ما براي آگاهي و اطلاع شما اولاً به بيان بعضي از اعتقادات وهابيت ميپردازيم و ثانياً آراء و عقايد عدهاي از بزرگان علماي اهل سنّت را به همراه برخي از روايات نقل شده در منابع آنها ميآوريم تا خواننده عزيزخود دراين مورد منصفانه قضاوت كند كه آيا اين عقايد از مقبوليت برخوردار است يا نه؟
و امّا عقايد وهابيت
1. توحيد
محمد بن عبدالوهاب مردم را به توحيد دعوت ميكرد، امّا نه آن توحيدي كه قرآن مردم را به آن دعوت ميكرد. بلكه به آن توحيدي كه خود درست كرده بود و هر كس آن را قبول ميكرد جانش در امان بود و هر كس آن را قبول نميكرد كافر حربي محسوب ميشد و مال و جانش هدر بود.[3]توحيد موردنظر ابن تيميه نيز آن توحيد مورد نظر قرآن كريم نبود،چرا كه توحيد او، توحيد جسماني بوده كه سرانجام خدا را بر عرش نشانده و احياناً از آن نيز پايينتر ميآورد و در حد تعبير خود ابن تيميه «بسان واعظي كه از پلة منبري به پلة ديگر آن منتقل ميشود» او نيز از نقطهاي به نقطه ديگر فرو ميآيد.[4]
2. كاستن از مقامات انبياء و اولياي الهي
در مكتب ابن تيميه، پيامبر و اولياي پاك الهي به صورت يك انسان عادي در ميآيند كه پس از مرگ رابطه آنان با امت خود گسسته شده و كمترين سودي به حال امت ندارند.[5]فلذاست كه آنها زيارت قبور پاكان، سفر براي زيارت مرقد پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بزرگداشت قبور پاكان، توسل به پيامبر و اولياء الهي، شفاعت و درخواست آن از شافعان راستين و تبرك به پيامبر و آثار بازمانده از وي را شرك و بدعت ميدانند. وهابيها آن قدر بر اين عقائد خود پافشاري كردند كه حتي با گنبد و بارگاه داشتن مكانهايي كه براي مسلمانان قداست دارد مخالفت كردند و بر اين مخالفت خود ادامه ميدهند و به همين خاطر قبه زادگاه پيامبر گرامي اسلام و ابيبكر و علي بن ابيطالب را خراب كردند حتي به اين هم اكتفا نكرده و قبه زمزم و قبههاي ديگري كه اطراف كعبه بود را خراب نمودند و هنگام خراب كردن آنها به غنا و شادي و آوازهخواني و كوبيدن بر طبلها پرداختند.[6]