را به اوصافي عام و مرتبط با همه ي آيات مانند فصاحت و بلاغت ، عدم اختلاف ، در بر نداشتن مطالب باطل و ذکر بودن ، توصيف به آنها تحدي کرده است.
چهار : دقت در آيات قرآن کنوني اين حقيقت را متجلي مي سازد که همه ي آيات آن از اين اوصاف عام برخوردار است. در سراسر آياتش ، نظم عجيب ، بديع و بي نظيري به چشم مي خورد که هرگز در آثار ادبي کلام عرب يافت نمي شود. مضامين آيات از هماهنگي کامل برخوردار است. هيچ مطلب ناصوابي در آن يافت نمي شود. قرآن سخن را درباره ي اصول معارف حقيقي ، کليات فطري شرايع ، فضايل اخلاقي بي هيچ کم و کاست و خلل و تناقضي بر پايه ي توحيد به نهايت رسانده است. سرگذشت پيامبران و امت هاي ايشان در قرآن به گونه اي شايسته و بي نظير متناسب با قداست ساحت دين و پيامبران الهي مطرح شده و اخبار غيبي اش درباره ي حوادث و فتنه هاي آينده تحقق يافته است. صفاتي از قبيل « نور» و « هدايتگري » بر تمامي آياتش منطبق است و جامع ترين صفت آن ، يعني « ذکر بودن» کاملا بر همه ي آيات آن صدق مي کند.
اگر قرآن در يکي از اوصاف مذکور دچار دگرگوني و زياده و نقصان شده يا در الفاظ يا ترتيب آياتش مبتلا به تغيير مؤثري گشته بود ، آن وصف ديگر باقي نمي ماند ، در صورتي که قرآن موجود در عصر ما تمامي آن اوصاف را به کامل ترين و بهترين وجه ممکن داراست . بنابراين ، دست خوش هيچ تحريفي که يکي از اوصاف را از بين ببرد، نگشته و قرآني که اکنون در دست ماست ، عيناً همان است که بر رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم نازل شده است. بر فرض هم که چيزي از آن ساقط شده و از نظر اعراب و زير و زبر کلمات و يا ترتيب آيات دچار دگرگوني شده باشد ، و به گونه اي است که کمترين اثري در اوصاف آن از قبيل : اعجاز ، عدم اختلاف ، هدايت ، نور بودن ، ذکر بودن ، هيمنه ، و غلبه بر ساير کتب آسماني ، ندارد . چنين تغيير فرضي حداکثر شامل اموري مانند حذف آيه اي مکرر يا اختلاف در نقطه يا يک اعراب مي شود. (10)
هر چند برخي قرآن پژوهان با تکيه بر خود قرآن و اعجاز آن ، در صدد اثبات مصونيت قرآن از تحريف برآمده اند ، اما تکيه بر صفات عام قرآن براي اثبات مصونيت آن در آثار ساير قرآن پژوهان نمود آشکاري ندارد و شايد بتوان اين سبک از اثبات مصونيت قرآن را از نوآوري هاي علامه به شمار آورد ، البته اثبات اين ادعا نيازمند بررسي کامل آثار همه ي مفسران و قرآن پژوهان پيش از علامه در اين باب است. به هر روي ، اين دليل – چنان که خود علامه در چند موضع بر آن تاکيد نموده است – افزايش ، کاهش يا تغييراتي را نفي مي کند که اوصاف ياد شده ( هدايت ، ذکر ، حق بودن و .. ) را دگرگون مي سازد ؛ اما اگر برخي از تغييرات جزئي فرض شود ، که هيچ گونه تاثيري در اين اوصاف نداشته باشد ، با اين دليل نفي نمي شود (11) بنابراين ، جايي براي مناقشه در دايره ي نفوذ اين دليل باقي نمي ماند. ( 12)
ب: آيات خاصي از قرآن : آياتي از قرآن به صراحت ، بر مصونيت قرآن از تحريف دلالت دارند و هر گونه تحريفي را از قرآن نفي مي کنند ؛ از اين جمله مي توان از آيه ي «حفظ» (حجر:9) و آيه ي « نفي باطل» ( فصلت : 42) نام برد.
