در آیه مورد پرسش میخوانیم: «قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ».[1]
برخی از مفسّران[2] و متکلّمان اهل سنت مانند ابو الحسن اشعری[3] «بیدیّ» را به همان معنای ظاهری آن؛ یعنی دست گرفته و گفتهاند خداوند با دو دست خویش حضرت آدم(ع) را خلق کرد. این تفسیر، جسمانی بودن خداوند را در پی دارد که همان برداشت نادرست گروه مجسّمه و مشبّهه است. مجسّمه و مشبهه خداوند متعال را تشبیه به خلق کرده و برایش جا و مکان اثبات میکنند و میگویند: بر عرش جاى دارد و پاها بر کرسى نهاده، سر و دست و اعضا دارد و هرچه را که جا و مکان نباشد آن معدوم است، نه موجود.[4] همچنین اشاعره معتقدند هر صفتى که در قرآن و حدیث براى خداوند آمده است، باید به همان معناى ظاهرى تفسیر گردد؛ هر چند از قبیل صفات جسمانى مانند دارا بودن پا، دست، صورت و غیره باشد. با اینحال، براى اینکه خویشتن را از مشبِّهه و مجسِّمه جدا سازند، ترکیب «بلا تشبیه» یا «بلا کیف» را با چنین صفاتى همراه میسازند.[5]
اما این تفاسیر و نظرات درست نیست؛ و خداوند جسم نیست؛ چرا که جسم داشتن مستلزم محدودیتهایی است که با خدایی منافات دارد؛ مثلاً اگر خداوند جسم داشته باشد باید در یک مکان خاص قرار گیرد و اگر خداوند در یک مکان خاص قرار گیرد مکانهای دیگر از وجود خداوند خالی خواهد بود در صورتی که خداوند همه جا حاضر و ناظر است.[6]
به علاوه مفسّران و متکلّمان شیعه[7] و حتی برخی از مفسّران اهل سنت[8] مقصود از «یدیّ» در آیه شریفه را، قدرت الهی معنا و تفسیر کردهاند. بدیهى است تعبیر به «یدىّ» (دو دست) به معناى دستهاى حسّى نیست که او از هر گونه جسم و جسمانیت پاک و منزّه است، بلکه دست در آیه شریفه «لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ» کنایه از قدرت الهی است،[9] و تثنیه آن، اشاره به قدرت کامله الهی در آفرینش آدم دارد؛[10] در بعضى تفاسیر مذکور است که مراد از یدین ید قدرت و ید نعمت است؛ یعنى چه چیز مانع تو شد از آنکه سجده کنى آن چیزى را که با دست قدرت و دست نعمت خود آفریدم؟!
چرا که انسان معمولاً قدرت خود را با دست اِعمال میکند؛ لذا در تعبیرات روزمره این کلمه در معناى قدرت، فراوان به کار میرود، گفته میشود فلان کشور در دست فلان گروه است، یا فلان معبد و ساختمان بزرگ به دست فلان شخص ساخته شده، گاه گفته میشود دست من کوتاه است یا دست تو پُر است. دست در هیچکدام از این استعمالات به معناى عضو مخصوص نیست، بلکه تمام اینها کنایه از قدرت است. و از آنجا که انسان کارهاى مهم را با دو دست انجام میدهد، و به کار گرفتن دو دست نشانه نهایت توجه و علاقه انسان به چیزى است، ذکر این تعبیر در آیه فوق کنایه از عنایت مخصوص پروردگار و اعمال قدرت مطلقهاش در آفرینش انسان است.[11]
بنابراین، ترجمه صحیح آیه چنین است: «گفت: اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقى که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنى؟! آیا تکبّر کردى یا از برترینها بودى؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)».
برخی از مفسّران[2] و متکلّمان اهل سنت مانند ابو الحسن اشعری[3] «بیدیّ» را به همان معنای ظاهری آن؛ یعنی دست گرفته و گفتهاند خداوند با دو دست خویش حضرت آدم(ع) را خلق کرد. این تفسیر، جسمانی بودن خداوند را در پی دارد که همان برداشت نادرست گروه مجسّمه و مشبّهه است. مجسّمه و مشبهه خداوند متعال را تشبیه به خلق کرده و برایش جا و مکان اثبات میکنند و میگویند: بر عرش جاى دارد و پاها بر کرسى نهاده، سر و دست و اعضا دارد و هرچه را که جا و مکان نباشد آن معدوم است، نه موجود.[4] همچنین اشاعره معتقدند هر صفتى که در قرآن و حدیث براى خداوند آمده است، باید به همان معناى ظاهرى تفسیر گردد؛ هر چند از قبیل صفات جسمانى مانند دارا بودن پا، دست، صورت و غیره باشد. با اینحال، براى اینکه خویشتن را از مشبِّهه و مجسِّمه جدا سازند، ترکیب «بلا تشبیه» یا «بلا کیف» را با چنین صفاتى همراه میسازند.[5]
اما این تفاسیر و نظرات درست نیست؛ و خداوند جسم نیست؛ چرا که جسم داشتن مستلزم محدودیتهایی است که با خدایی منافات دارد؛ مثلاً اگر خداوند جسم داشته باشد باید در یک مکان خاص قرار گیرد و اگر خداوند در یک مکان خاص قرار گیرد مکانهای دیگر از وجود خداوند خالی خواهد بود در صورتی که خداوند همه جا حاضر و ناظر است.[6]
به علاوه مفسّران و متکلّمان شیعه[7] و حتی برخی از مفسّران اهل سنت[8] مقصود از «یدیّ» در آیه شریفه را، قدرت الهی معنا و تفسیر کردهاند. بدیهى است تعبیر به «یدىّ» (دو دست) به معناى دستهاى حسّى نیست که او از هر گونه جسم و جسمانیت پاک و منزّه است، بلکه دست در آیه شریفه «لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ» کنایه از قدرت الهی است،[9] و تثنیه آن، اشاره به قدرت کامله الهی در آفرینش آدم دارد؛[10] در بعضى تفاسیر مذکور است که مراد از یدین ید قدرت و ید نعمت است؛ یعنى چه چیز مانع تو شد از آنکه سجده کنى آن چیزى را که با دست قدرت و دست نعمت خود آفریدم؟!
