خانه » همه » مذهبی » مدعیان تشیع روزانه سه بار دروغ می گویند. بماند! حدیثی که امام صادق(ع) فرمود که اینها از نزد ما خارج نمی شوند مگر اینکه بر ما دروغی می بندند و انگار خداوند متعال این کار را بر آنها واجب ساخته. (رجال کشی) حال ما می خواهیم یکی از دروغ هایی که را که مدعیان تشیع روزانه آنها را به کار می برند در اینجا ذکر کنیم: روزانه هر فرد مسلمان ۱۷ مرتبه (و شیعه ۱۰ مرتبه) در نماز خود می گوید «ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم». ولی به هنگام برخاستن از جای خود یا هول دادن ماشین یا بلند کردن اجسام می گوید «یا علی».

مدعیان تشیع روزانه سه بار دروغ می گویند. بماند! حدیثی که امام صادق(ع) فرمود که اینها از نزد ما خارج نمی شوند مگر اینکه بر ما دروغی می بندند و انگار خداوند متعال این کار را بر آنها واجب ساخته. (رجال کشی) حال ما می خواهیم یکی از دروغ هایی که را که مدعیان تشیع روزانه آنها را به کار می برند در اینجا ذکر کنیم: روزانه هر فرد مسلمان ۱۷ مرتبه (و شیعه ۱۰ مرتبه) در نماز خود می گوید «ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم». ولی به هنگام برخاستن از جای خود یا هول دادن ماشین یا بلند کردن اجسام می گوید «یا علی».

مساله ذکر شده در سوال همان بحث توسل است. تـوسـل یعنی اینکه ، مـوجود گرانمایه اى را جهت نیل به مقام قرب الهى , بین خود و خدا وسیله قرار دهیم . ابن منظور در لسان العرب مى گوید : توسل الیه بکذا , تقرب الیه بحرمه آصره تعطفه علیه . (1)- با فلان موجود به وى متوسل شد ; یعنى : به وسیله احترام و مقام آنچه نظر اورا جلب مى کند , به وى نزدیک گردید . قـرآن مـجـیـد مـى فـرمـاید : یا ایها الذین آمنوا اتقوا اللّه و ابتغوا الیه الوسیله و جاهدوا فى سبیل اللّه لعلکم تفلحون . (2)- اى مـومـنان , پرهیزکار باشید و به سوى خداى بزرگ , وسیله فراهم سازید و در راه او مبارزه کنید , باشد که رستگار گردید . جوهرى در صحاح اللغه وسیله را اینگونه تعریف مى کند : الوسیله ما یتقرب به الى الغیر ؛ – وسیله عبارت است از آنچه با آن به دیگرى تقرب مى جوییم . بـنابراین , موجود ارزشمندى که به او متوسل مى شویم , گاهى اعمال شایسته و پرستش خالصانه خـداونـد است که به عنوان وسیله نیرومندى ما را به پروردگار جهان نزدیک مى سازد و گاه یک انسان برومند که در نزد خداى بزرگ , از مقام و احترام ویژه اى برخوردار است . اقـسـام تـوسل توسل را مى توان به سه قسم تقسیم نمود :
1 – توسل به اعمال صالح ; چنانکه جلال الدین سیوطى در ذیل آیه شریفه و ابتغواالیه الوسیله چنین روایت کرده : عن قتاده فى قوله تعالى *( وابتغوا الیه الوسیله )* قال : تقربوا الى اللّه بطاعته و العمل بما یرضیه ؛ (2)- قـتـاده در مـورد آیـه وابـتـغـوا الـیـه الوسیله مى گوید : با اطاعت خدا و عملى که مورد خوشنودى وى باشد , به پروردگار نزدیک شود .
