قبل از توضيح در بارة اين حديث، بايد به چند نكته توجه نمود:
1. اين حديث هم در متون حديثي شيعه و هم در منابع حديثي اهل سنّت آمده است و اين خود ميتواند تأييدي بر اهميت آن باشد
2. اين حديث را علاوه بر متون حديثي ، با تحقيق و بررسي بيشتر ميتوان در منابع مختلف لغوي، فقهي، تفسيري، اخلاقي و… يافت،كه اين جهت نيز از وجوه اهميت آن به شمار ميآيد.
3. در متون و آثار شيعي، اين حديث از حضرت امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ نقل ميشود: اما اهل سنت، آن را از «مطرف بن عبدلله» كه يكي از صحابه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ است، نقل ميكنند، و او آن را به پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اسناد ننموده است، از اين رو غير از «ابن اثير» صاحب كتاب «اسد الغابه» هيچ يك از علماي اهل سنّت از آن به عنوان حديث نبوي، ياد نكردهاند.[1]متن حديث از منابع شيعه:
حضرت امام محمد باقر ـ عليه السّلام ـ ، به فرزندش، امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: پسرم، بر تو باد به انجام دادن يك حسنه، ميان دو سيئة، امام صادق ـ عليه السّلام ـ عرض كرد، پدر جان! آن چگونه است؟ امام باقر ـ عليه السّلام ـ فرمود: مانند اين سخن خدا كه فرمود: «نمازت را زياد بلند يا خيلي آهسته نخوان، كه زياد بلند خواندن يا خيلي آهسته خواندن (هر كدام) به دو سيئة است و در ميان آن دو، راه اعتدال را انتخاب كن كه اين خوب است. و همچنين مانند اين كلام خدا كه فرمود: هرگز دستت را در گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد (نيز) دست خود را (مگشاي) و نيز مانند اين سخن پروردگار كه فرمود: «و كساني كه هرگاه انفاق نمايند نه اسراف ميكنند و نه سختگيري، پس اسراف گناه است، چنان كه، سختگيري نيز گناه است، و ميان اين دو، حد اعتدال است كه (آن) خوب است، پس بر تو باد به خوبي اي كه ميان دو بدي قرار دارد.[2]متن حديث از منابع اهل سنت:
وقتي فرزند «مطرف بن عبدالله» در عبادت تلاش و سختكوشي مينمود، (مطرف) به او گفت: «بهترينها در هر چيزي، حد اعتدال آن است و نيكي ميان دو بدي هست»[3].
مفهومشناسي دو واژة «حسنه» و «سيئة»:
«حسنه» كلمهاي مفرد و جمع آن «حسنات» است و در مفاهيم ذيل به كار ميرود: نيكي، نيكويي،ثواب مقابل گناه، كردار نيك، كار نيكو، مزد، كار خير، نيكوكاري، بِرّ، خوبي و…[4]«سيئة» واژهاي مفرد و جمع آن «سيئات» است، و در مفاهيم زير، استعمال ميشود: بدي، گناه صغيره، خطا، بزه، عصيان، جرم، ذنب، اثم، تبهكاري، بد و زشت.[5]مراد از حديث مزبور:
ملامحسن فيض كاشاني در تفسير «صافي» بعد از نقل اين حديث مينويسد:
امام ـ عليه السّلام ـ ميانهروي در همه امور را به فرزند خويش فرمان داده است تا از افراط و تفريط، محفوظ بماند.[6]«قتاده» كه از روايان حديث است، ضمن نقل حديث «مطرف بن عبدالله» شخصي از او پرسيد: مراد از «الحسنة بين السيئتين» چيست؟
پاسخ داد: مقصود كسانياند كه وقتي انفاق ميكنند نه اسراف و زيادهروي ميكنند و نه بخل و سختگيري ميورزند.[7] و «اصمعي» گفته است: مقصود از «الحسنة بين السيئين» اين است كه «غلو» در عبادت و نيز تقصير و كوتاهي در آن سيئه و گناه ميباشد. اما ميانهروي و رعايت اعتدال در آن، حسنه و خوبي است.[8]ابن منظور مينويسد: اين حديث به مدارا و آسانگيري در عبادت اشاره دارد و مقصود از آن، ميانهروي نمودن در آنست، نه تحمل سختيهايي كه موجب رهايي و انقطاع آن ميشود. و بهترين عمل آنست كه پيوسته باشد، هر چند اندك، اما وقتي عبادتي كه در توان شما نيست بخواهيد با زحمت انجام دهيد، نميتوانيد مداوم و هميشه بجاي آوريد. و در نتيجه موجب حسرت و پشيماني شما خواهد شد.
پس عبادتي را انجام دهيد كه در توان شماست تا با رها نكردن آن پشيمان نگرديد.[9]علامه اميني(ره) ضمن اشاره به نسبت نارواي يهود دربارة حضرت مريم ـ عليها السلام ـ عليرغم پاكدامني وي و غلو نصاري در مورد حضرت عيسي ـ عليه السّلام ـ و خدا دانستن او، مينويسد:
اين همان افراط و تفريطي است كه گرفتارش شدند، اما راه نيكو، همان ميانهروي است. «الحسنة بين السيئتين» چنانكه مطرف بن عبدالله گفته است.[10]
نتيجهگيري:
حديث مزبور، ما را به فرهنگ اعتدال و ميانهروي در تمام كارها توصيه مينمايد، و براساس آن هر انساني لاجرم بايد در ابعاد مختلف حيات فردي و اجتماعي از قبيل امور اعتقادي و عبادي و اخلاقي و فرهنگي و سياسي و… راه اعتدال و ميانهروي را در پيش گيرد و هر روش يا منشي غير از آن، نماد و نمودي از افراط يا تفريط خواهد بود كه از نظر عقل و شريعت مذموم و محكوم است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ بحارالانوار، (دائرة المعارف روايي) علامه مجلسي، نقد مجلدات ص 110، چاپ مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، سال انتشار 1404 ه.ق، ج 68/216 و ج 82/72.
2ـ تفسير عياشي، 2/319، مؤلف محمد بن مسعود عياشي، چاپ: چاپخانه علميه، تهران، سال انتشار 1380 ه.ق.
3ـ الغدير، مؤلف: علامه شيخ عبدالحسين اميني، 7/69، ناشر: دارالكتب العربي، بيروت.
پي نوشت ها:
[1] . ابن اثير، اسد الغابه، تهران، اسماعيليان، ج5، ص387.
[2] . حر عاملي، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آلالبيت، ج8، ص397، باب 52.
[3] . جارالله زفحشري، الفايق في غريب الحديث، بيروت، دارالكتب العلميه، چاپ اول، 1417ق، ج2، ص171.
[4] . دهخدا، علياكبر، لغتنامه، ج6، ص7916.
[5] . همان.
[6] . فيض كاشاني، محسن، تفسير صافي، قم، مؤسسه الهادي، ج3، ص228.
[7] . محمد بن جرير طبري، تفسير جامع البيان، ج19، ص49.
[8] . قاسم بن سلام هروي، غريب الحديث، بيروت، دارالكتب العربي، چاپ اول، 1396ش، ج4، ص388.
[9] . لسان العرب، ابن منظور، ج10، ص58.
[10] . اميني، شيخ عبدالحسين، الغدير، بيروت، دارالكتبالعربي، ج7، ص69.