مذهب علوي بنا به نقل برخي از تاريخ نويسان، منسوب به محمد بن نصير نميري است كه در زمان امام حسن عسگري ـ عليه السّلام ـ مي زيست و به طرفداران وي نصيريّون اطلاق مي شد و بعد از سال 1920م بر آنان علويان اطلاق شده است.[1]علويّون امروزه در شمال لبنان و ساحل سوريه و كوه هاي علويين و مناطق اسكندرون و بعضي مناطق جنوبي تركيه ساكن هستند.[2]بنابر يکي از اقوال از نظر اعتقادي عقائدعلويون از عقائد شيعه اثني عشري جدا نيست؛ زيرا علويين مانند شيعه اماميه(اثني عشري) به رسالت حضرت محمد بن عبدالله ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امامت و خلافت و وصايت بلافصل اميرالمؤمنين حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و يازده فرزندش معتقد هستند و به فقه شيعه جعفري عمل مي كنند و ادله تشريع را «قرآن، سنت اجماع و عقل»، مي دانند. و اصول دين را پنج تا «توحيد، عدل، نبوت، امامت و معاد» و فروع دين را ده تا «نماز، روزه، زكات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر، تولي و تبري» و دين اسلام را آخرين و كامل ترين اديان مي دانند؛ و به آنچه كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آورده ملتزم هستند.[3] اگر بخواهيم به مراسمات علويين بپردازيم بايد بدانيم كه هر قومي متناسب با اعتقادات خويش مراسماتي دارد؛ در اين ميان علويين هم براي خود روزهايي را به جشن و سرور مي گذرانند، كه برخي از آنها به اعتقادات اسلاميشان مربوط مي شود و برخي هم از اقوام و ملل ديگر به زندگي آنها سرايت كرده است كه به آنها اشاره مي شود:
1. عيد فطر و قربان؛
2. عيد غدير خم؛ كه بار اول توسط معز الدولة بن بويه به سال 354 هـ .ق عيد گرفته شد؛
3. عيد مباهله: روزي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ با بزرگان مسيحي نجراني 24 يا 21 ذي حجه به مباهله نشست؛
4. روز فراش: روزي كه شب آن مولا متقيان براي حفظ جان پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در رختخواب وي خوابيد.
5. روز نيمه شعيان؛
6. روز ميلاد حضرت مسيح ـ عليه السّلام ـ ؛ در اين روز از علويين به ذبح قرباني مي پردازند و به زيارت همديگر مي روند؛
7. روز 14 أيلول شرقي؛ كه اين روز را تاريخ تعيين اجرت چوپانان و زراع، و چيدن ميوه ها، و شروع زراعت قرار مي دهند كه به احتمال قوي از مسيحيان مجاور سرايت كرده باشد؛
8 . عيد زهور: اين عيد در روز چهارم نيسان شرقي واقع مي شود كه مقابل عيد نوروز عجم هاست، كه به احتمال قوي از اعجم ها به آنها سرايت كرده است؛
9. روز برباره؛ در سوم كانون اول شرقي واقع مي شود كه در جهت شمال از كوه علوي عيد است و عادت علويين در آن روز ذبح مرغابي مي باشد، به احتمال قوي از مسيحيان مجاور سرايت كرده است.[4]از آنجايي كه ثابت و مدلّل است كه علويين مانند شيعيان اثني عشري هستند. آنان نيز مانند شيعه اثني عشري روز شهادت امام حسين ـ عليه السّلام ـ را عزا داري مي كنند و از ازدواج و شستن لباس و هر كاري كه سبب شادي بشود و از عزاداري باز دارد اجتناب مي كنند.[5]و در روزهاي شهادت ساير ائمه ـ عليهم السّلام ـ بالاخص اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ مانند شيعيان اثني عشري عمل مي كنند امّا چگونگي عزاداري هر قوم و ملّتي بسته به عادات و رسوم آن قوم و ملّت دارد لذا ممكن است در منطقه اي به سينه زني بپردازند و در منطقه ديگر به زنجير زني و يا روش هاي ديگر آن.