1. آيه ي حفظ : خداوند در آيه ي نهم سوره ي حجر مي فرمايد : « إنا نحن نزلنا الذکر و إنا له لحافظون » ؛ قطعاً ما خود ، قرآن را نازل کرديم و ما خود ، بي گمان حافظ آنيم. (13)
عالمه طباطبائي درباره ي اين آيه مي فرمايد : آيه ي «حفظ» دلالت بر اين دارد که کتاب خدا از حيث ذکر بودن ، از جميع اقسام تحريف ( تحريف به زياده ، نقصان و تغيير ، و تبديل و جا به جايي) محفوظ است. پس قرآن ، ذکري زنده و پا برجاست. (14)
ايشان درباره ي چگونگي دلالت اين آيه مي فرمايد : سياق صدر اين آيه سياق حصر است و ظاهر سياق مذکور اين است که حصر در آن ناظر به گفتار مشرکان است که قرآن را هذيان جنون ، و رسول خدا صلي الله عليه و اله و سلم را « مجنون» ناميده بودند. همچنين ناظر به در خواست آنها مبني بر نزول ملائکه است تا پس از آن ، او را تصديق نمايند و قرآن را به عنوان کتابي آسماني و حق بپذيرند. بنابراين ، معناي آيه – و الله اعلم- اين است که اين ذکر را تو از ناحيه ي خودت نياورده اي تا مشرکان و کفار آن را به دشمني و شدت قهر و غلبه ي خود باطل سازند و تو در نگه داراي آن به زحمت بيفتي و سرانجام هم نتواني آن را حفظ کني. همچنين از ناحيه ي فرشتگان نازل نشده تا در نگه داري و تصديقش محتاج آنان باشي ، بلکه ما آن را به صورت تدريجي نازل کرده ايم و خود نگهدار آنيم و به عنايت کامل خود ، آن را با صفت « ذکر بودنش» حفظ مي کنيم. پس قرآن کريم ذکري است زنده و حاودان و محفوظ از زوال و فراموشي و مصون از زيادتي که ذکر بودنش باطل شود و از نقصي که با آن اثرش را از دست بدهد و از تغيير در صورت و سياقش – به گونه اي که ديگر ذکر و مبين حقايق معارفش نباشد – مصون است. (15)
حاصل آنکه خداوند در اين آيه ي کريمه ، مصونيت قرآن را از انواع تحريف – دست کم تا حدي که به ذکر بودن آن لطمه اي بخورد- ضمانت کرده است. بنابراين ، به حکم اين آيه ي شريفه ، هيچ تحريفي که اين وصف عام قرآن را دچار نوسان سازد ، در هنگام نزول قرآن و پس از آن صورت نپذيرفته است.
2. آيه ي نفي باطل: يکي ديگر از آياتي که از ديدگاه علامه انواع تحريف به زياده و نقص و تغيير را از قرآن نفي مي کند ، آيه ي « نفي باطل» است : « إن الذين کفروا بالذکر لما جاءهم و إنه لکتاب عزيز لا ياتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حکيم حميد» ( فصلت :42) ؛ کساني که به اين ذکر (قرآن ) زماني که به سراغشان آمد ،کافر شدند با آنکه کتابي است شکست ناپذير که هيچ باطلي از پيش رو و پشت سر در آن راه نمي يابد [و] از سوي خداوند حکيم و شايسته ي ستايش نازل شده است، [ کيفر کفرشان دوزخ است.]
صاحب الميزان دلالت اين آيه ي شريفه به مصونيت قرآن از تحريف را مانند آيه ي پيشين (حجر : 9) مي داند ؛ با اين توضيح که مراد از جمله ي « من بين يديه و لا من خلفه» زمان نزول قرآن و عصرهاي پس از آن تا روز قيامت است و از اطلاق نفي در جمله ي «لا ياتيه الباطل» عموميت استفاده مي شود. بنابراين ،مضمون آيه اين است که در بيانات قرآن تناقض ، و در خبرهايي که داده دروغ و در معارف ، حکمت ها ، شرايع و احکامش هيچ بطلاني نيست ؛ نه مورد معارضه چيزي واقع مي شود و نه دست خوش دگرگوني مي گردد و امکان ندارد چيزي که از قرآن نيست به قرآن راه يابد؛ مثلا ، آياتش را تحريف کنند و جاي آنها را تغيير دهند و يا کم و زياد کنند. بنابراين ، مفاد اين آيه با آيه ي « حفظ» يکي است. (16)
چنان که ملاحظه مي شود ، به نظر علامه طباطبائي ، اين آيه نيز مانند آيه ي پيشين ، بر عدم تحريف قرآن به افزوني ، نقصان و نيز هر گونه تغييري دلالت دارد که به ذکر بودن قرآن لطمه اي وارد سازد ؛ البته تغييرات بسيار جزئي مانند اختلاف در قرائتي که مغير معناي آيه نباشد ، از شمول اين دليل خارج است.
شبهه ي دور و پاسخ آن : در برابر استدلال به اين آيات ، شبهه ي دوري بودن استدلال به آيات قرآن مطرح شده است؛ با اين توضيح که استدلال بر مصونيت قرآن با تکيه بر آيات متوقف بر اثبات مصونيت قرآن و خصوص همين آيات از تحريف است و با وجود احتمال تحريف ، نمي توان به هيچ يک از آيات قرآن از جمله آيات مذکور استناد و استدلال نمود.
برخي از دانشمندان شيعه و سني در برابر اين شبهه تسليم شده و آن را بي جواب دانسته اند ؛ اما برخي شاگردان علامه به اين شبهه پاسخي داده اند که خلاصه ي آن چنين است :
الف. اگر مراد اين است که « با احتمال وقوع تحريف ، استدلال و استناد به هر آيه اي از قرآن و از جمله آيات مذکور مخدوش مي شود » ، پاسخ آن است که صرف احتمال تحريف هيچ متني را از اعتبار نمي اندازد، بلکه چنين احتمالي در نهايت ، لزوم بررسي تحريف يا عدم تحريف آن متن را اقتضا مي کند و چنانچه شواهد و شرايط خارجي اقتضا مي کرد که به طور طبيعي آن متن دست خوش تحريف نشود ، اگر دليلي بر تحريف به دست نيايد ، اعتبار متن تثبيت مي شود و در استدلال بدان هيچ خللي رخ نمي دهد.
ب. اگر مراد اين است که « آيات تحريف شده همان آيات مورد استناد است يا شامل آنها هم مي شود» ، در پاسخ بايد گفت : اين سخن ادعايي بيش نيست و تا کنون هيچ دليلي بر تحريف آيات مذکور ارائه نشده است ؛ حتي آن دسته از مدعيان تحريف که به زعم خود در صدد گردآوري و استقصاي آيات تحريف شده بر آمده اند ، اين آيات را تحريف شده ندانسته اند.
ج. اگر منظور اين باشد که « به اجمال مي دانيم برخي از آيات قرآن تحريف شده ولي موارد آن را دقيقاً نمي دانيم؛ بنابر اين ، احتمال وقوع تحريف به هر آيه اي سرايت مي کند و در نتيجه ، نمي توانيم به هيچ يک از آيات قرآن استناد کنيم» ، پاسخ آن است که اولا ، چنين علم اجمالي درباره ي تحريف آيات قرآن ثابت نيست و ثانيا ، اعجاز قرآن اقتضا دارد که همانند هيچ يک از بخش هاي مستقل آن را نتوانند بياورند. آيات مورد استدلال با مجموعه آيات قبل و بعد از آن – که با آن مرتبطند – يک بخش مستقل را تشکيل مي دهند که واحدي تحدي قرآن است و غير خدا – به حکم تحدي پا بر جاي قرآن – از آوردن آن عاجز است.
با اثبات از سوي خدا بودن اين بخش ها ، مي توان براي اثبات مصونيت کل قرآن ، به مدلول همين آيات استناد و استدلال نمود. (17)
حاصل مدلول آيات حفظ و نفي باطل : آيه ي حفظ بر اين دلالت دارد که به دليل حفظ و ضمانت الهي ، در قرآن هيچ تغيير ، تبديل ، زياده و نقصان و جا به جايي ، که به ذکر بودن آن لطمه اي بزند ، تحقيق نيافته است. آيه ي « نفي باطل » نيز مانند آيه ي «حفظ» بر مصونيت قرآن از حيث «ذکر بودن» دلالت دارد . علاوه بر آن ، با اضافه ي «من بين يديه و من خلفه » ، به روشني بر مصونيت فراگير قرآن از راه يابي هر گونه باطل از جمله انواع تحريف ، در زمان نزول تا عصرهاي پس از آن دلالت دارد.
