مأخذشناسي و ارزيابي سندي اصل نزول سوره هل اتي در شأن اهل بيت عليهم السلام (4)
مأخذشناسي و ارزيابي سندي اصل نزول سوره هل اتي در شأن اهل بيت عليهم السلام (4)
و فاطمه رضاداد **
4. اختلاف نظر در ميان صاحب نظران اهل سنت
مجعول دانستن اين دسته از روايات و اصل فضيلت مزبور، در بين خودِ علماي عامه نيز بي جواب نمانده و برخي از بزرگان اهل سنت، به اين گفتار ها پاسخ گفتهاند. خودِ ابن جوزي نخستين کسي است که به نقض گفتار خويش پرداخته و با وجود اين که در کتاب موضوعات، اين روايات را از مجعولات شيعه دانسته، در کتاب تبصرهاش در وصف اهل بيت عليه السلام چنين سروده است: دلم در هواي ولايت علي ميتپد و ايمانم محبت اوست…. اگر مناقب علي را نشنيدهاي، فضايلش را در سوره «هَلْ أَتَى» جستجو کن که همين يک فضيلت براي وي کفايت ميکند. (1)
از ديگر کساني که به نقد گفتار ابن جوزي در کتاب الموضوعات پرداختهاند، نوه وي، معروف به سبط ابن جوزي است که در پاسخ به جدش، مينويسد:
اگر گفته شود اين روايت را جدّ تو در کتاب موضوعاتش آورده و درباره آن گفته است: «اشعار منسوب به اهل بيت عليهم السلام در اين روايت، اشعاري عاري از فصاحت است که با شان ايشان سازگار نيست. نيز بعيد است که حضرت امير و فاطمه زهرا( اطفال خردسال خويش را از طعام بازدارند. همچنين در سند آن اصبغ بن نباته قرار دارد که به لحاظ رجالي متروک الحديث است». در پاسخ ميگوييم: اولاً. اين گونه نحوه بيان در اشعار رجزگونه معمول است و ايرادي متوجه ابيات مزبور نيست.
ثانياً. ما همين روايت را با سندي غير از طريق اصبغ نقل نموديم و لذا مشکل سند نيز مرتفع ميشود. ثالثاً. تعجب است از ابن جوزي که با وجود انکار اين روايت در کتاب الموضوعات، در منتخب خويش اين گونه مينگارد: «هان اي بزرگان دين، آيا هيچ ميدانيد علي و فاطمه عليهما السلام از چه رو نيازمندان را بر اطفال گرسنه خويش ترجيح دادند؟ آيا گمان ميکنيد که آنها روايت «ابدأ بمن تعول» را نشنيده بودند؟ نه چنين است، بلکه اين از آن روست که آن دو بزرگوار از درجه والاي صبر و تحمل حسنين عليهما السلام، اين دو ثمره شاخسار نبوي و دو بضعه شجره فاطمي آگاه بودند…».(2)
آلوسي از ديگر شخصيتهاي اهل سنّت است که به نقد گفتار ابن جوزي پرداخته و ردّ اصل اين فصيلت را نپذيرفته است. وي در تفسير روح المعاني، پس از ذکر روايت نزول سوره «هَلْ أَتَى» در شأن اهل بيت عليهم السلام به سخن ابن جوزي در الموضوعات ميپردازد و در پاسخ بدان ميگويد: چگونه است که ابن جوزي، خود در کتاب تبصرهاش همين روايت را ذکر نموده و آن را مجعول ندانسته است؟ … بنا بر اين، احتمال نزول اين سوره در شان اهل بيت عليهم السلام هم چنان مطرح است… و حتي اگر به اين احتمال گردن ننهيم، باز چيزي از قدر و منزلت آنها کاسته نميشود، زيرا دخول آن بزرگواران در زمره ابرار، مسلم و بلکه اولي است. به راستي چه کسي سزاوارتر به اين آيات از علي مولي المؤمنين، فاطمه، بضعه پيامبر و حسنين عليهم السلام، سيد جوانان بهشت؟ و اين اعتقاد، نه رفض، که هر چه جز آن گمراهي است: «أنا عبد الحق لا عبد الهوى لعن الله الهوى فيمن لعن». اگر فضيلت سوره «هَلْ أَتَى» را براي اهل بيت عليه السلام ثابت بدانيم، نکته لطيفي ظهور مييابد و آن اين که خداوند در اين سوره به دليل رعايت حرمت فاطمي، از حور العين ياد نميکند. (3)
افزون بر موارد فوق ـ که صراحتاً به نقد گفتار ابن جوزي پرداختهاند ـ اشعار و گفتار ديگر بزرگان عامه، خود، گواهي است بر تأييد صحت اصل نزول سوره «هَلْ أَتَى» در شأن اهل بيت عليهم السلام و شاهدي است بر بطلان گفتار کساني چون ابن جوزي که اصل فضيلت نزول سوره «هَلْ أَتَى» در شأن اهل بيت عليهم السلام را ساخته شيعيان و اسطورهاي بياساس ميدانند. ذيلاً به نمونههايي چند از اين سخنان اشاره ميشود: ـ حمويني خراساني، صاحب کتاب فرائد السمطين؛ وي در کتاب گرانقدر خويش، پيش از نقل روايت، درباره نزول سوره «هَلْ أَتَى» در شأن اهل بيت عليهم السلام مينويسد:
اين فضيلتي است که حتي دشمنان خفاش صفت نيز ناگزير از نقل آن گرديدهاند و شبهاي تاريک همواره از فروغ آن نور ميگيرند. (4)
ـ حاکم حسکاني؛ وي در مقدمه کتاب شواهد التنزيل، معلوم ميدارد که آنچه موجب نگارش اين اثر گرديده، دفاع از فضائل اهل بيت عليهم السلام، بويژه فضيلت سوره «هَلْ أَتَى» است که توسط عدّهاي نابخرد، اين گونه زير سؤال رفته بود:
لم يقل أحد من المفسرين أنه نزل في علي وأهل بيته سوره هل أتى ولا شئ سواها من القرآن.
از همين رو، وي با هدف پاک سازي چهره حق از نقار عداوتها، به اثبات فضايل اهل بيت عليهم السلام همت گماشته است:
فرأيت من الحسبه ي دفع هذه الشبهه ي عن الأصحاب وبادرت إلى جمع هذا الکتاب… و سميته بشواهد التنزيل لقواعد التفضيل. (5)
ـ ابو جعفر إسکافي؛ وي که از عالمان بزرگ اهل سنت در قرن سوم است، حتي آن گاه که به مخاصمه و احتجاج با شيعه پرداخته، اين فضيلت اهل بيت عليهم السلام را ناديده نگرفته و درباره آن ميگويد: ما هرگز اين را انکار نميکنيم که حضرت امير عليه السلام در راه رضاي پروردگار، طعام خويش را به مسکين و يتيم و اسير بخشيد و خداوند سورهاي کامل در باره او و خانوادهاش نازل فرمود. (6)
ـ خطيب خوارزمي؛ او در مناقب خويش، آن گاه که اسما و القاب حضرت امير را برميشمرد، از آن گرامي با عنوان «الذي انزل فيه هل اتي» ياد ميکند. (7) و در جاي ديگر، در شأن حضرت چنين ميسرايد: همانا علي عليه السلام، پيشواي اوصيا و سرور ابوبکر و عمر است…. آيا سوره «هَلْ أَتَى» در مدح کسي جز او و نذر خالصانه اش فرود آمده است؟. (8)
ـ ابن طلحه فقيه شافعي؛ در عبادت علي همين عبادت و در مناقب وي همين منقبت کفايت ميکند که طعامش را با وجود احتياج، در راه رضاي خدا اطعام نمود. از همين روست که اين واقعه، جايگاهي عظيم و ماندگار يافته و خداوند در پي آن آيات قرآن را نازل فرموده است. به راستي که اين خاندان، براي کسي که بدآنها چنگ زند، عروه ي الوثقاي حق اند و مناقب ايشان در کلام وحي بيان گرديده است. مناقبي که سوره شوري، «هَلْ أَتَى» و احزاب آنها را براي مردمان به تصوير ميکشند. (9)
نيز:
