دلایل تقلید:
انسان، استعداد اندیشیدن و گزینش دارد. در معارف دینی، اصل اولی این است که هر مسلمانی دانش دین را فرا گیرد و آزادانه بیندیشد و برگزیند. ارزش علم ، تعلم و عظمت عالمان در قرآن و کلام معصومان(ع) نشان از اهمیتی است که اسلام به آگاهی می دهد «هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون» (زمر، آیه 9).
اجتهاد، قله ای است که همه مؤمنان باید به آن صعود کنند، اگر نتوانستند می توانند از فردی لایق، پیروی کنند بر این اساس، تقلید برای آنان که توانایی اجتهاد و استنباط ندارند، راهی است برای به دست آوردن تکلیف و حرکتی کور نیست، بلکه حرکتی آگاهانه و حساب شده است و براساس اعتماد بر صاحب نظر و مفتی می باشد.
از عمده ترین دلیل هایی که فقها برای جواز تقلید گفته اند عبارت است از:
1- سیره عقلا : سیره عقلا بر این است که در هر حرفه و صنعتی، بلکه در همه امور زندگی، غیر متخصص و جاهل به اهل خبره مراجعه می کند. این شیوه، در میان همه امت ها و مذهب ها و در تمامی زمان ها بوده است. اساسا نظام زندگی بدون این سیره برقرار نیست و نمی توان جامعه ای پیدا کرد که همه افرادش در تمامی آنچه که نیاز به تخصص دارد متخصص باشند. روشن است که این سیره از گذشته تاکنون بوده و در زمان معصومان(ع) نیز جریان داشته است و اختصاصی به علوم دینی یا غیر دینی ندارد. فهم آیات و روایات نیز نیاز به تخصص دارد.
2- دلیل عقلی: هر مسلمانی می داند که رها نیست بلکه احکام و تکالیفی بر عهده اوست. عقل وی حکم می کند که از عهده آنها براید برای شناخت این وظایف سه راه پیش رو است:
– اجتهاد: هر مسلمانی با مراجعه مستقیم به منابع وحیانی وظیفه شرعی خویش را استنباط کند. روشن است که این کار به علت گستردگی فقه، فراوانی قواعد و فروع فقهی و اصولی و نیز علومی که به عنوان مقدمه اجتهاد فراگیری آنها لازم است. برای همه افراد ممکن نیست و براساس اصل عقلایی تقسیم کار، نه تنها برای همه افراد ممکن نیست بلکه لازم هم نیست آنچه که ملاک و شرط برای نیل به کمال است عمل به دستورات خداست چه با تلاش و کوشش خودم به حکم شرعی پی ببرم و چه از طریق استفاده از حاصل تلاش های دیگران چنان که آنچه که در بهداشت تن مهم است عمل به دستورات بهداشتی و پزشکی است نه آن که حتما خودم به آن دستورات پزشکی رسیده باشم.
– احتیاط: به آن دسته از احتمال ها و فتواها عمل کند که یقین به انجام وظیفه پیدا می شود برای مثال، عده ای از مجتهدین عملی را حرام می دانند و برخی جایز، در این صورت آن عمل را ترک کند.
عمل به احتیاط برای همه امکان ندارد زیرا تشخیص موارد آن کمتر از اجتهاد نیست اگر این کار بر عهده مردم گذاشته شود، برای بسیاری باعث سختی و حرج می گردد.
– تقلید: بنا بر آنچه در باب اجتهاد و احتیاط گفته شد، برای عامه مردم، راهی جز تقلید نمی ماند و عقل به انسان می گوید اگر می خواهی وظیفه خود را انجام دهی به فرد لایق و اهل خبره مراجعه کن.
سیره عقلا و دلیل عقلی به روشنی بر جواز تقلید و حتی لزوم آن دلالت دارند اگر تقلید به صورت درست و با شرایط انجام گیرد، مسلمان به نظریه مجتهد اطمینان پیدا می کند.
آیات قرآن
آیاتی از قرآن برای جواز تقلید مورد استدلال قرار گرفته است: «و ما کان المؤمنون لینفروا کافه فلولا نفر من کل فرقه طائفه لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون؛ شایسته نیست همه مؤمنان کوچ کنند چرا از هر گروهی طایفه ای از آنان کوچه نمی کند تا در دین آگاه بشوند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود آنان را انذار نمایند شاید بترسند و خودداری کنند» (توبه، آیه 122).