ج : تواتر قرآن: يکي ديگر از دلايل مصونيت قرآن کريم ، تواتر آن از نسل هاي پيشين تا به امروز است. عموم مسلمانان و دانشمندان بر جسته ي ايشان ( 18) به وجود چنين تواتري – دست کم در متن (سياهه ي قرآن ) – اعتقاد داردند. البته اين تواتر به معناي مصطلح در علم دارية الحديث نيست که سلسله سند در هر طبقه شامل راويان مشخص و متعدد باشد، بلکه منظور اين است که در تمام اعصار و امصار ، توده ي انبوهي از مسلمان بر حفظ و قرائت درست قرآن مداومت و نظارت داشته اند ، هر چند نام اشخاص در جايي ثبت نشود و از آن آگاه نباشيم .(19) مرحوم علامه ضمن بيان دليل « اوصاف قرآن » ، اشاره اي به اين دليل دارد. (20)
پي نوشت :
1-ر. ک. علي اکبر بابايي و ديگران ، روش شناسي تفسير ( تهران ، سمت ، 1385) ، چ دوم ، ص 3.
2- ر. ک. محمد تقي مصباح ، قرآن شناسي ، تحقيق و نگارش محمود رجبي ( قم ، مؤسسه ي آموزشي و پژوهشي امام خميني ، 1380) ، ص 191/ عبدالله جواد آملي ، نزاهت قرآن از تحريف ، ( قم ، اسراء ، 1383) ، ص 24-25.
3-ر. ک . سيد محمد حسين الطباطبائي ، الميزان في تفسير القرآن ( بيروت ، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات ، 1403) ، ط . الخامسة ، ج 12، ص 104.
4- طبق برخي شواهد تاريخي ، مصحف حضرت علي عليه السلام بر اساس ترتيب نزول جمع آوري شده بود. ر.ک . ابن شهر آشوب ، مناقب آل علي بن ابي طالب ( نجف ، مطبعة الحيدرية ، 1376 ق )، ج 1 ، ص 319 ، نقل از: نرم افزار المعجم الفقهي حضرت آيت الله گلپايگاني ، الاصدار الثالث ، 1379 / محمد بن حسن الصفار ، بصائر الدرجات ( قم ، کتاب خانه ي آيت الله مرعشي نجفي ، 1404) ، چ دوم ، ص 213 ، ح 2 / محمد باقر مجلسي ، بحار الانوار ( تهران ، المکتبة الاسلاميه ، بي تا ) ط . الثانيه ، ج 92 ، ص 51-52 . ح 18 / ابن حجر العسقلاني ، فتح الباري ( شرح صحيح البخاري ) ( بيروت ، داراحياء التراث العربي ، بي تا ) ط . الرابعة ، ج 9 ، ص 34 / جلال الدين عبدالرحمان السيوطي الاتقان في علوم القرآن ( بي جا ، رضي ، بيدار ، عزيزي ، بي تا ) ج 1، ص 216 / محمد هادي معرفت ، التمهيد في علوم القرآن (قم ، مؤسسة النشر الاسلامي ، بي تا) ص 292-295 / السيد جعفر مرتضي العاملي ، حقايق هامة حول القرآن الکريم ( قم ، جامعه ي مدرسين ، 1410) ، ص 154 / سيد محمد علي ايازي ، مصحف امام علي عليه السلام ( تهران ، سازمان چاپ و انتشارات ، 1380) ، ص 83-98.
5- ر. ک. سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 12 ، ص 107-108.
