خانه » همه » مذهبی » مبانی ارزشی تعلیم و تربیت لیبرال

مبانی ارزشی تعلیم و تربیت لیبرال

مبانی ارزشی تعلیم و تربیت لیبرال

تعلیم و تربیت لیبرال، همچون خود لیبرالیسم قدمتی طولانی دارد و برداشتهای متفاوتی را در خود جای داده است.

z0043 - مبانی ارزشی تعلیم و تربیت لیبرال

طرفداران لیبرالیسم، دموکراسی را عاقلانه‌ترین سپر در برابر ظلم و تضمینی برای تساوی حقوق شهروندان – به گونه‌ای که به خواسته خودشان به بهترین علایق خویش برسند – میدانند. دموکراسی در این دیدگاه نقش حکومت و قانون را بدین شکل روشن می سازد که حکومت، خود یک هدف نیست؛ بلکه وسیله ای است تا رقابت بین افراد را به شکلی تنظیم کند که آنها به اهداف شخصی خودشان برسند. حکومت لیبرال، در تفسیر هالستد از لیبرالیسم، وسیله ای برای حفظ منافع جمعی و عدالت اجتماعی است و قانون راهی است برای اینکه نظم در جامعه برپا شود. وضعیت امور دینی در این راستا درخور توجه است. بنابر تبیینی که هالستد از حکومت لیبرال ارائه می دهد، احتمال می رود که در مواجهه با امور دینی ختثا و بی اعتنا باشند؛ حکومت ضمن اینکه آزادی و حق فردی را در امور دینی تضمین می کند، از حیث نفی و اثبات رسما باید از دخالت در امور دینی بپرهیزد.
 
تعلیم و تربیت لیبرال، همچون خود لیبرالیسم قدمتی طولانی دارد و برداشتهای متفاوتی را در خود جای داده است. با وجود این، هالستد معتقد است اصول ارزشی تعلیم و تربیت لیبرال را به خوبی می توان در اصول و مبانی ارزشی لیبرالیسم جست وجو کرد. چنان که به باور وی امروزه دیدگاه های تعلیم و تربیتی غرب تحت سیطره همین ارزش های اساسی لیبرالیسم است. ارزش هایی همچون خودگردانی شخصی، نقدپذیری، استقلال نظام دانشگاهی، تساوی فرصتها، اخلاق عقلانی (اخلاق مستدل) احترام به باورها و علایق مختلف، پرهیز از القای ارزشها، و طرد هر تعریف شخصی از «خوب» همه و همه، مبتنی بر سه ارزش پایه ای لیبرالیسم، یعنی آزادی، تساوی و عقلانیت است. تأکیدات اخیر در تفکر تعلیم و تربیت لیبرال بر ارزش های دموکراتیک، حقوق شهروندان و حقوق کودکان نیز بر همین پایه استوار است.
 
بد نیست به این نکته نیز اشاره شود که حامیان تعلیم و تربیت لیبرال، این نوع رویکرد را یگانه راه قابل حمایت و توجیه در تعلیم و تربیت دانسته اند تا آنجا که به عقیده ایشان تعلیم و تربیت (صحیح) در واقع همانا تعلیم و تربیت لیبرال است. اینک با تفصیل بیشتری به برخی ارزش های اساسی تعلیم و تربیت لیبرال می پردازیم:
 
۱. عقلانیت: «تعلیم و تربیت تعهد به عقلانیت است، نه کمتر و نه بیشتر». با این بیان، هرست محوریت عقلانیت در تعلیم و تربیت لیبرال را به خوبی بیان می دارد. به عقیده وی برای آموزش و رشد عقلانیت در کودکان باید آنها را منتقد و آزاداندیش بار آورد، به گونه‌ای که هر عقیده ای را انتقادپذیر و قابل تحول عقلانی بدانند و هیچ امری را حقیقت آخر نپندارند. بر همین اساس انتقال و القای ارزش ها به کودکان در مبانی تعلیم و تربیت لیبرال پذیرفته نیست. آزاداندیشی در تعلیم و تربیت لیبرال گاه تعریف روشن تری به خود گرفته و با بی توجه و ختا بودن در برابر هر عقیدهای مترادف تلقی شده است. بر اساس این برداشت، آزاداندیشی به این معناست که هیچ امر مشخصی را نباید از دید «زندگی خوب» به کودکان آموخت.
 
بر اساس همین اصل خثا بودن، برخی طرفداران لیبرالیسم معتقدند که تعلیم و تربیت اخلاقی تنها باید در صدد رشد استدلال اخلاقی و قدرت انتخاب باشد و هرگز درصدد معرفی ارزش های معینی به عنوان فضایل اخلاقی نباشد. البته برخی همچون دورکین معتقدند که شماری ارزشها، همچون عدالت و تساوی ارزشهای مقبول در لیبرالیسم است و تعلیم و تربیت اخلاقی باید بر اساس این ارزش ها، اخلاق مستدل مستندی را پایه ریزی کند.
 
