اگر چنین معرفتى روزى انسان گردد، اعمال و عباداتش داراى روح و مغز است و چنین شخصى به بارگاه ربوبى قرب بیشترى مى یابد. شکستگى دل چیزى نیست که ما موظف به تحصیل آن باشیم بلکه باید در کسب معرفت و شناخت عمیق کوشید و تأکید و پافشارى در احادیث بر همین مطلب است. اگر معرفت وجود داشت و شرایط روحى و روانى و شرایط فیزیکى و جسمانى فراهم بود، معمولاً شکستگى دل به دنبال مى آید، آن هم دل شکستگى حاصل از معرفت و شناخت که داراى ارزش و اهمیت ویژه اى است. ولى مهم تر از آن اصل «معرفت» و «محبت» و «متابعت» است. اگر چه اشکى جارى نگردد.
در ادامه توجه شما را به چند روایت جلب مى کنیم:
1. حالت تباکى و حزن و اندوه داشتن در هنگام ذکر مصیبت، ارزشمند است و در روایات بدان تصریح شده است.[1]
2. گاهى عدم گریه از عملکرد زشت و قساوت قلب ناشى مى شود.
موانع گریه عبارتند از:
1. زیاد سخن گفتن درغیر ذکر خدا.[2]
2. گناه زیاد.[3]
3. آرزوى طولانى و زیاد.[4]
4. گوش سپارى به امور لهو.[5]
5. جمع کردن مال.[6]
6. ترک عبادات.[7]
7. همنشینى با افراد گمراه و ستمگر.[8]
8. همنشینى با افراد فرومایه و پست.[9]
9. خنده زیاد.[10]
10. پرخورى.[11]
مهمترین راه ها براى از بین رفتن قساوت قلب:
1. یاد مرگ.[12]
2. پند و اندرز.[13]
3. تفکر در آیات الهى، قیامت و حال خویشتن.[14]
4. همنشینى با اندیشمندان و علما.[15]
5. معاشرت با اهل فضل.[16]
6. گفت و گوى علمى.[17]
7. اطعام تهى دستان.[18]
8. مهربانى و محبت به ایتام.[19]
9. ذکر خدا.[20]
10. ذکر فضایل و مناقب و مصائب اهل بیت علیهم السلام.[21]
11. قرائت قرآن.[22]
12. استغفار.[23]
مهم تر از تمامى این امور، آن است که از خداوند متعال عاجزانه بخواهیم: به ما چشم اشک بار عنایت کند و در این میان، اهل بیت علیهم السلام را واسطه قرار داده و از خود آنان نیز استمداد جوییم.
چون زتنهایى تو نومیدى شوى
زیر سایه یار خورشیدى شوىرو بجو یار خدایى را تو زود
چون چنان کردى خدا یار تو بود[24]
پاورقی:
1- خصائص الحسینیه، ص 142 ؛ وسائل الشیعة، ج 4، ص 1121، ص 1124.
2- بحارالانوار، ج 71، ص 281.
3- همان، ج 70، ص 55.
4- همان، ج 78، ص 83 ؛ نهج البلاغه، خطبه 42.
5- بحارالانوار، ج 75، ص 370.
6- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 341.
7- تنبیه الخواطر، ص 360.
8- بحارالانوار، ج 1، ص 203.
9- همان، ج 77، ص 45.
10- همان.
11- بحارالانوار، 666، ص 331 ؛ نهج الفصاحه، ش 2776.
12- همان، ج 14، ص 30.
13- همان، ج 77، ص 199.
14- همان، ج 78، ص 115.
15- همان، ص 308.
16- معجم الفاظ غررالحکم، ص 863.
17- بحارالانوار، ج 1، ص 203.
18- مشکاه الانوار، ص 107.
19- همان.
20- نهج البلاغه، خ 222.
21- همان.
22- همان، خ 176 ؛ روضه کافى، ح 188.
23- بحارالانوار، ج 93، ص 284.
24- مثنوى معنوى، دفتر 2، ابیات 22 و 23.