همان گونه که از «لولا» استفاده می شود «کوچ کردن» واجب است چون «نفر» یعنی کوچ کردن ضرورت دارد، «تفقه» و «انذار» هم که هدف «نفر» را تشکیل می دهند در دایره واجبات قرار می گیرند. از سوی دیگر، مطلوبیت تفقه و انذار به خاطر خود آنان نیست. بلکه به خاطر «تحذر و ترس» می باشد. در این صورت «تحذر» پس از انذار، واجب است؛ یعنی هنگامی که فقیه، انذار کرد «تحذر» باید تحقیق یابد. تحذر صرفا یک ترس و تأثر نفسانی و درونی نیست، بلکه عملی است که براثر انذار، در رفتار و کردار آدمی ظاهر می گردد. از این رو هنگامی که تحذر به انذار فقیه لازم، همان پیروی یا تقلید، از قول و فتوای دیگری پدید می آید.
از مصادیق روش انذار، تبیین احکام الهی است، احکام واجب و حرام، فقیه باید احکامی که ترک آنها موجب کیفر خواهد بود، به مردم برساند و بر مردم انجام آنها واجب است تا کیفر نشوند.
فقها به آیات دیگری از جمله: آیه 43 سوره نحل نیز استناد کردند.
روایات:
روایاتی که به دلالت مطابقی یا التزامی بر جواز تقلید دلالت دارند، بسیارند تعداد آنها با مضامین گوناگون و اسناد متعدد به اندازه ای است که حداقل تواتر اجمالی ثابت می شود و روی هم رفته یک دلیل قطعی به شمار می آید. روایات را به چند دسته تقسیم می شوند.
1- روایاتی که ا مامان شیعه(ع) اشخاص معینی را معرفی کرده اند یا عنوان و صفاتی را بیان داشته اند که قابل انطباق بر مفتیان دارای شرایط بوده است (شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ج 27، ص 145).
2- گروه دیگری از روایات، با ستایش راویان و تشویق به نشر احادیث و بیان احکام، مجاز بودن تقلید را تأیید می کنند (همان، ص 92).
3- برخی روایات، بر فتوا دستور می دهند و افراد لایق را بر این کار تشویق می کنند برای مثال حضرت امام محمد باقر(ع) به ابان بن تغلب می فرماید: «در مسجد بنشین و برای مردم فتوا بده، زیرا دوست دارم مانند تو را در میان شیعیانم ببینم» (محدث نوری، مستدرک الوسایل، مؤسسه آل البیت، ج 17، ص 315).
تاریخ پیدایش اجتهاد:
هم چنان که از مطالب پیشین به دست می آید، تقلید در احکام دین از همان ابتدای بعثت رسول اکرم(ص) در میان مسلمانان متداول بود و هر کسی با مراجعه آن حضرت و اصحاب ایشان مشکل خود را حل می کرد.
اما پیدایش اجتهاد و رد فروع بر اصول و استنباط احکام شرعی از روایات، در میان اهل تسنن و تشیع متفاوت است. اهل تسنن پس از رحلت حضرت رسول اکرم از سویی با کمبود احادیث و رشد روزافزون مسایل جدید مواجه شدند. از سوی دیگر چون اعتقادی به جانشینی حضرات معصومین(ع) نداشتند از همان زمان اجتهاد در امور شرعی و فقهی را شروع کردند. در مقابل شیعیان با اعتقاد به امامت ائمه(ع) خود را از اجتهاد در امور شرعی بی نیاز می دیدند و با مراجعه حضوری به آن بزرگواران مانند زمان حضرت رسول اکرم(ص) مسایل خود را می پرسیدند تا این که در اواخر حیات حضرت امام صادق(ع) تدوین فقه شیعه و احادیث ائمه در میان علمای امامیه از رشد بی سابقه ای برخوردار شد. در همین دوره بود که در میان ناقلان احادیث ائمه در نقل حدیث اختلاف افتاد و عده ای خائن به جعل حدیث دست زدند. ائمه(ع) در آن زمان و پس از آن شیوه صحیح برخورد با اخبار متعارض را که یک نوع اجتهاد است تبیین نمودند و نیز در همین دوره ائمه(ع) میزان و مقایس های دیگری را برای اجتهاد و استنباط مانند استصحاب، برائت، احتیاط و… تبیین کردند. لذا این دوره فصل آغازین اجتهاد در تاریخ شیعه به حساب می آید اما علمای شیعه در عین مشروع بودن اجتهاد و تبیین قواعد اجتهاد از سوی ائمه(ع) به لحاظ امکان رسیدن حکم واقعی و دریافت احکام از آن بزرگواران به جز موارد اندکی اجتهاد را چندان مورد توجه و کاربرد قرار ندادند. پس از دوره غیبت صغری بود که اجتهاد رشد و شکوفایی خود را شروع کرد و این خود تاریخ مفصلی دارد.
برای آگاهی بیشتر ر.ک:
1. الاجتهاد والتقلید، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
2. الاجتهاد و التقلید، سید رضا صدر، دفتر تبلیغات اسلامی.
3. اجتهاد و تقلید، علی رحمانی سبزواری، کنگره شیخ انصاری.
4. نشریه حوزه، ش 56 و 57.
5. کیهان اندیشه، ش 7 – 9.