گوش بسپار تا مدح امام هدايتگر را از زبان آيات الهي بشنوي. … آيات سوره احزاب، تحريم و «هَلْ أَتَى» که ثناي وي گفته و مدح او ميگويند. (10)
ـ اقبال لاهوري؛
همسر فاطمه، فردي است که تاج فضيلت سوره «هَلْ أَتَى» را بر سر دارد؛ فضيلتي که در پرتو آن، خورشيد رنگ ميبازد. (11)
ـ بوصيري؛
خواستم زبان به مدح شما بگشايم که ديدم کتاب الهي براي مدح شما کفايت ميکند. چه بسيار فضايل و کراماتي که سوره «هَلْ أَتَى» از شما خاندان برايم به تصوير کشيده است. (12)
نتيجه
اصل نزول سوره «هَلْ أَتَى»در شأن اهل بيت عليهم السلام، مسألهاي است که در طول تاريخ، منابع عامه همگام با منابع شيعي به نقل آن همت گماشتهاند. نيز، شهرت روايي و تواتر معنوي اين قضيه ـ که حاصل کثرت روات آن در هر طبقه است ـ ميتواند ما را از بررسي سندي آن مستغني ميسازد؛ گر چه پرداختن به ارزيابي سندي آن، اصالتش را بيش از پيش براي ما به تصوير خواهد کشيد؛ زيرا: اولاً. روايت صحيح السند و عالي المضموني در دست است که از همه اشکالات سندي و محتوايي، عاري و خود، به تنهايي براي اثبات اين فضيلت بسنده است. ثانياً. روايت صحيح مزبور، معتضد به روايات بسيار است که گر چه سند آنها به لحاظ ارزيابيهاي اوليه رجالي ضعيف به نظر ميرسد، امّا بنا بر اصول علم مصطلح الحديث در نزد عامه و خاصه، ضعف آنها منجبر به شهرت روايي است؛ به گونهاي که حتي اگر روايت صحيح مزبور نيز در دست نبود، باز اين مجموعه روايي براي اثبات اصل فضيلت کفايت مينمود. بزرگان عامه، حتي خود ابن جوزي، به اين فضيلت اهل بيت عليهم السلام اقرار ورزيده و حتي کساني چون سبط ابن جوزي و حاکم حسکاني به دفاع از آن پرداختهاند. لذا ديگر جايي براي افترائات ابن تيميه و هم فکرانش ـ که با خردهگيري بر يک نقل از اين مجموعه روايي و ناديده گرفتن ديگر روايات آن، اصل واقعه را زير سؤال برده و آن را مجعول شيعيان معرفي ميسازند ـ باقي نميماند.
کتابنامه
ـ الارشاد، محمد بن محمد بن نعمان معروف به شيخ مفيد، تحقيق: مؤسسه ي آل البيت لاحياء التراث عليهم السلام، بيروت: دارالمفيد، 1413ق.
ـ الامالي، محمد بن علي بن بابويه معروف به شيخ صدوق، تحقيق: قسم الدراسات الاسلاميه ي ، قم: مرکز الطباعه ي و النشر في مؤسسه ي البعثه ي ، 1417ق.
ـ امل الامل، شيخ محمد بن حسن عاملي، بغداد: مکتبه ي الاندلس، بيتا.
ـ بحار الأنوار الجامعه لدرر اخبار الائمه ي الاطهار، علامه محمد باقر مجلسي، تحقيق: رباني شيرازي، عبدالرحيم، بيروت: مؤسسه ي الوفاء، 1403ق.
ـ البدايه ي و النهايه ي ، اسماعيل بن کثير الدمشقي، تحقيق: علي شيري، بيروت: دار احياء التراث العربي، 1988م.
ـ تاريخ الاسلام، أبو عبدالله شمسالدين محمد بن احمد الذهبي، تحقيق: عمر عبادالسلام التدمري، بيروت: دارالکتاب العربي، بيروت، 1407ق.
ـ تاريخ بغداد، خطيب بغدادي، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا ، بيروت: دار الکتب العلميه ي ، 1417 ق.
ـ تاويل الآيات، علامه شرفالدين الحسيني، تحقيق: مدرسه امام المهدي(عج)، قم: مدرسه ي الامام المهدي(عج)، 1366ق.
