مراسم بعد از غدیر خم
مراسم بعد از غدیر خم
چگونگي بيعت مردان
با پايان يافتن خطابه پيامبر اكرم، مردم به سوى پيامبر(صلي الله عليه و آله)و امير المؤمنين(عليهالسلام) هجوم آوردند، و با ايشان به عنوان بيعت دست مىدادند و تبريك و تهنيت مىگفتند.
پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) دستور دادند تا دو خيمه بر پا شود. در يكى خود نشستند و به اميرالمؤمنين (عليه السلام) دستور دادند تا در خيمه ديگر بنشينند. مردم دسته دسته در خيمه پيامبر (صلي الله عليه و آله) حضور مىيافتند و پس از بيعت و تبريك به خيمه اميرالمؤمنين (عليهالسلام) مىآمدند و به عنوان امام و خليفه بعد از پيامبرشان با حضرتش بيعت مىكردند و با لقب «اميرالمؤمنين» بر آن حضرت سلام مىكردند، و اين مقام والا را تبريك و تهنيت مىگفتند. برنامه بيعت و تهنيت تا سه روز ادامه داشت و حضرت اين مدت را در منطقه غدير اقامت داشتند.
مسئله جالب در اين بيعت آن است كه كسانى كه در غدير پيش از همه با اميرالمؤمنين بيعت نمودند و خود را از ديگران جلو انداختند؛ زودتر از همه بيعت خود را شكستند و پيمان خود را زير پا گذاشتند.
در تاريخ آمده كه خليفه دوم بعد از بيعت، اين كلمات را بر زبان مىراند: «افتخار برايت باد، گوارايت باد، اى پسر ابى طالب! خوشا به حالت اى اباالحسن، اكنون مولاى من و مولاى هر مرد و زن مؤمنى شدهاى»!!!
چگونگي بيعت زنان با اميرالمومنين
از طرف ديگر، پيامبر (صلي الله عليه و آله) دستور دادند تا ظرف آبى آورده و پردهاى بر روى آن زدند. اميرالمؤمنين(عليه السلام) دست خود را در ظرف آب نهاده و زنان در سوى ديگر پرده با قرار دادن دست خود در ظرف آب، با آن حضرت بيعت كردند.
يادآورى مىشود كه حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا (عليهاالسلام) در غدير حضور داشتند، و كليه همسران پيامبر (صلي الله عليه و آله) نيز در آن مراسم حاضر بودند.
عمامه سحاب پيامبر
در اين مراسم، پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) عمامه خود را كه «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر اميرالمؤمنين (عليه السلام) گذاشتند و انتهاى عمامه را از پشت سر بر دوش آن حضرت قرار دادند.
شعر غدير
در مراسم پر شور غدير، حسان بن ثابت از پيامبر اكرم(صلي الله عليه و آله) اجازه خواست تا به مناسبت اين واقعه عظيم شعرى درباره اميرالمؤمنين حضرت علي(عليه السلام) بسرايد.
حضرت فرمودند: بگو به بركت خداوند.
حسان در جاى بلندى قرار گرفت و گفت: «اى بزرگان قريش، سخن مرا به گواهى و امضاى پيامبر (صلي الله عليه و آله) گوش كنيد.» سپس اشعارى را كه همانجا سروده بود خواند كه به عنوان يك سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند.
جبرئيل در غدير
اتمام حجت ديگر اين بود كه مردى زيباروى در كنار مردم مىگفت:
«به خدا قسم روزى مانند اين روز هرگز نديدم. چقدر كار پسر عمويش را محكم نمود! براى او پيمانى بست كه جز كافر به خدا و رسولش آن را بر هم نمىزند. واى بر كسى كه پيمان او را بشكند.»
عمر نزد پيامبر(صلي الله عليه و آله) آمد و گفت: شنيدى اين مرد چه مىگفت؟! حضرت فرمودند: او را شناختى؟ گفت: نه. حضرت فرمودند.