۲. خودگردانی: رشد خودگردانی یا خودمختاری شخصی از ارزش های آزادی و عقلانیت در لیبرالیسم جدایی ناپذیر است. بیلی (۱۹۸۶) تعلیم و تربیت لیبرال را چیزی می داند که فرد را از همه محدودیت ها رها می سازد؛ لذا فرد می تواند در اعتقاد و عمل انتخابگر باشد. بنابر تعریف دیردن هر شخصی حتی تا آنجا خودمختار است که اندیشه و عمل «او» در زندگی وی تنها با رجوع به خود «او» یعنی به انتخاب «او»، تصمیم «او»، قضاوت «او»، طرح «او» و استدلال «او» توجیه پذیر است.
 
از دیدگاه تعلیم و تربیت لیبرال، رشدخودگردانی در کودکان امور زیادی را به همراه دارد که از آن جمله اند: توسعه دانش و فهم ایشان، آگاهی از باورها و روشهای مختلف زندگی، تصمیم گیری های عقلانی و توانایی تفکر شخصی مبتنی بر استدلال و نه تفکرات ناشی از حکم قدرت دیگران.
 
٣. تساوی حیثیت و حرمت: تساوی حیثیت و حرمت، ارزشی کلیدی در تعلیم و تربیت لیبرال است. سیاست آموزش و پرورش لیبرال در مقابله با تبعیض نژادی، جنسیتی، ملیتی، دینی، طبقات اجتماعی و امثال آن، بر اساس همین ارزش پایه ریزی می شود. هالستد معتقد است که تساوی حرمت افراد البته به معنای یکسان بودن همه برخوردها و تعاملات نیست، بلکه به این معناست که در جامعه لیبرال تنوع آرا پذیرفته می شود. وی برای تأیید مطلب مذکور به این گفته تمسک می کند که «در جامعه مطلوب لیبرال همه باغها یکسان اند گرچه با بهترین شکل ممکن تزیین شده باشند». ارزش دیگری که در ضمن همین ارزش تساوی حیثیت مطرح هست، تساوی فرصت ها برای افراد است. در تعریف این ارزش اختلاف است، اما حداقل تعریف مشترک در کاربرد آن در تعلیم و تربیت، مربوط به حق افراد در دسترسی مساوی به منابع است، به گونه‌ای که هیچ شهروندی در آینده از فرصتهای زندگی به سبب دسترسی نداشتن ناعادلانه به منابع محروم نشود.
 

مخالفان تعلیم و تربیت لیبرال

پس از بررسی ارزش های اساسی در تعلیم و تربیت لیبرال، هالستد، مؤلف مقاله مورد بحث، در نگاهی گذرا به بررسی دیدگاه های مخالف تعلیم و تربیت لیبرال پرداخته و مقابله ادیان، به ویژه اسلام با این نظام را مورد توجه قرار داده است. نوع نگرش این مؤلف به مبانی اسلام در نظام تعلیم و تربیت درخور تأمل است. وی می نویسد: «عمده ترین مخالفت با تعلیم و تربیت لیبرال از سوی کسانی است که اساسا با ارزش های بنیانی این نظام تربیتی مخالفاند. مارکسیسم، فمینیسم تندرو، پست مدرنیسم و جهان بینی های گوناگون دینی، به ویژه کاتولیک و اسلام، از مخالفان عمده این رویکردند. دین اسلام مبتنی بر ارزش های حاصل از وحی، در تعلیم و تربیت دیدگاهی دارد که در بسیاری از نقاط با لیبرالیسم منافات دارد. هدف نهایی در تعلیم و تربیت اسلامی این است که کودکان را در جو ایمانی بار آورند؛ هدف این است که از آنان مسلمانان خوبی بسازند؛ کودکان هرگز به تحقیق و سؤال درباره اصول و بایدهای دین خود تشویق نمی شوند، تنها از آنها انتظار می رود که مبانی دینی را به پیروی از بزرگترهای خود بپذیرند».
 
در امر مقابلة لیبرالیسم با این برخورد اسلامی! یا جمع بین این دو دیدگاه، هالستد معتقد است راه حل های میانه ای وجود دارد. در عین حال، لیبرالیسم را از دید درون مکتبی، مخالف این رویکرد دینی می داند و می گوید: برخی لیبرالها این روش دینی [اسلامی را قابل تحمل نمی دانند و معتقدند حکومت باید برای حفظ حقوق کودکان جهت آزادی ایشان از محدودیت های محیط فرهنگیشان (محیط دینی) دست به عمل بزند و با مداخله خود زمینه رشد آنها را به گونه‌ای فراهم آورد تا بزرگسالانی خودگردان بار آیند.
 
منبع: مجموعه مقالات تربیتی، عبد الرضا ضرابی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، قم، ۱۳۸۸

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد