هر زبانی قواعد و دستور زبان مخصوص به خود را دارد. زبان عربی نیز در مباحث دستوری خود از قواعد مخصوصی پیرامون مذکر و مؤنث بودن کلمات پیروی میکند که در نوع خود متمایز از باقی زبانها است. برخی کلمات مانند کلماتی که دلالت بر جنس مؤنث از انسان و حیوانات دارند، در زبان عربی نیز واقعاً مؤنث هستند مانند کلمه «مریم»؛ ولی برخی کلمات در زبان عربی تنها اعتباراً و مجازاً مؤنث هستند؛ مانند کلمه «أرض» و «شمس». مقصود از اعتباری این است که عرب زبانها آنرا به منزله مؤنث حقیقی میپندارند و در اسناد فعل و ضمیر به آنها، آوردن صفت و اسم اشاره و غیره از کلمات مؤنث استفاده میکنند.
اندیشمندان زبان عربی در مورد کلمات عربی قاعدهای دارند که بر اساس آن تمامی کلمات عربی به منزله مذکر هستند، مگر آنکه دلیلی بر مؤنث بودن آنها وجود داشته باشد.[1] البته این بدین معنا نیست که مذکر بودن ترجیحی بر مؤنث بودن داشته باشد؛ چنانچه که اگر اصل بر تأنیث کلمات بود همین شبهه وارد بود. از اینرو؛ در مورد مذکر بودن کلمات «الله» و مانند آن نیز ترجیحی نسبت «مذکر بودن» نیست و تنها به علت استعمالات عرب و نبود نشانهای از مؤنث بودن کلمه به منزله مذکر در نظر گرفته شده است.
کلمات مؤنث مجازی خود به دو دسته تقسیم میشوند؛ لفظی و معنوی؛ یعنی گاهی کلمه مؤنث دارای نشانههای لفظی تأنیث است و با این نشانهها میتوان تشخیص داد که آن کلمه به منزله مؤنث است؛ مانند کلمه «آیة» دارای تاء مربوطه است؛ مانند «فَأَراهُ الْآیَةَ الْکُبْرى»[2] که وصف مؤنث برای آیة آمده است؛ و یا کلمه «صحراء» که دارای الف و همزه زائد و یا کلمه «صرعی» که دارای الف زائد در آخر کلمه است؛ مانند «فَتَرَى الْقَوْمَ فیها صَرْعى».[3] دسته دیگر، مؤنثهای معنوی هستند که هیچیک از نشانههای تأنیث را ندارند و تنها به شکل سماعی و دقت به استعمال عرب زبانان فصیح میتوان فهمید که این کلمات به منزله مؤنث هستند؛ مانند «أرض و شمس»، که در آیه «لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها»[4] برای أرض هم اسم موصول مؤنث آمده و هم ضمیر مؤنث به آن بازگشت کرده است.
اما در مورد جمع بستن کلمات باید گفت: به دو شیوه میتوان کلمات را جمع بست؛ یکی استفاده از روشی قیاسی و استفاده از «ون، ین، ات» در آخر کلمات که به آن «جمع سالم» میگویند و دیگری استفاده از استفاده از برخی اوزان خاص که به آنها «جمع مکسر» اطلاق میشود. تنها کلماتی که شرایط لازم را داشته باشند میتوانند جمع سالم بسته شوند.
بر این اساس، تنها کلمات مذکری میتوانند جمع سالم بسته شوند که جزو یکی از اقسام زیر باشند:
1. عَلَم برای مذکر عاقل باشد، به شرط اینکه خالی از تاء تأنیث و ترکیب باشد؛ مانند محمّدون. بنابراین کلماتی چون «رجل، زینب، کلب، طلحة و سیبویه» جمع مذکر سالم بسته نمیشوند.[5]
2. صفت برای مذکر عاقل بوده و خالی از تاء باشد و از وصفهایی باشد که با تاء مؤنث شود و یا أفعل تفضیل باشد؛ مانند عالمون. بنابراین، کلماتی چون «حائض، فاره، علّامة، أحمر، سکران» جمع مذکر سالم بسته نمیشوند.