2 – تـوسـل بـه دعـاى بندگان شایسته , چنانکه قرآن کریم , از زبان برادران یوسف چنین حکایت مى کند : قالوا یا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انا کنا خاطئین . قال ساستغفر لکم ربى انه هو الغفور الرحیم . (3)- ( فـرزنـدان یعقوب به پدر خویش ) گفتند : اى پدر , از خداى بزرگ , بخشش گناهان ما را بخواه که ما در اشتباه به سر مى بردیم . ( یـعـقـوب ) گـفـت : به زودى ازپروردگار خود , براى شما طلب بخشش مى نمایم که او بسیار آمرزنده و مهربان است . از آیه یاد شده به روشنى معلوم مى گردد که فرزندان یعقوب به دعا و استغفار پدرخویش متوسل گـردیـدند و آن را وسیله بخشودگى خود دانستند و حضرت یعقوب پیامبرنیز , نه تنها به توسل آنان اعتراض نکرد , که به آنها وعده دعا و استغفار هم داد.
3 – تـوسـل به شخصیتهاى آبرومند معنوى که در نزد خدا از مقام و حرمت خاصى برخوردارند , به منظور نیل به مقام قرب الهى . این نوع توسل نیز از صدر اسلام مورد پذیرش و رفتار صحابه پیامبر بوده است . اینک در پرتو احادیث و رفتار صحابه رسول خدا و بزرگان جهان اسلام, دلائل این مساله را از نظر مـى گـذرانیم:
3-1 – احمد بن حنبل در مسند خود از عثمان بن حنیف , چنین روایت مى کند : ان رجـلا ضریر البصر اتى النبى صلى اللّه علیه [ و آله ] و سلم فقال ادع اللّه ان یعافینى , قال : ان شئت دعوت لک و ان شئت اخرت ذاک فهو خیر , فقال : ادعه . فامره ان یتوضا فیحسن وضوئه فیصلى رکعتین و یدعو بهذا الدعاء . الـلـهـم انى اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبى الرحمه یا محمد انى توجهت بک الى ربى فى حاجتى هذه , فتقضى لى اللهم شفعه فى ؛ (4)- مردى نابینا نزد پیامبر گرامى آمد و گفت : از خدا بخواه تا مرا عافیت بخشد . پیامبر فرمود : اگر مى خواهى دعا نمایم و اگر مایل هستى به تاخیر مى اندازم و این بهتر باشد . مرد نابینا عرض کرد : دعا بفرما . پیامبر گرامى او را فرمان داد تا وضو بگیرد و در وضوى خود دقت نماید و دو رکعت نماز بگزارد و ایـن چنین دعا کند :پروردگارا من از تو درخواست مى کنم و به وسیله محمد , پیامبر رحمت به تو روى مى آورم . اى مـحمد من در مورد نیازم به وسیله تو به پروردگار خویش متوجه مى شوم تا حجتم را برآورده فرمایى . خدایا او را شفیع من گردان . درستى این روایت , مورد اتفاق محدثان است بطورى که حاکم نیشابورى در مستدرک ,پس از نقل حـدیث یاد شده , آن را به عنوان حدیث صحیح توصیف مى کند و ابن ماجه نیزبه نقل از ابواسحاق مـى گـویـد : ایـن روایتى صحیح است و ترمذى در کتاب ابواب الادعیه صحت این روایت را تایید مى نماید . و مـحـمد نسیب الرفاعى نیز درکتاب التوصل الى حقیقه التوسل مى گوید : لا شک ان هذا الـحـدیث صحیح و مشهور … و قد ثبت فیه بلا شک و لا ریب ارتداد بصرالاعمى بدعاء رسول اللّه صلى الله علیه [ و آله ] و سلم له ؛ (6)- تردیدى نیست که این حدیث , صحیح و مشهور است … و در این روایت , ثابت شده است که با دعاى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله بینایى آن مرد نابینا , به وى بازگشت . از ایـن روایت به خوبى روشن مى شود که توسل به پیامبر گرامى , به منظور برآورده شدن نیاز به وسیله وى , جایز است , بلکه رسول خدا آن مرد نابینا را فرمان دادتا آنگونه دعا کند . و با وسیله قرار دادن پیامبر بین خود و خدا , از پروردگارجهان درخواست نماید . و این معنا همان توسل به اولیاى الهى و عزیزان درگاه خداوند است.