چرا که انسان معمولاً قدرت خود را با دست اِعمال میکند؛ لذا در تعبیرات روزمره این کلمه در معناى قدرت، فراوان به کار میرود، گفته میشود فلان کشور در دست فلان گروه است، یا فلان معبد و ساختمان بزرگ به دست فلان شخص ساخته شده، گاه گفته میشود دست من کوتاه است یا دست تو پُر است. دست در هیچکدام از این استعمالات به معناى عضو مخصوص نیست، بلکه تمام اینها کنایه از قدرت است. و از آنجا که انسان کارهاى مهم را با دو دست انجام میدهد، و به کار گرفتن دو دست نشانه نهایت توجه و علاقه انسان به چیزى است، ذکر این تعبیر در آیه فوق کنایه از عنایت مخصوص پروردگار و اعمال قدرت مطلقهاش در آفرینش انسان است.[11]
بنابراین، ترجمه صحیح آیه چنین است: «گفت: اى ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقى که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنى؟! آیا تکبّر کردى یا از برترینها بودى؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)».
[1]. صاد، 75.
[2]. ر.ک: طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 23، ص 119، دار المعرفة، بیروت، چاپ اول، 1412ق؛ سور آبادی، ابوبکر عتیق بن محمد، تفسیر سور آبادی، تحقیق: سعیدی سیرجانی، علی اکبر، ج 3، ص 2147، فرهنگ نشر نو، تهران، چاپ اول، 1380ش.
[3]. ر.ک: ذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد، العلو للعلی الغفار فی إیضاح صحیح الأخبار وسقیمها، محقق: أبو محمد أشرف بن عبد المقصود، ص 217، مکتبة أضواء السلف، الریاض، چاپ اول، 1416ق؛ آلوسی، نعمان بن محمود، جلاء العینین فی محاکمة الأحمدین، ص 253 و 463، مطبعة المدنی، 1401ق.
[4]. مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامى، ص 390، آستان قدس رضوى، مشهد، چاپ دوم، 1372ش.
[5]. پژوهشکده تحقیقات اسلامى، فرهنگ شیعه، ص 79، زمزم هدایت، قم، چاپ دوم، 1386ش؛ جامی علی، أبو أحمد محمد، الصفات الإلهیة فی الکتاب والسنة النبویة فی ضوء الإثبات والتنزیه، ص 160، المجلس العلمی بالجامعة الإسلامیة، المدینة المنورة، چاپ اول، 1408ق.
[6]. ر.ک: «ایمان به خدا و مسئله تجسم»، سؤال 12110؛ «جسمانی نبودن خداوند از دیدگاه قرآن»، سؤال 20147؛ «امکان شناخت خدا»، سؤال 98؛ «شیعه و سنی و رؤیت خدا»، سؤال 8408.
[7]. فیض کاشانی، ملا محسن، الاصفی فی تفسیرالقرآن، تحقیق: درایتی، محمدحسین، نعمتی، محمدرضا، ج 2، ص 1076، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، 1418ق؛ شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق: حسینی ارموی (محدث)، میر جلال الدین، ج 3، ص 844، دفتر نشر داد، تهران، چاپ اول، 1373ش؛ شیخ صدوق، الاعتقادات، ص 23 – 24، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، قم، چاپ دوم، 1414ق.
[8]. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 23، ص 191، بینا، بیجا، بیتا؛ نووی جاوی، محمد بن عمر، مراح لبید لکشف معنی القرآن المجید، تحقیق: الصناوی، محمد أمین، ج 2، ص 322، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1417ق؛ ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق: عبدالشافی محمد، عبدالسلام، دارالکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1422ق.
[9]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 338، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[10]. ر.ک: تفسیر شریف لاهیجی، ج 3، ص 844؛ کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 8، ص 69، کتابفروشی محمد حسن علمی، تهران، 1336ش.
[11]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 338، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.