در مورد کلمات مؤنث نیز تنها کلماتی جمع مؤنث سالم بسته میشوند که جزو یکی از اقسام زیر باشند: 1. اَعلام مؤنث؛ مانند مریمات.
2. اسمهایی که دارای تاء زائده تأنیث هستند؛ مانند شجرات که جمع شجره است و «آیات» جمع آیة.[6]
3. اسمهایی که دارای الف تأنیثاند؛ الف زائده اسماء مقصور و ممدود، مانند «صحراوات» و «حبلیات» که جمع صحراء و حبلی هستند.[7]
و موارد بسیاری از کلمات که در این مختصر ضرورتی به ذکر آنها نیست.[8]
اندیشمندان زبان عربی در مورد کلمات عربی قاعدهای دارند که بر اساس آن تمامی کلمات عربی به منزله مذکر هستند، مگر آنکه دلیلی بر مؤنث بودن آنها وجود داشته باشد.[1] البته این بدین معنا نیست که مذکر بودن ترجیحی بر مؤنث بودن داشته باشد؛ چنانچه که اگر اصل بر تأنیث کلمات بود همین شبهه وارد بود. از اینرو؛ در مورد مذکر بودن کلمات «الله» و مانند آن نیز ترجیحی نسبت «مذکر بودن» نیست و تنها به علت استعمالات عرب و نبود نشانهای از مؤنث بودن کلمه به منزله مذکر در نظر گرفته شده است.
کلمات مؤنث مجازی خود به دو دسته تقسیم میشوند؛ لفظی و معنوی؛ یعنی گاهی کلمه مؤنث دارای نشانههای لفظی تأنیث است و با این نشانهها میتوان تشخیص داد که آن کلمه به منزله مؤنث است؛ مانند کلمه «آیة» دارای تاء مربوطه است؛ مانند «فَأَراهُ الْآیَةَ الْکُبْرى»[2] که وصف مؤنث برای آیة آمده است؛ و یا کلمه «صحراء» که دارای الف و همزه زائد و یا کلمه «صرعی» که دارای الف زائد در آخر کلمه است؛ مانند «فَتَرَى الْقَوْمَ فیها صَرْعى».[3] دسته دیگر، مؤنثهای معنوی هستند که هیچیک از نشانههای تأنیث را ندارند و تنها به شکل سماعی و دقت به استعمال عرب زبانان فصیح میتوان فهمید که این کلمات به منزله مؤنث هستند؛ مانند «أرض و شمس»، که در آیه «لِسُلَیْمانَ الرِّیحَ عاصِفَةً تَجْری بِأَمْرِهِ إِلى الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها»[4] برای أرض هم اسم موصول مؤنث آمده و هم ضمیر مؤنث به آن بازگشت کرده است.
اما در مورد جمع بستن کلمات باید گفت: به دو شیوه میتوان کلمات را جمع بست؛ یکی استفاده از روشی قیاسی و استفاده از «ون، ین، ات» در آخر کلمات که به آن «جمع سالم» میگویند و دیگری استفاده از استفاده از برخی اوزان خاص که به آنها «جمع مکسر» اطلاق میشود. تنها کلماتی که شرایط لازم را داشته باشند میتوانند جمع سالم بسته شوند.
بر این اساس، تنها کلمات مذکری میتوانند جمع سالم بسته شوند که جزو یکی از اقسام زیر باشند:
1. عَلَم برای مذکر عاقل باشد، به شرط اینکه خالی از تاء تأنیث و ترکیب باشد؛ مانند محمّدون. بنابراین کلماتی چون «رجل، زینب، کلب، طلحة و سیبویه» جمع مذکر سالم بسته نمیشوند.[5]
2. صفت برای مذکر عاقل بوده و خالی از تاء باشد و از وصفهایی باشد که با تاء مؤنث شود و یا أفعل تفضیل باشد؛ مانند عالمون. بنابراین، کلماتی چون «حائض، فاره، علّامة، أحمر، سکران» جمع مذکر سالم بسته نمیشوند.
در مورد کلمات مؤنث نیز تنها کلماتی جمع مؤنث سالم بسته میشوند که جزو یکی از اقسام زیر باشند: 1. اَعلام مؤنث؛ مانند مریمات.
2. اسمهایی که دارای تاء زائده تأنیث هستند؛ مانند شجرات که جمع شجره است و «آیات» جمع آیة.[6]
3. اسمهایی که دارای الف تأنیثاند؛ الف زائده اسماء مقصور و ممدود، مانند «صحراوات» و «حبلیات» که جمع صحراء و حبلی هستند.[7]
و موارد بسیاری از کلمات که در این مختصر ضرورتی به ذکر آنها نیست.[8]
[1]. أشمونی، نور الدین علی بن محمد،، شرح الأشمونی علی الالفیة، ج 4، ص 95، منشورات الرضی، قم، 1363ش.
[2]. نازعات، 20: «پس آن معجزه بزرگتر را به او نشان داد».
[3]. حاقة، 7: «در آن [مدّت] مردم را فروافتاده میدیدى».
[4]. انبیاء، 81: «و براى سلیمان، تندباد را رام و مسخّر کردیم که به فرمانش به سوى آن سرزمینى که در آن برکت نهادیم، حرکت میکرد».
[5]. گاهی اوقات غیر عاقل به منزله عاقل لحاظ شده و جمع مذکر سالم بسته میشوند؛ مانند: «إِذْ قالَ یُوسُفُ لِأَبیهِ یا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لی ساجِدین» (یوسف، 4)؛ که شمس و قمر و ستارگان به منزله عاقل لحاظ شدهاند و برای آنها «ساجدین» به شکل جمع آمده است. همچنین در مورد آسمان و زمین در این آیه: «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعین» (فصلت،11) که جمع به صورت «طائعین» به کار رفته است.
[6]. البته از این قاعده کلماتی چون امرأة، ملة، شاة و … استثنا شدهاند.
[7]. البته اگر این اسم موصوف است نباید اسم عَلم باشد، از اینرو موسی و زکریاء جمع مذکر سالم دارند و اگر این اسم صفت است نباید مؤنث أفعَل یا فَعلان باشد.
[8]. البته کلماتی همچون «سماوات، أمّات، أمّهات، ثیّبات و غیره» از کلماتی هستند که خلاف قاعده و سماعا با «ات» جمع بسته شدهاند. جهت تحقیق و بررسی بیشتر میتوانید به کتابهای زیر مراجعه نمایید:
الف. رضی الدین استر آبادی، محمد بن حسن، شرح الرضی علی الکافیة، ج 3، ص 321 و 365، مؤسسة الصادق، تهران، 1398ق.
ب. عباس حسن، النحو الوافی، ج 4، ص 542، و ج 1، ص 125، دار المعارف، مصر، 1966م، انتشارات ناصر خسرو، تهران.
ج. طباطبایی، سید محمد رضا، صرف ساده، ص 325 و 253، انشارات دار العلم، قم، 1390ش.
الف. رضی الدین استر آبادی، محمد بن حسن، شرح الرضی علی الکافیة، ج 3، ص 321 و 365، مؤسسة الصادق، تهران، 1398ق.
ب. عباس حسن، النحو الوافی، ج 4، ص 542، و ج 1، ص 125، دار المعارف، مصر، 1966م، انتشارات ناصر خسرو، تهران.
ج. طباطبایی، سید محمد رضا، صرف ساده، ص 325 و 253، انشارات دار العلم، قم، 1390ش.