لقمان مردی حکیم بوده اهل حبشه که در روزگار داوود پیامبر»صلی الله علیه وآله«می زیسته و در قرآن کریم نامش آمده است:«لقد آتینا لقمان الحکمة; بی گمان، ما به لقمان حکمت بخشیدیم.»یکی از دوستانش به وی گفت:«مگر نه این که تو با ما چوپانی می کردی. این حکمت و دانش را از کجا و به چه سبب به دست آوردی؟!»
گفت«نخست خواست خداوند و تقدیرش و دیگر، صفاتی که در من بود و همان زمینه ساز لطف خدا گردید و آنها عبارتند از:امین و راستگو بودن و سکوت کردن از آنچه مرا سودی در آن نیست.»
او را گفتند:«چقدر زشت رویی!»
گفت: «بر نقش چهره عیب می گیری، یا بر چهره نگار؟!»
در کتاب من لایحضره الفقیه آمده است که لقمان به فرزندش گفت:«ای فرزندم! همانا دنیا دریایی ژرف است که مردمان بسیار در آن به هلاکت رسیده اند. پس، کشتی خویش را ایمان به خدا و بادبانش را توکل بر خدا و توشه ات را خدا ترسی قرار ده، که اگر نجات یافتی، به رحمت خداست، و اگر به غرقاب هلاکت درافتادی بر اثر گناهانت باشد.»
مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان از رسول اکرم»صلی الله علیه وآله« نقل کرده است که حضرت فرمود:«لقمان پیامبر نبود، لیک بسیار می اندیشید. او خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و به او حکمت بخشید».
گفت«نخست خواست خداوند و تقدیرش و دیگر، صفاتی که در من بود و همان زمینه ساز لطف خدا گردید و آنها عبارتند از:امین و راستگو بودن و سکوت کردن از آنچه مرا سودی در آن نیست.»
او را گفتند:«چقدر زشت رویی!»
گفت: «بر نقش چهره عیب می گیری، یا بر چهره نگار؟!»
در کتاب من لایحضره الفقیه آمده است که لقمان به فرزندش گفت:«ای فرزندم! همانا دنیا دریایی ژرف است که مردمان بسیار در آن به هلاکت رسیده اند. پس، کشتی خویش را ایمان به خدا و بادبانش را توکل بر خدا و توشه ات را خدا ترسی قرار ده، که اگر نجات یافتی، به رحمت خداست، و اگر به غرقاب هلاکت درافتادی بر اثر گناهانت باشد.»
مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان از رسول اکرم»صلی الله علیه وآله« نقل کرده است که حضرت فرمود:«لقمان پیامبر نبود، لیک بسیار می اندیشید. او خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت و به او حکمت بخشید».