قیامت و بهشت و جهنم از دیدگاه بهاییت !
با توجه به پخش سریال 5 کیلومتر تا بهشت و مطرح شدن مسئله قیامت و بهشت و جهنم در این سریال زیبا و جذاب برآن شدیم تا بهشت و جهنم را از دیدگاه بهاییان هم برایتان بیان کنیم تا با کنار هم گذاشتن دو دیدگاه اسلامی و بهایی درباره مسئله قیامت و بهشت و جهنم بر پوشالی بودن تفکرات و اعتقادات بهاییت پی ببریم ، آنچه در ذیل میآید تماما از منابع دست اول بهاییت نقل شده است .
قیامت و بهشت و جهنم از دیدگاه بهاییت !
با توجه به پخش سریال 5 کیلومتر تا بهشت و مطرح شدن مسئله قیامت و بهشت و جهنم در این سریال زیبا و جذاب برآن شدیم تا بهشت و جهنم را از دیدگاه بهاییان هم برایتان بیان کنیم تا با کنار هم گذاشتن دو دیدگاه اسلامی و بهایی درباره مسئله قیامت و بهشت و جهنم بر پوشالی بودن تفکرات و اعتقادات بهاییت پی ببریم ، آنچه در ذیل میآید تماما از منابع دست اول بهاییت نقل شده است .
معاد از نظر اسلام، یعنى پس از فانى شدن دنیا، بازگشت همه به سوى خداست؛ و سرانجام، همه انسان ها در روزى به نام روز قیامت، براى حساب آورده مى شوند؛ و از همه آن ها در مورد اعمالشان در دنیا، بازخواست مى گردد، در آن روز که – به فرموده قرآن – طول آن پنجاه هزار سال است[معارج/ 4]، و این زمین و آسمان ها، به زمین و آسمان دیگرى تبدیل مى گردد، و طرح نوینى در وضع جهان ریخته مى شود[ابراهیم/ 48]، به حساب و کتاب اعمال تمام انسان ها رسیدگى مى گردد، و بهشتى ها به بهشت، و دوزخیان به دوزخ روانه مى شوند؛ چنان که آیات بى شمارى از قرآن بر این مطلب صراحت دارند.
علی محمد باب در غالب ابواب بیان ، آیات قیامت را توجیه نموده ، من جمله در باب هفتم از واحد دوم ” فی بیان یوم القیامة” گوید:
“ملخّص این باب آنكه مراد از یوم قیامت ، ظهور شجره حقیقت است و مشاهده نمی شود كه احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد، بلكه همه موهوماً امری را توهم نموده كه عند الله حقیقت ندارد و آنچه عند الله و عند عرف اهل حقیقت مقصصود از یوم قیامت است، این است كه از وقت ظهور شجره حقیقت در هر زمان به هر اسم الی حین غروب آن قیامت است ، مثلاً از یوم بعثت عیسی تا یوم عروج آن قیامت موسی بود به قول خود و هر كس مؤمن نبود جزا داد به قول خود ، زیرا كه ما شهد الله در آن زمان ما شهد الله فی الانجیل بود و بعد از یوم بعثت رسول الله (ص) تا یوم عروج آن ، قیامت عیسی بد كه شجره حقیقت ظاهر شده در هیكل محمد ، و جزا داد هر كس مؤمن به عیسی بود و عذاب فرمود به قول خود هر كس مؤمن به آن نبود. و از حین ظهور شجره بیان الی ما یغرب ، قیامت رسول الله (ص) است كه در قرآن خداوند وعده فرموده كه آن بعد از دو ساعت و یازده دقیقه از شب پنجم جمادی الأول سنه 1260كه سنه 1270 بعثت می شود اول یوم قیامت قرآن بوده و الی غروب شجره حقیقت قیامت قرآن است. زیرا كه شیئی تا به مقام كمال نرسد قیامت آن نمی شود و كمال دین اسلام الی ظهور منتهی شد و از اول ظهور تا حین غروب اثمار شجره اسلام ، آنچه هست ظاهر می شود و قیامت بیان در ظهور من یظهر الله است…”
حسینعلی بهاء (جانشین سیّد باب و رهبر دوم بهائیان) در جواب كسی كه از وی پرسیده بود اگر قیامت قیام نموده ، پس بهشت و دوزخ كجاست؟ گفته است :
” الاولی لقائی و الاخری نفسك ایّها المشرك المرتاب” .
یعنی بهشت دیدار من است و جهنم نفس تو ، ای مشرك شك آورنده .( كتاب مبین – صفحه 289)
“بهشت عبارت از فرح و مسرّت معرفة اللّه و محبّت اللّه است که در نتیجهء ایمان بمظهر ظهور الهی حاصل میگردد تا باین وسیله هر کس بقدر استعداد خود بمنتها درجهء کمال رسد و بعد از موت حیات جاودانی در ملکوت الهی یابد. و دوزخ حرمان از عرفان الهی است که نتیجهاش عدم نیل کمال ملکوتی و محرومیّت از الطاف لایزالی است. و بوضوح تصریح گشته که این مصطلحات غیر از این معنای دیگر ندارد و مفاهیم عامّه از قیام مردگان با جسد عنصری و بهشت و دوزخ و امثال آن صرفاً ضربی از اوهام و تخیّلات است. ”
لذا به زعم علی محمد باب و حسینعلی بهاء و پیروان آنها قیامت كبری و حشر عمومی بشر و یوم الحسرة به وقوع پیوسته ، لذا شهدای بدر و احد به بهشت موعود رسیده اند و اصحاب امام حسین (ع) ، بهشتشان لقای علی محمد شیرازی و حسینعلی بهاء بود و جهنم آنها محرومیت لقای این بزرگواران بود كه به آن واصل نشدند . حال اگر قیامت چنین باشد كه بهائیان می گویند ، فریاد و افسوس اولیاء حق از خوف دوزخ و كیفر آخرت بیجا و یاوه بوده است .
صرفه نظر از دلایل عقل و نیز دلالت وجدان و فطرت بر وجود معاد ، آیات شریفه قرآن كریم بیش از هر مطلبی پس از توحید ، ناظر به مسأله معاد و روز بازگشت است و كمتر آیه ای در قرآن كریم می توان یافت كه به تصریح یا به تلویح ، اشاره به مبداء و معاد و روز رستاخیز نداشته باشد و عباد را تحریص به تحصیل بهشت و تحذیر از عذاب دوزخ ننموده باشد. لذا در اینجا لازم می دانم نمونه هایی از این آیات را بیان نمائیم:
1- قَالَ اللّهُ هَذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.(سوره مائده/ 119)
ترجمه: خداوند مىگوید: «امروز، روزى است که راستى راستگویان، به آنها سود مىبخشد؛ براى آنها باغهایى از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن مىگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مىمانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ این، رستگارى بزرگ است!
2- إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَزِیزًا حَكِیمًا(سوره النساء /56)
ترجمه: کسانى که به آیات ما کافر شدند، بزودى آنها را در آتشى وارد مىکنیم که هرگاه پوستهاى تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهاى دیگرى به جاى آن قرار مىدهیم، تا کیفر (الهى) را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است (و روى حساب، کیفر مىدهد).
3- بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ ( سوره القیامة/4)
ترجمه: آرى قادریم که (حتّى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم!
4- وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ. (سوره یس / 78) قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ(سوره یس / 79)
ترجمه: و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسى این استخوانها را زنده مىکند در حالى که پوسیده است؟!»(سوره یس / 78)
بگو: همان کسى آن را زنده مىکند که نخستین بار آن را آفرید؛ و او به هر مخلوقى داناست! (سوره یس / 79)
با توجه به اینكه بهائیان ازتفسیر و تأویل كلمات الهیّه نهی شده اند ، بنابراین آنان در برابر آیات فوق الذكر، نمی توانند پاسخ منطقی داشته باشند .لذا قیام مردگان با جسد عنصری و بهشت و دوزخ و امثال آن اوهام و تخیّلات نیست.
در مورد نهی از تأویل کلمات الهیّه در صفحه٣٤٠ گنجینه حدود و احکام و با دو تفاوت جزئی در صفحه ٤٥٣ جلد ٣ امر و خلق آمده:
” کلمه الهیّه را تأویل مکنید و از ظاهر آن محجوب ممانید چه که احدی بر تأویل مطّلع نه الّا اللّه و نفوسی که از ظاهر کلمات غافلند ومدعی عرفان معانی باطنیّه ، قسم باسم اعظم که آن نفوس کاذب بوده و خواهند بود طوبی از برای نفوسی که ظاهر را عامل و باطن را آمل اند ”
همچنین از قول عبدالبهاء آمده:
” از جمله وصایای حتمیّه و نصایح صریحه اسم اعظم این است که ابواب تأویل را مسدود نمائید …”
(ص ٣٤١ گنجینه حدود و احکام )
این بود گوشه ای از بیانات باب و بهاء سر سلسله بابیگری و بهائیگری !