6-درباره ي تقرير اين دليل عقلي ، ر.ک. عبدالله جوادي آملي ، پيشين ، ص 42-44 ، در البيان مرحوم آيت الله خوئي نيز تحريف قرآن مخالف حکم عقل دانسته شده ، ولي عمده دليلي که تحت عنوان مخالفت « روايات جمع قرآن« با حکم عقل ارائه کرده ، شواهد تاريخي است. (ر.ک. السيد ابوالقاسم الخوئي ، البيان في تفسير القرآن « قم ، دارالثقلين ، 11418» ، ص 251-254) از ديگر دانشمندان ، محقق تيريزي در اوثق الوسائل بشرح الرسائل (ص 91) و نهاوندي در تفسير نفحات الرحمن في تفسير القرآن و تبيين الفرقان ( نسخه ي خطي ، مرکز فرهنگ و معارف قرآني ، ج 1 ، ص 11) به چنين دليلي استناد کرده اند. ر.ک. فتح الله المحمدي ، سلامة القرآن من التحريف ( تهران، مشعر ، 1378) ، ص 32 ، پاورقي 2.
7- ر.ک . محمد تقي مصباح ، پيشيني ، ص 195-197/ عبدالله جوادي آملي ، پيشين ص 44-48 از ديگر دانشمندان شيعه ، سيد مرتضي ، علامه حلي در نهاية الوصول في الاصول و کاشف الغطاء در اصل الشيعة و اصولها ، ( تحقيق علاء آل جعفر ، مؤسسة الامام علي عليه السلام ، ص 220) در سخنان خود به اين دليل اشاره نموده اند. ( ر. ک . فتح الله المحمدي ، پيشين ، ص 32 ، پاورقي ،2.)
8- « لا يتوقف القرآن النازل من عندالله الي النبي (ص) في کونه متصفا بصفاته الکريمة علي ثبوت استناده اليه (ص) بنقل متواتر او متضافر – و ان کان واجدا لذلک- بل الامر بالعکس فاتصافه بصفاته الکريمة هو الحجة علي الاستناد فليس کالکتب والرسائل المنسوبة الي المصنفين و الکتاب . و الاقاويل الماثورة عن العلماء و اصحاب الانظار المتوقفة صحة استنادها الي نقل قطعي و بلوغ متواتر او مستفيض مثلا ،بل نفس ذاته هي الحجة علي ثبوته» ( سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 12، ص 126.)
9- يعني قرآن کريم هرگز دچار سرنوشت عهدين نشده است.
10- ر.ک. سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 12 ، ص 104-107 ، با تلخيص.
11. ر. ک . محمد تقي مصباح ، پيشين ، ج 12 ، ص 198 – 199. پاورقي 2 / عبدالله جوادي آملي، پيشين ،ص 86
12- در اثر قرآني ذيل ، دايره ي نفوذ دليل علامه نقد شده است . محمد الفاضل النکراني ، مدخل التفسير ( طهران ، مطبعة الحيدري ، 1396 ق ) ، ص 207 – 209
13- در ترجمه آيات ، غالباً از ترجمه آقاي محمد مهدي فولادوند استفاده شده است.
14- سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 12، ص 101.
15- سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 12 ، ص 101و 102.
16-سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 17 ، ص 397و 398.
17- ر. ک . محمد تقي مصباح ، پيشين ، ص 168 و 207 – 210.
18- علامه بلاغي ، از دانشمندان و مفسران بزرگ شيعه ، معتقد است: اهتمام پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و مسلمانان به حفظ و قرائت قرآن در اعصار گوناگون ، زمينه اي بسيار مناسب براي نقل متواتر قرآن فراهم کرده است به گونه اي که براي هيچ پديده ي تاريخي مانند قرآن چنين تواتري فراهم نشده است ( ر.ک. محمد جواد بلاغي ، آلاء الرحمن في تفسير القرآن « بيروت ، داراحياء التراث العربي ، بي تا » ج 1 ، ص 18) درباره ي ديدگاه ساير دانشمندان شيعه و اهل سنت درباره ي تواتر قرآن ر. ک. سيد ابوالقاسم الموسوي الخوئي ، پيشين ، ص 123 و 149 / بدرالدين محمد بن عبدالله الزرکشي ، البرهان في علوم القرآن « بيروت ، دارالفکر ، 1408» ، ج 2 ، ص 133 – 134/ جلال الدين عبدالرحمان السيوطي پيشين ، ج 1، ص 266 – 267
19- همان ، ص 193، پاورقي 1.
20- ر. ک. سيد محمد حسين طباطبائي ، پيشين ، ج 12 ، ص 136.
منبع:مجله معرفت شماره 122 /س