3-2 – ابوعبداللّه بخارى در صحیح خود مى گوید : ان عمر بن الخطاب رضى اللّه عنه کان اذا قحطوا استسقى بالعباس بن عبدالمطلب فقال : اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا و انا نتوسل الیک بنعم نبینافاسقنا . قال فیسقون؛ (7)- هـرگـاه قـحـطى رخ مـى داد , عـمر بن خطاب به وسیله عباس بن عبدالمطلب – عموى پـیـامـبـرصلى اللّه علیه و آله طلب باران مى نمود و مى گفت : خدایا در زمان حیات پیامبربه او متوسل مى شدیم و باران رحمت خود را بر ما نازل مى فرمودى . اکنون به عموى پیامبر به سوى تو متوسل مى شویم تا ما را سیراب کنى . و سیراب مى شدند .
3-3 – مـسـاله توسل به اولیاى خدا بقدرى معمول و رایج بوده که مسلمانان صدر اسلام نیز در اشعار خـود , پـیـامـبر را وسیله بین خود و خدا معرفى مى نمودند :سواد بن قارب براى پیامبر گرامى , قصیده اى سرود و در لابلاى ابیات آن چنین گفت : و اشهد ان لا رب غیره و انک مامون على کل غـالـب و انـک اذنـى الـمرسلین وسیله الى اللّه یابن الاکرمین الاطائب؛ (8)- گواهى مى دهم که پـروردگـارى جـز خـدا نـیست و تو بر هر پنهان و پوشیده اى امینى وگواهى مى دهم که تو – اى فرزند گرامیان و پاکان – در میان دیگر پیامبران ,نزدیک ترین وسیله به سوى خدا هستى . در عـیـن حـال کـه پیامبر گرامى این شعر را از سواد بن قارب شنید , ولى هرگز وى رااز چنین سخنى باز نداشت و او را به شرک و بدعت متهم نساخت . شـافـعـى نـیز در دو بیتى که مى آوریم , به این حقیقت اشاره مى کند : آل النبى ذریعتى هم الیه وسـلـیتى اجوبهم اعطى غدا بیدى الیمین صحیفتى؛ (9)- خاندان پیامبر وسیله من به سوى خدا هستند و امیدوارم که به خاطر آنان , نامه عملم به دست راست من داده شود . گـرچه روایات رسیده پیرامون جواز توسل به اولیاى الهى , فراوان است , لیکن درپرتو روایات یاد شـده , مساله توسل و مطلوب بودن آن از دیدگاه سنت پیامبر و روش صحابه و دانشمندان بزرگ اسلامى , روشن مى گردد و نیازى به اطاله سخن نیست . بـا این بیان , بى پایگى گفتار آنان که توسل به عزیزان درگاه خدا را شرک و بدعت دانسته اند , به ثبوت مى رسد . شیعه پاسخ مى دهد، حسینى نصب – سید رضا 1 – لسان العرب , ج 11 , ص 2724 – مائده : 334 – در المنثور , ج 2 , ص 280 , ط بیروت , در ذیل آیـه یـاد شده4 – یوسف : 8-57 – مسند احمد بن حنبل , ج 4 , ص 138 , بخش روایات عثمان بن حـنـیف مستدرک حاکم , ج 1 , کتاب صلوه التطوع , ط بیروت به نقل از سایت تبیان
[پایان کد انتخابی][کامل از کد26509]معناى «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» در نظام اسباب و مسببات، این است که خدایا! فقط از تو کمک مى جوییم و اگر در چهارچوب این نظام، به اسباب متوسّل مى شویم، این عمل را جز استمداد و یارى جستن از تو نمى بینیم؛ زیرا به غیر از تو، مؤثر و مدد دهنده اى در این عالم نیست و لحظه لحظه وجود اسباب و اثربخشى آنها، به لطف و اراده و قدرت تو است. اسباب به لطف تو مؤثرند و مستقل و جدا از تو، هیچ نیستند و توان هیچ تأثیرى ندارند: «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم». در نتیجه «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» منافاتى با تمسّک به اسباب ندارد و به معناى عدم استفاده و استمداد از اسباب و واسطه هاى فیض الهى نیست. بنابراین، همان طور که براى بلند کردن بار سنگینى از زمین، از دیگران کمک مى گیرید و یا براى درمان و شفا یافتن بیمار خود، از پزشک و دارو استمدادى کنید و این گونه امور را مخالف با «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» نمى دانید؛ همین طور است توسّل به اولیاى الهى.