حال خود تفکر کنید قیامتی که در تمامی ادیان به زندگی پس از مرگ و رسیدگی به اعمال انسانها تعبیر شده است، قیامتی که به حساب ظالم رسیدگی میشود و به نیکوکاران پاداش داده میشود آیا این همان قیامت است پس به تعبیر باب و بهاء دیگر خبری از جهنم و آتش جهنم و زقوم جهنمی نیست و افراد ظالم فقد از ایمان بیبهرهاند و دیگر عذابی ندارند ؟
آیا با این حرفها عدل خداوند زیر سوال نمیرود. هیچ مظلومی نمیتواند حق خود را از ظالم بگیرد و هیچ عابدی در مقابل عبادت خود جزاء نبیند ، شما چگونه حکم میکنید ؟؟؟
منبع: وبلاگ بهاء بی بها
معاد از نظر اسلام، یعنى پس از فانى شدن دنیا، بازگشت همه به سوى خداست؛ و سرانجام، همه انسان ها در روزى به نام روز قیامت، براى حساب آورده مى شوند؛ و از همه آن ها در مورد اعمالشان در دنیا، بازخواست مى گردد، در آن روز که – به فرموده قرآن – طول آن پنجاه هزار سال است[معارج/ 4]، و این زمین و آسمان ها، به زمین و آسمان دیگرى تبدیل مى گردد، و طرح نوینى در وضع جهان ریخته مى شود[ابراهیم/ 48]، به حساب و کتاب اعمال تمام انسان ها رسیدگى مى گردد، و بهشتى ها به بهشت، و دوزخیان به دوزخ روانه مى شوند؛ چنان که آیات بى شمارى از قرآن بر این مطلب صراحت دارند.
علی محمد باب در غالب ابواب بیان ، آیات قیامت را توجیه نموده ، من جمله در باب هفتم از واحد دوم ” فی بیان یوم القیامة” گوید:
“ملخّص این باب آنكه مراد از یوم قیامت ، ظهور شجره حقیقت است و مشاهده نمی شود كه احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد، بلكه همه موهوماً امری را توهم نموده كه عند الله حقیقت ندارد و آنچه عند الله و عند عرف اهل حقیقت مقصصود از یوم قیامت است، این است كه از وقت ظهور شجره حقیقت در هر زمان به هر اسم الی حین غروب آن قیامت است ، مثلاً از یوم بعثت عیسی تا یوم عروج آن قیامت موسی بود به قول خود و هر كس مؤمن نبود جزا داد به قول خود ، زیرا كه ما شهد الله در آن زمان ما شهد الله فی الانجیل بود و بعد از یوم بعثت رسول الله (ص) تا یوم عروج آن ، قیامت عیسی بد كه شجره حقیقت ظاهر شده در هیكل محمد ، و جزا داد هر كس مؤمن به عیسی بود و عذاب فرمود به قول خود هر كس مؤمن به آن نبود. و از حین ظهور شجره بیان الی ما یغرب ، قیامت رسول الله (ص) است كه در قرآن خداوند وعده فرموده كه آن بعد از دو ساعت و یازده دقیقه از شب پنجم جمادی الأول سنه 1260كه سنه 1270 بعثت می شود اول یوم قیامت قرآن بوده و الی غروب شجره حقیقت قیامت قرآن است. زیرا كه شیئی تا به مقام كمال نرسد قیامت آن نمی شود و كمال دین اسلام الی ظهور منتهی شد و از اول ظهور تا حین غروب اثمار شجره اسلام ، آنچه هست ظاهر می شود و قیامت بیان در ظهور من یظهر الله است…”
حسینعلی بهاء (جانشین سیّد باب و رهبر دوم بهائیان) در جواب كسی كه از وی پرسیده بود اگر قیامت قیام نموده ، پس بهشت و دوزخ كجاست؟ گفته است :
” الاولی لقائی و الاخری نفسك ایّها المشرك المرتاب” .
یعنی بهشت دیدار من است و جهنم نفس تو ، ای مشرك شك آورنده .( كتاب مبین – صفحه 289)
“بهشت عبارت از فرح و مسرّت معرفة اللّه و محبّت اللّه است که در نتیجهء ایمان بمظهر ظهور الهی حاصل میگردد تا باین وسیله هر کس بقدر استعداد خود بمنتها درجهء کمال رسد و بعد از موت حیات جاودانی در ملکوت الهی یابد. و دوزخ حرمان از عرفان الهی است که نتیجهاش عدم نیل کمال ملکوتی و محرومیّت از الطاف لایزالی است. و بوضوح تصریح گشته که این مصطلحات غیر از این معنای دیگر ندارد و مفاهیم عامّه از قیام مردگان با جسد عنصری و بهشت و دوزخ و امثال آن صرفاً ضربی از اوهام و تخیّلات است. ”
لذا به زعم علی محمد باب و حسینعلی بهاء و پیروان آنها قیامت كبری و حشر عمومی بشر و یوم الحسرة به وقوع پیوسته ، لذا شهدای بدر و احد به بهشت موعود رسیده اند و اصحاب امام حسین (ع) ، بهشتشان لقای علی محمد شیرازی و حسینعلی بهاء بود و جهنم آنها محرومیت لقای این بزرگواران بود كه به آن واصل نشدند . حال اگر قیامت چنین باشد كه بهائیان می گویند ، فریاد و افسوس اولیاء حق از خوف دوزخ و كیفر آخرت بیجا و یاوه بوده است .
صرفه نظر از دلایل عقل و نیز دلالت وجدان و فطرت بر وجود معاد ، آیات شریفه قرآن كریم بیش از هر مطلبی پس از توحید ، ناظر به مسأله معاد و روز بازگشت است و كمتر آیه ای در قرآن كریم می توان یافت كه به تصریح یا به تلویح ، اشاره به مبداء و معاد و روز رستاخیز نداشته باشد و عباد را تحریص به تحصیل بهشت و تحذیر از عذاب دوزخ ننموده باشد. لذا در اینجا لازم می دانم نمونه هایی از این آیات را بیان نمائیم:
1- قَالَ اللّهُ هَذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.(سوره مائده/ 119)
ترجمه: خداوند مىگوید: «امروز، روزى است که راستى راستگویان، به آنها سود مىبخشد؛ براى آنها باغهایى از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن مىگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مىمانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ این، رستگارى بزرگ است!
2- إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُواْ بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَزِیزًا حَكِیمًا(سوره النساء /56)
ترجمه: کسانى که به آیات ما کافر شدند، بزودى آنها را در آتشى وارد مىکنیم که هرگاه پوستهاى تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهاى دیگرى به جاى آن قرار مىدهیم، تا کیفر (الهى) را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است (و روى حساب، کیفر مىدهد).
3- بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ ( سوره القیامة/4)
ترجمه: آرى قادریم که (حتّى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم!
4- وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ. (سوره یس / 78) قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ(سوره یس / 79)
ترجمه: و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسى این استخوانها را زنده مىکند در حالى که پوسیده است؟!»(سوره یس / 78)
بگو: همان کسى آن را زنده مىکند که نخستین بار آن را آفرید؛ و او به هر مخلوقى داناست! (سوره یس / 79)
با توجه به اینكه بهائیان ازتفسیر و تأویل كلمات الهیّه نهی شده اند ، بنابراین آنان در برابر آیات فوق الذكر، نمی توانند پاسخ منطقی داشته باشند .لذا قیام مردگان با جسد عنصری و بهشت و دوزخ و امثال آن اوهام و تخیّلات نیست.
در مورد نهی از تأویل کلمات الهیّه در صفحه٣٤٠ گنجینه حدود و احکام و با دو تفاوت جزئی در صفحه ٤٥٣ جلد ٣ امر و خلق آمده:
” کلمه الهیّه را تأویل مکنید و از ظاهر آن محجوب ممانید چه که احدی بر تأویل مطّلع نه الّا اللّه و نفوسی که از ظاهر کلمات غافلند ومدعی عرفان معانی باطنیّه ، قسم باسم اعظم که آن نفوس کاذب بوده و خواهند بود طوبی از برای نفوسی که ظاهر را عامل و باطن را آمل اند ”
همچنین از قول عبدالبهاء آمده:
” از جمله وصایای حتمیّه و نصایح صریحه اسم اعظم این است که ابواب تأویل را مسدود نمائید …”
(ص ٣٤١ گنجینه حدود و احکام )
این بود گوشه ای از بیانات باب و بهاء سر سلسله بابیگری و بهائیگری !
حال خود تفکر کنید قیامتی که در تمامی ادیان به زندگی پس از مرگ و رسیدگی به اعمال انسانها تعبیر شده است، قیامتی که به حساب ظالم رسیدگی میشود و به نیکوکاران پاداش داده میشود آیا این همان قیامت است پس به تعبیر باب و بهاء دیگر خبری از جهنم و آتش جهنم و زقوم جهنمی نیست و افراد ظالم فقد از ایمان بیبهرهاند و دیگر عذابی ندارند ؟
آیا با این حرفها عدل خداوند زیر سوال نمیرود. هیچ مظلومی نمیتواند حق خود را از ظالم بگیرد و هیچ عابدی در مقابل عبادت خود جزاء نبیند ، شما چگونه حکم میکنید ؟؟؟
منبع: وبلاگ بهاء بی بها
/ج