پس وقتي كه نويسندگان و محققين علوي ادعاء و اثبات مي كنند كه علويين به فقه جعفري عمل مي كنند دليلي براي پذيرفتن ساير اقوال ضعيف وجود ندارد. اين سخن شهرستاني كه در ملل و نحل مي گويد: نصريه، معتقد است به ظهور روحاني با جسد جسماني، و خداي تعالي به صورت علي ـ عليه السّلام ـ و اولاد طاهرينش ـ عليهم السلام ـ چون علي ـ عليه السّلام ـ مخصوص به تاييد الهي است در آنچه به باطن اسرار تعلق دارد[6]؛ سخني بي دليل و ادعايي بي مدرك است و هم چنين است سخن ابن تيميه كه مي گويد: نصريه معتقد به 1. حلال بودن خمر؛ 2. تناسخ ارواح؛ 3. انكار وجود بعث و نشور، بهشت و دوزخ در غير دنيا؛ 4. قديم بودن عالم؛ 5. نمازهاي پنجگانه عبارت است از علي، فاطمه، حسن، حسين و محسن ـ عليهم السّلام ـ و ياد آنها از غسل جنابت و وضوء و بقيه شرائط و واجبات نماز بي نياز مي سازد؛
6. روزه، عبارت از سي مرد و زن؛ 7. علي ـ عليه السّلام ـ خالق و آفريننده آسمان ها و زمين و خدا در آسمان و امام در زمين؛ 8. نصيري بايد در هر زمان و مكان انتقال اسم و معني را بشناسد،كه اسم اول مردم (آدم) معني (شيث) اسم (يعقوب) معني (يوسف) اسم (موسي) معني (يوشع) اسم (سليمان) معني (آصف) اسم (محمد) معني (علي) مي باشد؛ 9. حقيقت خطاب در نزد نصيري اين است كه «علي» ربّ «محمد» حجاب «سلمان» باب است.[7]اين گونه نويسندگان كه چنين نسبت هاي ناروا را به علويين مي دهند دليلي براي گفتار خود ذكر نمي كنند و اين به دليل حبّ و بغض هاي جاهلانه آنها مي باشد؛ زيرا دشمن و عداوت آنها نسبت به دوستان اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ ، تعصب و هميتشان نسبت به مذهب و اعتقاد خودشان بر كسي پوشيده و پنهان نيست.
پس نتيجه مي گيريم كه علويين، علي ـ عليه السّلام ـ را وصي بلا فصل پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امام حسن ـ عليه السّلام ـ تا امام مهدي ـ عجّل الله تعالي فرجه الشّريف ـ (ائمه اطهار) را پيشوايان به حق و اوصياء معصوم مي دانند و در مسائل فقهي شان به فقه جعفري عمل مي كنند و براي شناخت محرمات و حلالها، و احكام عبادات و معاملات، ميراث و غير آن مذهب مستقلي ندارند، و قرآن را با احترام كامل تلاوت مي كنند و در تعاليم قرآن به جوانان و نوجوانان و در حفظ آيات آن كوشا هستند. و در روزهاي حزن و اندوه ائمه اقامه عزا مي كنند و در شادي ها در كناره هاي روستاها جمع مي شوند و با نواختن طبل و غيره به شادي مي پردازند.[8]
معرفي منابع جهت مطالعة بيشتر:
1. محمد احمد علي،العلويون في التاريخ حقائق و اباطيل، اول، مؤسسة الفور للمطبوعات، 1418 هـ، 1997 م، بيروت ـ لبنان.
2. مهرداد ايزد پناه، آشنايي با اسلام و فرقه هاي آن، اول، محور، تهران، 1382.
پي نوشت ها:
[1] . استاد منير شريف، المسلمون العلويون من هم و اين هم؟ ص 109، دوم، مؤسسه بلاغ، بيروت، لبنان، 1423 هـ ، 2002 م.
[2] . يحيي امين، شريف: فرهنگنامه فرقه هاي اسلامي، ترجمة محمد رضا موحّدي، ص 202، اول، انتشارات باز، تهران، 1378 ش.
[3] . هاشم عثمان، العلويون بين الاسطورة و الحقيقة، ص 17 ـ 24، دوم، مؤسسه اعلمي مطبوعات، بيروت، لبنان،1414 هـ، 1994 م، به سبحاني جعفر، بحوث في الملل و النحل، ج 8،ص 405 ـ 408، اول، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، قم، 1418 هـ.
[4] . استاد منير شريف، المسلمون العلويون من هم و اين هم؟ ص 186 ـ 188.
[5] . همان، ص 186.
[6] . هاشم عثمان، العلويون، بين الاسطورة و الحقيقة، ص 46.
[7] . همان، ص 48 ـ 49.
[8] . هاشم عثمان، هل العلويون شيعه؟ ص 92، اول، الغدير، بيروت، لبنان 1419 هـ ق. 1999 م، و به تاريخ العلويين وقائع و احداث؛