ـ التبصره، ابو الفرج عبد الرحمان بن الجوزي، قاهره: عيسي البابي الحلبي و شرکاؤه، 1390ق.
ـ تدريب الراوي في شرح تقريب النووي، السيوطي، عبدالرحمان بن ابيابکر، تحقيق: عبد الوهاب عبداللطيف، مکتبه ي الرياض، رياض، بيتا.
ـ تذکره ي الحفاظ، أبو عبدالله شمسالدين محمد بن احمد الذهبي، بيروت: دار احياء التراث العربي، بيتا.
ـ تذکره ي الخواص، الحافظ سبط بن الجوزي، تهران: مکتبه ي نينوي الحديثه ي .
ـ تفسير فرات، فرات بن ابراهيم کوفي، تحقيق: محمد الکاظم، تهران: مؤسسه ي الطبع والنشر التابعه ي لوزاره ي الثقافه ي والإرشاد الإسلامي، 1410ق.
ـ تفسير قمي، ابو الحسن علي بن ابراهيم قمي، ، تصحيح: سيد طيب جزايري، قم: مؤسسه ي دار الکتاب، 1404ق.
ـ تقريب التهذيب لخاتمه ي الحفاظ، ابن حجر عسقلاني، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، بيروت: دار الکتب العلميه ي ، 1955م.
ـ تمام المنه ي في التعليق علي فقه ي السنه ي ، محمد ناصر الدين الالباني، دار الرايه ي للنشر، 1409ق.
ـ ثمرات النظر في علم الآثر، محمد بن اسماعيل الامير الصنعاني، تحقيق: رائد بن صبري بن ابي علفه، الرياض: دارالعاصمه ي ، 1417ق.
ـ الجرح و التعديل، ابن ابي حاتم رازي، بيروت: دار احياء التراث العربي، 1372ق.
ـ الجمل، محمد بن محمد بن نعمان معروف به شيخ مفيد، قم: مکتبه ي الداوري، بيتا.
ـ جميع دواوين الشعر العربي علي مرّ العصور (محتويات موقع ادب).
ـ خاتمه المستدرک، ميرزا حسين نوري، تحقيق: مؤسسه ي آل البيت عليهم السلام، قم: مؤسسه ي آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، 1415ق.
ـ خصال، ابن بابويه ي ، ابو جعفر محمد بن علي بن حسين مشهور به صدوق، تحقيق: علي اکبر غفاري، قم: جامعه ي المدرسين في الحوزه ي العلميه ي ، بيتا.
ـ خلاصه ي الاقوال، علامه جمال الدين حسن بن يوسف حلّي، تحقيق: شيخ جواد قيومي، قم: مؤسسه ي النشر الإسلامي، 1417 ق. نيز چاپ دوم ، نجف، 1381 ق.
ـ الذريعه ي الي تصانيف الشيعه ي ، آغا بزرگ تهراني، بيروت: دار الاضواء، 1403ق.
ـ الرواشح السماويه ي ، محمد باقر الحسيني الاسترآبادي، معروف به ميرداماد، تحقيق: غلامحسين قيصريهها و نعمه ي الله جليلي، قم: دار الحديث للطباعه ي والنشر، 1422ق.
ـ روح المعاني، محمد آلوسي، تحقيق: علي عبد الباري العطيه ي ، بيروت: دار الکتب العلميه ي ، 1415ق.
ـ سعد السعود، رضي الدين ابو القاسم علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن طاووس، قم: منشورات الرضي، 1363 ش.
ـ سوالات حمزه، دار قطني، تحقيق: موفق بن عبد الله بن عبد القادر، رياض: مکتبه ي العارف، 1404ق.
ـ سير اعلام النبلاء، أبو عبد الله شمس الدين محمد بن احمد الذهبي، تحقيق: شعيب الارنؤوط و حسين الاسد، بيروت: مؤسسه ي الرساله ي ، 1993م.
ـ شرح اصول الکافي، ملا صالح مازندراني، تعليق: ميرزا أبو الحسن الشعراني، بيروت: دار إحياء التراث العربي، 1421ق.
ـ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، عبيدالله بن احمد الحاکم الحسکاني، تحقيق: شيخ محمد باقر، محمودي، تهران: مؤسسه ي الطبع والنشر التابعه ي لوزاره ي الثقافه ي والإرشاد الإسلامي، 1411ق.