افزون بر آن استمداد از امامان و اولیاى الهى در مورد شفاى بیماران، به یکى از دو معنا است:
1. درخواست دعا از آنان؛ یعنى، در پیشگاه خدا دعا کنند و از او بخواهند که بیمار ما را شفا دهد. همان گونه که طبق تصریح آیات قرآن کریم، فرزندان حضرت یعقوب، نزد او آمدند و از وى طلب دعا کردند و خواستند براى ایشان استغفار کند. یوسف (12)، آیه 97. چنین چیزى هیچ گونه مغایرتى با توحید در استعانت ندارد.
2. درخواست مستقیم از آنان، براى برآوردن حاجت؛ با توجه به ولایت تکوینى اولیاى الهى، استمداد از آنان، مصداق تمسّک به اسباب و واسطه هاى فیض الهى است و با توحید منافاتى ندارد.
دررابطه با ذکر یاعلی توجهتان به مطالب زیر جلب می کنیم:
اگر کسى حضرت على(ع) یا هر شخص دیگر را، در عوض خداوند یا به جاى خداوند بداند مشرک و کافر است؛ اما کسانى که معمولاً ما و شما با آنها سر و کار داریم و اذکارى شبیه یا على و یا حسین و… مى گویند، چنین نیتى ندارند؛ بلکه خداوند را خالق و همه کاره مى دانند و براى رفع مشکل خود به اولیاى خدا توسل مى جویند و آنان را واسطه بین خود و خدا قرار مى دهند. این کار نه تنها اشکالى ندارد؛ بلکه مورد سفارش همه قرار گرفته است. قرآن مى فرماید: «یا ایهاالذین امنوا اتقواللّه وابتغوا الیه الوسیله؛ اى کسانى که ایمان آوردید، تقوا پیشه کنید و براى رسیدن به خداوند به وسیله دست یازید» (مائده، آیه 35).
منظور از «وسیله» هر آن چه که انسان را به خداوند نزدیک می کند می تواند باشد: مانند قرآن، نماز، توبه، دعا و استمداد از آبرومندان درگاه خداوند. برای بخشش گناهان و یاحل مشکلات.
البته اگر چه به طور مستقیم نیز می توانیم به درگاه خداوند دعا کنیم و از خداوند استمداد پیدا کنیم اما انسان های گناهکار و روسیاه به طور معمول احساس شرمندگی می کنند. خداوند نیز براساس شناختی که از انسان دارد چنین راهی را برای او باز گذاشته است که از طریق پیامبران و امامان و اولیای الهی از خداوند درخواست داشته باشد. چنان که وقتی برادران حضرت یوسف(ع) به اشتباه خود پی بردند نزد پدر آمدند واز او درخواست طلب بخشش به درگاه خداوند کردند. حضرت یعقوب(ع) نیز ایشان را از چنین کاری باز نداشت و به آنها نگفت چنین کار شرک است بلکه به آنها وعده داد که به زودی از خداوند برای آنان طلب بخشش می کند. «قالو یأبانا استغفرلنا ذنوبنا انا کنا خطئین، قال سوف استغفر لکم ربی انه هو الغفور الرحیم» (یوسف، آیه 97 و 98).
البته چه بسا گفته شود برادران یوسف از پیامبر زنده درخواست استغفار کرده اند ولی ما از امامان که از دنیا رفته اند طلب استمداد می کنیم. در این باره باید گفت آن چه موضوع شرک نزد آنان بود رجوع به غیر خدا بود که به وسیله این آیه و آیات دیگر اثبات شد اشکالی ندارد و اما در مورد احاطه امامان و خبر داشتن از وضعیت ما باید بگوییم: اولیای خداوند در عالم برزخ به طور زنده می باشند و نسبت به ما احاطه دارند. چنان که خداوند درباره زنده بودن شهیدان می فرماید: «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون» (آل عمران، آیه 169).

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد