چون که سؤال داراي دو قسمت است، لذا جواب هم دو قسمت مي شود:
1 . جواب قسمت اول: كلمه «ولي» و «اولياء» نزديك به هفتاد بار در قرآن كريم استعمال شده و در معاني مختلفي به كار رفته از قبيل: ناصر[1]، معبود[2]، راهنما[3] و در بسياري از آيات، ولي به معناي سرپرست و صاحب اختيار به كار رفته است، نمونههايي از آيات:
الف) «وَ هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ الْغَيْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ يَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِيُّ الْحَمِيد »[4] او كسي است كه باران سودمند را پس از آن كه مأيوس شدند نازل ميكند و رحمت خويش را ميگستراند و او ولي و سرپرست ستوده است، ولي در اينجا به معناي سرپرست و صاحب اختيار ميباشد، البته ولايت در اين آيه شريفه، ولايت تكوينه است.
ب) «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطانا »[5]و آن كس كه مظلوم كشته شده براي ولي و سرپرست او سلطه و حق قصاص قرار داديم، ولي در اين آيه در رابطه با ولايت تشريعي است و به معناي سرپرست و صاحب اختيار به كار رفته است؛ زيرا حق قصاص براي دوست مقتول ثابت نيست بلكه براي وارث و ولي او ثابت است.
در آيات ديگر هم ولي به معناي سرپرست و رهبر و صاحب اختيار بكار رفته است.[6]نتيجه اين كه كلمه ولي در آيات قرآن در معاني مختلفي به كار رفته است، ولي در اكثر موارد به معناي سرپرست و صاحب اختيار است.
منظور از «وليّ» در آيه مورد بحث
منظور از وليّ در آيه ولايت چيست؟ آيا وليّ در اين آيه به معناي دوست و يار و ياور است؟ اين كه برخلاف اكثر موارد استعمال اين كلمه در سراسر قرآن كريم است، پس انصاف اين است كه «وليّ» در اين آيه به معناي سرپرست و رهبر و صاحباختيار است نه به معناي دوست و يار و ياور زيرا:
اولاً: «انّما» كه در صدر آيه آمده دليل بر حصر است يعني فقط اين سه دسته وليّ مؤمنان هستند نه غير آنها در حالي كه اگر وليّ به معناي دوست باشد حصر معني نخواهد داشت؛ زيرا در اين صورت واضح است كه غير از سه گروه فوق كسان ديگري هم دوست، يار و ياور مؤمنان هستند، علاوه بر اين كه اگر وليّ به معناي يار و ياور باشد اين همه قيد براي «الّذين آمنوا» لازم نبود كه در حال اقامه نماز، زكات بدهند؛ زيرا همه مؤمنان حتي در غير حال نماز و بلكه حتي مؤمن بينماز، ميتواند دوست، يار و ياور برادر مسلمان خويش باشد.
بنابراين، از كلمه «انّما» كه دلالت بر حصر ميكند و قيود متعددي كه در مورد «الذين آمنوا» آمده است استفاده ميشود كه ولايت در آيه شريفه به معناي دوستي و نصرت نيست بلكه به معناي سرپرستي و صاحباختيار بودن است، خداوند، پيامبر و مؤمنين (با آن شرايطي كه در آيه آمده) ولي و صاحب اختيار و رهبر و سرپرست شما ميباشند.
ثانياً: آيه 56 سوره مائده كه بعد از آيه مورد بحث آمده است، بهترين قرينه و دليل بر مدّعاي ماست، خداوند متعال در اين آيه ميفرمايد: « وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُون؛و كساني كه ولايت خدا و پيامر او و افراد با ايمان را بپذيرند (پيروزند زيرا) حزب و جمعيت خدا پيروز است.
حزب به معناي جمعيت متشكل است، پيروزي يك حزب به معناي غلبه و پيروزي آنها در يك حركت و جهش اجتماعي است، بنابراين، از آيه شريفه كه در ارتباط با آيه قبل مورد بحث است و ظاهراً هم زمان نازل شدهاند، استفاده ميشود كه ولايت مطرح شده در آيه مذكور يك ولايت سياسي و حكومتي است، بنابراين معناي آيه چنين ميشود: كسي كه حكومت خدا و پيامبر و حكومت الذين آمنوا… را بپذيرد چنين حزب و جمعيتي پيروز است.
در نتيجه با تفكر و تعمّق در كلمه كلمه و جمله جملة آيه ولايت و با صرفنظر از روايات فراواني كه در تفسير آيه وارد شده است، معلوم ميشود كه وليّ در آيه به معناي امام و پيشوا و سرپرست است و هر كس حكومت خدا و رسول و «الذين آمنوا» را با آن شرايطي كه در آيه آمده است بپذيرد پيروز و منصور خواهد بود.
2 . اما جواب از قمست دوم سؤال كه پرسيده شده آيا احاديثي كه ميگويند: اين آيه در شأن علي ـ عليه السّلام ـ است متواتر ميباشند؟
مرحوم محدث بحراني در غاية المرام 24 حديث از منابع اهل سنت و 19 روايت از منابع و مصادر شيعه نقل كرده است كه مجموعاً 43 حديث ميشود، بنابراين رواياتي كه پيرامون اين آيه وارد شده متواتر هستند، علاوه بر اين علّامه اميني در كتاب بينظيرش «الغدير» از بيست منبع معروف اهل سنت رواياتي پيرامون آيه شريفه محل بحث، نقل ميكند، منابع معروفي چون تفسير طبري، تفسير اسباب النزول، تفسير فخر رازي، تذكرة سبط ابن جوزي، الصواعق ابن حجر، نورالابصار شبلنجي و تفسير ابن كثير و مانند آن كه از اعتبار خاصي در نزد اهل سنت برخوردار هستند. راويان اين احاديث ده نفر از صحابه معروف به شرح زير ميباشند:
1 . ابن عباس 2 . عمار ياسر 3 . جابر بن عبدالله انصاري 4 . ابوذر غفاري 5 . انس بن مالك 6 . عبدالله بن سلام 7 . مسلمه بن كهيل 8 . عبدالله بن غالب 9 . عقبه بن حكيم 10 . عبدالله بن اُبّي
علاوه بر اين از شخص حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نيز رواياتي در شأن نزول آيه شريفه نقل شده است و آن حضرت بارها به اين آيه استدلال كرده است.[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آيات ولايت در قرآن، آيت الله مكارم شيرازي.
2 . رهبري امام علي ـ عليه السّلام ـ در قرآن و سنت، محمدجعفر امامي (ترجمه المراجعات، نوشته: سيد شرفالدين موسوي).
نامههاي سي و ششم تا نامه چهل و نهم.
3 . پيام قرآن. ج 9، آيت الله مكارم شيرازي، ص 201 و 202.
پي نوشت ها:
[1] . بقره/ 107.
[2] . بقره/ 257.
[3] . كهف/ 17.
[4] . شوري/ 28.
[5] . اسراء/ 33.
[6] . بقره/ 282، انفال/ 34؛ مريم/ 5.
[7] . مكارم شيرازي، ناصر، آيات ولايت در قرآن، انتشارات نسل جوان، چاپ اول، سال 1381.