مرگ شیعیان از دیدگاه امام علی(علیه السلام)
مرگ شیعیان از دیدگاه امام علی(علیه السلام)
——————————————————————————–
ـ امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمودند:
شیعهی ما اگـر مرتکب معصیتی نشـود، نمیمیرد مگر اینکه به بلایی چه در مال و چه در فرزند و چه در خودش مبتلا گردد و این ابتلا موجب از بین رفتن گناهانش گردد و خدا را به گونهای ملاقات نماید که هیچ اثری از گناه در او باقی نمانده باشد و اگرچیزی از گناه در او باقی مانده بود، به هنگام مرگ دچار سختی و شدّت میگردد. (سپس پاک میشود.)[1]
شیفتهترین شیعهی ما نسبت به ما، وقتی که روح از بدنش خارج میشود، حالت یکی از شماهاست که در یک روز تابستان آب خنک و گوارایی بخورد و دلش خنک گردد
ـ از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) دربارهی چگونگی حالت شیعیان به هنگام مرگ سؤال کردند.
حضرت فرمودند: به جای اینکه ملک الموت (هنگام قبض روح) حاکم باشد، شیعهی ما حاکم و آمر است.
عرض کردند: آیا برای این فرمایشات تعریف و توصیفی هست؟ فرمود: آری! شیفتهترین شیعهی ما نسبت به ما، وقتی که روح از بدنش خارج میشود، حالت یکی از شماهاست که در یک روز تابستان آب خنک و گوارایی بخورد و دلش خنک گردد.[2] ـ امام باقر (علیه السّلام) خطاب به شیعیانش فرمودند:
به راستی(سوگند میخورم) که یکی از شماها که جان به گلویش میرسد، ملک الموت بر او نازل میشود و میگوید: اینک آن چه که آرزویش را داشتی، به تو عنایت شد و از آنچه که میترسیدی ایمن گشتی. (و در همین حال) دری از درهای بهشت برایش گشوده میشود و به او گفته میشود که: به جایگاهت در بهشت بنگر و ببین اینها را، این رسول خداست (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اینها، علی (علیه السّلام) و حسن (علیه السّلام) و حسین(علیه السّلام)، رفیقان و همراهانت.
حضرت فرمود: این تأویل قول خداست که فرمود: آنها اهل ایمان و خدا ترسانند.
برای آنها از جانب خدا پیوسته بشارت است هم در حیات دنیا و هم در آخرت.[3]
امام حسین علیه السلام می فرماید: صبور باشید ای بزرگ زادگان! زیرا مرگ جز پلی که شما را از رنج و بدبختی به سوی بهشت و نعمت جاویدان عبور میدهد نیست، کدام یک از شما خوش ندارد که از زندانی به قصری برده شود
ـ رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)فرمودند:
علاقهمندترین یاران و محبین به ما، مرگ و جان کندنشان مانند نوشیدن آب خنک و روح بخش است که یکی از شما در روز تابستان بنوشد و بقیهی آنها هم در بستر خود با خوشایندترین حالتی که یکی از شما آرزوی چنان مردنی را میکند، میمیرند.[4] ـ امام سجّاد (علیه السّلام) در حالات پدر بزرگوارش ( در روز سخت عاشورا) میفرمایند:
چون کار بر پدرم سخت شد، برخلاف بعضی که رنگشان برمیگشت و بدنشان میلرزید و دلهایشان به تپش میافتاد، پدرم و برخی از همراهان خاص او رنگهایشان روشنتر میشد و اندامشان آرامتر بود.به یکدیگر میگفتند: نگاه کنید حسین (علیه السّلام) را! از مرگ هیچ ترس و پروایی ندارد.
صبور باشید ای بزرگ زادگان! زیرا مرگ جز پلی که شما را از رنج و بدبختی به سوی بهشت و نعمت جاویدان عبور میدهد نیست، کدام یک از شما خوش ندارد که از زندانی به قصری برده شود.[5] ـ در حالات عرفانی و عاشقانه ی سیدالشّهدا در شب عاشورا و آمادگی آن حضرت برای فردایی خونین آمده است که این چنین با خواهرش گفتگو میکند (زبان حال) و میفرماید:
امشب شبِ تعبیرِ خواب آرزوهاست
هنگامهی تـفسیـر آب و آبروهاست
پينوشتها:
1ـ بحارالانوار، ج6، باب سکرات الموت و شدائده، ص 157
2ـ همان مدرک، ص 161
3ـ الذین امنوا وکانوا یتّقون لهم البشری فی الحیوة الدنیا وفی الاخرة
(سوره یونس 63 و64) باب مایعاین المومن و الکافرعندالموت، ص 177
4ـ میزان الحکمه باب موت، به نقل از بحارالانوار
5ـ معانی الاخبار، ج3، ص 288
امشب زمین کربلا، دارالفنون است
آمـوزگـاران را، زمـان آزمـون است
امشب زمان را، عقدهی دل بازگردد
آهـنگ شـورعشق بازی، ساز گردد
امشب خلیل عشق را، تعجیل باید
قـربانی اسـحاق و اسـماعیـل باید
مـهـمان نـوازان، نـیزهها را تـیز کـردند
پیمانهها را از عطـش، لـبریز کـردند
دیگ ستم، آمادهی جوش و خروش است
از تیروخنجرنیشهارا،گاه نوش است
از زهـرکـیـن، شـمـشـیـرها را آب دادند
برگرد سـر شـلـاقها را، تـاب دادند
امّا از آن سـو، چـل چـراغ خـیـمـهی نور
خود را کند آمـاده، بـهر روز عاشور
سیمرغ عشـقم، دربـلنـدای عـقیـده است
درخـط تسلـیم وهم آوای، سپیده است
وا کـرد قـفـل کـنـز ، اســرار مـگـو را
گـفتا به خواهـر قصهی سنگ وسبو را
فـرمـود آن آئـیـنـه دار، مـلــک هـستی
کای اسوهی صبر و رضا و حق پرستی
تـو فـارغ التـحصیـلِ دانـشـگاه صـبری
تو رهـنـما و ره گـشـای راه صـبـری
در شـهـر صـبـر و استـقامت، قـهرمانی
فـریـاد آزادی، تــو در نـای زمـانی
تو نـالـهی مـادر، به پــشـت در شنیدی
تو مرگ بابا را، به چشم خویش دیدی
بـر داغ تـو داغ دگـر، گــردیـده افـزون
داغ برادر دیـدی و طـشت پر از خون
اینـک تو را، در این مصـیبـت صـبر باید
اسـلام را آزادگـی، بـی تـو نـشاید
آتش مزن از نالهات، برجسم و جانم
یک امشبی را، بر تو خواهر میهمانم
منبع:برگرفته از کتاب در محضر امیرالمؤمنین(علیه السّلام) – جلد3/حجة الاسلام والمسلمین محمدرضا حاتم پوری کرمانی
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج