يکي از ابداع هاي خيالي سيد علي محمد باب، اهميت دادن به حروف جمل يا حروف ابجد است. او عقايد خود را بر حروف ابجد مبتني ساخته و آن را اساس آيين و فلسفه خود قرار داده است و در اين راستا اسم خود را (علي محمد) بر کلمه «ربّ» انطباق داده است چون که هر دوي آن به حساب ابجد مساوي با 202 مي باشند و روي اين جهت اين تساوي را دليل بر حقانيت ادعاهاي خود پنداشته است.
او در همين وادي از ميان همه اعداد عدد «19» را مقدس و اسرار آميز پنداشته و براي بيان تقدس اين عدد گفته است که کلمه «واحد» که يکي از نام هاي خدا است به حساب ابجد مساوي با عدد «19» است و نيز تعداد حروف «بسم الله الرحمن الرحيم» نوزده حرف و تعداد حروف اسامي پنج تن آل عبا (محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين) نوزده حرف مي باشد. به اين سبب سيد باب عدد «19» را داراي اسرار و خاصيت عجيب تصور کرده و بيشتر ارکان اعتقادي و احکام آيين بابيت را برآن مبتني نموده است.
وي در اين راستا سال را به «19» ماه و هر ماه را به «19» روز تقسيم کرده است و کتاب«بيان» خود را به «19» واحد و هر واحد را به «19» مبحث تنظيم نموده است.
مسئله حروف حيّ نيز از همين پندار ناشي شده است. سيد باب اولين مؤمنين و پيروان خود را به چند دسته «19» نفري تقسيم کرده است که واحد اول آن همراه با خودش «19» نفر بوده اند. يعني هنگامي که باب در شيراز ظهور کرد «18» نفر از کساني را که يا با او تحصيل کرده بودند و يا او را ديده و به او ايمان آورده بودند، «حروف حي» ناميد زيرا کلمه «حي» به حساب ابجد مساوي با «18» مي شود (10 = ي + 8 = ح)
بهائيان مي پندارند که هر يک از اين نوزده نفر، نوزده نفر ديگر را به آيين بهائيت هدايت کرده اند.[1]بنابراين حروف «حي» در آيين بهائيت به هيجده نفر از مؤمنين اوليه به «باب» گفته مي شود که عبارت اند از:
1. ملاحسين بشرويه ملقب به باب الباب.
2. ميرزا محمد حسن برادر باب الباب.
3. ميرزا محمد باقر همشيره زاده باب الباب.
4. ملا علي بسطامي.
5. ملا خدابخش قوچاني ملقب به ملا علي.
6. ملا حسن بجستاني.
7. سيد حسين يزدي.
8. ميرزا محمد روضه خوان يزدي.
9. سعيد هندي.
10. ملا محمود خوئي.
11 . ملا جليل ارومي.
12. ملا احمد ابدال مراغه اي.
13. ملا باقر تبريزي.
14. ملا يوسف اردبيلي.
15. ميرزا هادي پسر ملاعبدالوهاب قزويني.
16. ميرزا محمد علي قزويني.
17. طاهرة «قرة العين».
18. قدّوس.
به گفته بهائيان همه اين هيجده نفر به حضور باب رسيده اند به جز «طاهره» که وي به دست شوهرخواهر خود ميرزا محمد علي نامه اي به باب فرستاد و محمد علي قزويني نامه او را به باب رساند . خود محمد علي به باب ايمان آورد و از حروف حي گرديد. و در عين حال هنگامي که باب نامه «طاهره» را ديد که اين شعر در آن نگاشته شده بود:
لمعات وجهک اشرقت و شعاع طلعتک اعتلي زچه دو الست بربّکم نزني بزن که بلي بلي
او را نيز درغياب از حروف حي محسوب گردانيد.[2]سيد علي محمد باب به اين گمان ديندار بوده که او مهدي يا پيامبر است و اين هجده نفر از رسولان و مبلغان اوست و لذا هنگامي که خود همراه قدّوس تصميم گرفت که به مکه و از آنجا نداي ظهور خود را سر دهد، به اين هيجده نفر وظيفه داد که به شهرهاي مختلف بروند، از او و آيينش تبليغ کنند.
پي نوشت ها:
[1]. فضايي، يوسف، تحقيق در تاريخ و عقايد شيخي گري، بابي گري، بهايي گري، ص132 ـ 133، تهران، آشيانه کتاب، 1384ش.
[2]. اشراق خاوري، تلخيص تاريخ بنيل زرندي، ص65 و 66، بي تا.