«او روح الامين جبرئيل بود. تو مواظب باش اين پيمان را نشكنى. اگر چنين كنى خدا و رسول و ملائكه و مؤمنان از تو بيزار خواهند بود!»
معجزه غدير
امضاى الهى بر غدير، معجزهاى بود كه پس از اعلام ولايت توسط پيامبر(صلي الله عليه و آله) به وقوع پيوست. حارث فهرى نزد حضرت آمد و معترضانه پرسيد: آيا اين ولايت كه امروز اعلام كردى از جانب خدا بود؟ پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: آرى از جانب خدا بود.
در اينجا حارث خطاب به خداوند گفت: «خدايا! اگر آنچه محمد مىگويد حق و از جانب توست سنگى از آسمان بر ما ببار يا عذاب دردناكى بر ما بفرست!!»
همين كه سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگى از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد و از پشتش خارج گرديد و همانجا او را هلاك كرد.
با اين معجزه، بار ديگر بر همگان مسلم شد كه «غدير» از منبع وحى سرچشمه گرفته و فرمان الهى است و منكرين آن مستحق عذاباند.
پايان مراسم غدير
پس از سه روز، مراسم غدير پايان پذيرفت و آن روزها به عنوان «ايام الولاية» در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، پس از وداع با پيامبر(صلي الله عليه و آله) و معرفت كامل به جانشين آن حضرت راهى شهر و ديار خود شدند و پيامبر(صلي الله عليه و آله) عازم مدينه گرديدند.
خبر واقعه غدير در شهرها منتشر شد و به سرعت شايع گرديد و به گوش همگان رسيد، و بدينگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام كرد.
اتمام حجت جهانى در غدير
جا داشت بيش از يكصد و بيست هزار نفر حاضر در غدير، هر يك به سهم خود خطبه غدير را حفظ كنند و متن آن را در اختيار فرزندان و فاميل و دوستان خود قرار دهند.
البته فضاى جامعه مسلمين پس از رحلت پيامبر(صلي الله عليه و آله) – كه گفتن و نوشتن معارف و سنن پيامبر كه سالهاى متمادى در آن ممنوع بود ـ سبب شد كه مردم نتوانند سخنان سرنوشتساز پيامبر دلسوزشان در آن مقطع حساس را بازگو كنند و در فكر اجراى آن در عينيت جامعه باشند. پيداست كه مطرح كردن غدير مساوى با برچيدن بساط غاصبين خلافت بود، و آنان هرگز اجازه چنين كارى را نمىدادند.
اما غدير، به صورتى در سينهها جاى گرفت كه عده زيادى خطابه غدير يا قسمتى از آن را حفظ كردند و براى نسلهاى آينده به يادگار گذاشتند، و هيچ كس را قدرت منع از انتشار چنين خبر مهمىنبود. لذا بين اكثريت مسلمين، هيچ حديثى به اندازه «حديث غدير» روايت كننده ندارد، و گذشته از تواتر آن، از نظر رجال و درايت فوق العاده است.
پيامبر(صلي الله عليه و آله) با توجه به آينده بلندمدت دين الهى تا آخرين روز دنيا و دامنه وسيع مسلمين در حد جهانى، جانشينان خود تا روز قيامت را در اين خطابه رسمى به جهانيان معرفى فرمودند.
اگر گروههايى از مسلمين در طول زمانها همچنان در مقابل جانشينان حقيقى پيامبرشان سر تعظيم فرود نياورده و نمىآورند، ولى جمع عظيم شيعيان در طول تاريخ، فقط على بن ابى طالب و يازده امام(عليهم السلام) از فرزندان او را جانشينان پيامبر(صلي الله عليه و آله) مىدانند.
اگر اجتماع آن روز مسلمين، خلافت بلافصل اميرالمؤمنين(عليه السلام) را در مرحله عمل نديدند، ولى بسيارى از نسلهاى بعدى مسلمانان وصى واقعى پيامبرشان را شناختند كه اين بالاترين هدف از «غدير» بود.
منبع:كتاب خطابه غدير، محمدباقر انصاري، ص 15
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb
/ج