ـ الضعفاء، أبوجعفر محمد بن عمرو بن موسي العقيلي، تحقيق: دکتر عبد المعطي امين قلعجي، بيروت: دار الکتب العلميه ي ، 1418 ق.
ـ طرائف المقال، سيد علي بروجردي، تحقيق: سيد مهدي رجايي، قم: مکتبه ي آيه ي الله العظمى المرعشي النجفي، 1410ق. ـ العثمانيه ي ، عمرو بن بحر الجاحظ، تحقيق و شرح: محمد هارون، عبد السلام، بيروت: دار الکتاب العربي، بيتا.
ـ العمده ي (عمده ي عيون صحاح الاخبار في مناقب امام الابرار)، يحيي بن الحسن الاسدي الحلي، معروف به ابن البطريق، قم: مؤسسه ي النشر الاسلامي، 1407ق.
ـ الغدير في الکتاب و السنه ي والأدب، علامه عبد الحسين احمد الاميني النجفي، بيروت: دار الکتب العربي، 1977م.
ـ الغيبه ي ، شيخ محمد بن حسن طوسي، تحقيق: شيخ عباد الله طهراني و احمد علي ناصح، قم: مؤسسه ي المعارف الاسلاميه ي ، 1411ق.
ـ فرائد السمطين، ابراهيم بن محمد الجويني الخرساني، تحقيق: شيخ محمد باقر المحمودي، بيروت: مؤسسه ي المحمودي، 1400ق.
ـ فهرست اسماء مصنفي الشيعه ي المشتهر برجال النجاشي ، ابوالعباس احمد بن علي الأسدي الکوفي النجاشي، تحقيق: سيد موسي شبيري الزنجاني، قم: مؤسسه ي النشر الاسلامي، 1416 ق.
ـ فهرست منتجب الدين، شيخ منتجل الدين علي بن بابويه، تحقيق: محدث ارموي، قم: مکتبه ي آيه ي الله العظمى المرعشي النجفي، 1358ش.
ـ الفوائد الرجاليه، علامه سيد محمد مهدي بحر العلوم، تهران: مکتبه ي الصادق، 1363ق.
ـ قاموس الرجال، محمد تقي شوشتري، قم، 1410 ق.
ـ قواعد التحديث من فنون مصطلح الحديث، جمال الدين محمد قاسمي.
ـ الکامل، ابن عدي، تحقيق: دکتر سهيل زکار، بيروت: دارالفکر، 1409 ق.
ـ کتاب الرجال، تقي الدين حسن بن علي بن داود حلي ، النجف: مطبعه ي الحيدريه ي ، 1392ق.
ـ کتاب المجروحين، محمد بن حبان، تحقيق: محمود ابراهيم زايد، مکه مکرمه: دار الباز، بيتا.
ـ الکشف و البيان، ثعلبي نيشابوري، ابو اسحاق احمد بن محمد بن ابراهيم، تحقيق: ابي محمد بن عاشور، بيروت: دار احياء التراث العربي، 1422ق.
ـ لسان الميزان، ابن حجر عسقلاني، بيروت: مؤسسه ي الأعلمي للمطبوعات، 1971م.
ـ مجمع البيان، فضل بن حسن طبرسي، تصحيح شيخ ابو الحسن شعراني، تهران: کتابفروشي اسلاميه، 1395ق. المزار، محمد بن المشهدي، تحقيق: جواد القيومي الاصفهاني، قم: مؤسسه ي النشر الاسلامي، 1419ق.
ـ مطالب السؤول في مناقب آل الرسول، محمد بن طلحه ي الشافعي، تحقيق: ماجد بن احمد العطيه ي ، بينا، بيجا، بيتا.
ـ معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواه ي ، الخويي، آيه الله سيد ابوالقاسم موسوي، بيجا، بينا، 1413ق.
ـ المقدمه ي ، عثمان بن عبد الرحمان معروف به ابن صلاح، تحقيق: صلاح بن محمد بن عويضه ي ، بيروت: دار الکتب العلميه ي ، 1416ق.
ـ مناقب آل ابي طالب، محمد بن علي بن شهر آشوب، النجف الاشرف: مطبعه ي الحيدريه ي ،1956م.
ـ مناقب الامام امير المؤمنين عليه السلام، محمد بن سليمان کوفي، تحقيق: محمد باقر بهبودي، قم: مجمع احياء التراث الثقافيه، 1412ق.
ـ مناقب علي بن ابيطالب عليه السلام، ابو بکر احمد بن موسي بن مردويه اصفهاني، تحقيق: عبد الرزاق محمد حسين حرز الدين، قم: دار الحديث، 1424ق.
ـ المناقب، موفق، خوارزمي، تحقيق: شيخ مالک محمودي، قم: مؤسسه ي النشر الاسلامي، 1414ق. ـ منهاج اهل السنه ي ، ابو العباس احمد بن عبد الحليم بن تيميه الحراني، تحقيق: محمد رشاد سالم، مؤسسه قرطبه، 1406ق.
ـ المنهاج، ابو زکريا يحيي بن شرف بن مري النووي، بيروت: دار احياء التراث العربي، 1392ق.
ـ موسوعه ي مؤلفي الاماميه، مجمع الفکر الاسلامي، قم: مجمع الفکر الاسلامي، 1422ق.
ـ الموضوعات، ابوالفرج عبد الرحمان بن علي بن الجوزي القرشي، تحقيق: محمد عثمان، عبد الرحمان، المدينه ي المنوره ي : المکتبه ي السلفيه ي ، 1966م.
ـ ميزان الاعتدال، محمد بن احمد ذهبي، تحقيق: علي محمد البجاوي، بيروت: دار المعرفه ي ، 1382ق.
ـ نزهه ي النظر في توضيح نخبه ي الفکر في مصطلح اهل الأثر، ابن حجر عسقلاني، بيروت: دار الکتب العلميه، 1401ق.
ـ نيل الاوطار، محمد بن علي بن محمد الشوکاني، بيروت: دار الجيل، 1973ق.
پي نوشت ها :
* استاديار دانشگاه فردوسي مشهد.
** دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه فردوسي مشهد.
1. «اهوي علياً و ايماني محبته، كم مشرك دمه من سيفه و كفا * ان كنت و يح ك لم تسمع مناقبه، فاسمع مناقبه من هل اتي و كفي» (التبصره، ج1، ص401).
2. تذكره الخواص، ص315.
3. روح المعاني، ج29، ص157-158.
4. فرائد السمطين، ج2، ص53.
5. شواهد التنزيل، ج1، ص19.
6. العثمانيه، ص318.
7. المناقب خوارزمي، ص43.
8. «ان علياً سيد الاوصياء مولي ابي بكر و مولي عمر* . و هل اتي مدح فتي هل اتي لغيره في هل اتي اذ نذر» (مناقب آل ابي طالب، ص66).
9. «فكفي بهذه عباده، و باطعام هذا الطعام مع شده حاجتهم اليه منقبه، و لولا ذلك لما عظمت هذه القصه شانا، و علت مكانا، ولما انزل الله تعالي فيها علي رسول الله قرآنا: هم العروه الوثقي لمعتصم بها مناقبهم جاءت بوحي و انزال * مناقب في الشوري و سوره هل اتي و في سوره الاحزاب يعرفها التالي» (مطالب السؤول في مناقب آل الرسول، ص4).
10. «اصح و استمع آيات وحي و حتي تنزلت بمدح امام بالهدي خصه الله* و في آل عمران المباهله التي بانزالها اولاه بعض مزاياه و احزاب حميم و تحريم و هل اتي شهود بها اثني عليه و زكاه» (همان، ص118).
11. «و لزوج فاطمه بسوره هل اتي، تاج يفوق الشمس عند ضحاها».
12. «و انتم اناس اذهب الرجس عنهم، فليس لهم خطب و ان جلَّ جاهد* و قدت عليكم بالمديح و كلكم، عليه كتاب الله بالمدح وافد* و قد بينت لي هل اتي كم اتي بها مكارم اخلاق لكم و محامد» (جميع دواوين الشعر العربي علي مرّ العصور، ج8، ص361).
منبع: نشريه علوم حديث شماره 56