خداوند متعال مي فرمايد: « وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ ؛[1] بدانيد هرگونه غنيمتي بهدست آوريد، خمس آن براي خدا و براي پيامبر و براي نزديكان و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه (از آنها است، اگر به خدا و آنچه بر بندة خود در روز جدايي حق از باطل، روز درگيري دو گروه (با ايمان و بيايمان) (روز جنگ بدر) نازل كرديم؛ ايمان آوردهايد و خداوند بر هر چيزي توانا است» «يوم الفرقان» در آيه ياد شده اشاره به روز جنگ بدر است. يعني روز جدائي حق از باطل، روزي كه دو گروه مؤمن و كافر در مقابل هم قرا گرفتند.
اين كه قرآن، روز جنگ بدر را «يوم الفرقان» ناميده است ممکن است به دو دليل باشد:
1. به خاطر اينكه روز تاريخ بدر روزي بود كه نشانههاي حقّانيّت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ظاهر گشت، زيرا قبلاً وعدة پيروزي به مسلمانان داده بود در حالي كه ظاهراً هيچ نشانه اي از آن وجودنداشت، و اين پيروزي را نميتوان حمل بر تصادف كرد، بنابراين، صدق آياتي كه بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در چنين روزي نازل شده دليل آن در خودش نهفته است.
2. جنگ بدر در واقع يك مصلحت بزرگ الهي براي مسلمانان بود كه گروهي در آغاز از آن پرهيز داشتند، امّا همين جنگ و پيروزي آنها را سرفراز نمود و آوازة آن در سر تا سر جزيرة العرب پيچيد، و همه را به انديشه در آئين جديد و قدرت آنها وادار نمود. ضمناً در آن روز مؤمنان راستين از مدعيان كاذب شناخته شدند، پس اين سوره از هر نظر، روز جدائي حق از باطل است.[2]
پي نوشت ها:
[1] . انفال/ 41.
[2] . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دار الكتب الاسلامية، چاپ چهاردهم، 1371، ج 7، ص 173؛ ر.ك: طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، انتشارات رجاء، ج 9، ص 13؛8ر.ك: فضل بن حسن طبرسي، جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه، چاپ دوم، ج 2، ص 22.