خلود در لغت به معناي بقاي طولاني و نيز به معناي ابديت است و خلود در جهنم[1] عبارت از هميشگي و جاودان بودن عذاب آن است. بهشت و جهنم هر دو دوام و بقاي ابدي دارند. مطابق آن چه از ايات و روايات استفاده ميشود، انسانهايي كه داخل بهشت ميگردند، از آن منزلگاه ديگر خارج نميشوند و آن جا منزلگاه ابدي آنها خواهد بود.
مرحوم علامه مجلسي در اين باره ميفرمايد: «بدان كه خلود و ابدي بودن اهل بهشت در بهشت از مواردي است كه همه مسلمانان آن را قبول دارند».[2] امّا جهنم و عذاب آن با اين كه دايمي و ابدي است، ولي انسانهايي كه داخل آن ميگردند دو دسته هستند. دسته اوّل انسانهايي كه در دنيا مؤمن به خدا بودند ولي مؤمني گنه كار بودهاند، آن چه از ظواهر آيات و نصوص روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ استفاده ميشود، ماندن آنها در جهنم دايمي نميباشد. بلكه پس از اين كه گناهان آنها به واسطه عقوبت و عذاب الهي در جهنم از بين رفت از آن جا خارج ميگردند. چنان چه امام رضا ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: گنهكاران از اهل توحيد و خداپرستي، داخل در آتش جهنم ميشوند، پس از عذاب و عقوبت از آن خارج ميشوند.[3]البته چگونگي عقوبت آنها و بررسي دلايل آن مجال بيشتري ميطلبد.
امّا گروه دوّم از انسانهايي كه داخل جهنم مي شوند، كساني هستند كه عذاب آنها دايمي ميباشد و براي هميشه در جهنم باقي ميمانند، مجازات ابدي و جاودان منحصر به كساني است كه تمام روزنههاي نجات را به روي خود بستهاند و از روي علم و آگاهي و با اصرار و از روي عمد غرق در فساد و تباهي كفر و نفاق گشتهاند و سايه شوم گناه تمام وجودشان را پوشانيده و به رنگ كفر و گناه درآمدهاند، چنان چه خداوند ميفرمايد: «كسي كه مرتكب گناه گردد و آثار آن تمام وجود او را احاطه كند اهل آتش ابدي خواهد بود».[4]آن چه از قرآن كريم و روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ استفاده ميشود. تنها معاندين از كفار و منافقين هستند كه در جهنم به صورت دايمي و هميشگي استقرار مييابند و از آن خلاصي نمييابند. خداوند در سورة مباركه توبه آيه 68 ميفرمايد؛ خداوند به مردان و زنان منافق و كفار وعده آتش جهنم داده كه دائماً در آنند و همين براي آنها كافي است و لعنت خدا بر آنها و عذاب دايمي بر آنها باشد.
يا در سورة مباركه تغابن آيه 10 ميفرمايد: و كساني كه كفر ورزيدند و آيات ما را تكذيب كردند. آنان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود و چه بد سرانجامي است.
باز در سورة مباركه فاطر آية 36 ميفرمايد: كساني كه كافر شدند آتش دوزخ براي آنهاست هرگز فرمان مرگشان صادر نميشود تا بميرند و چيزي از عذاب آنها تخفيف داده نميشود….
و نيز آيات فراوان ديگري دلالت بر اين دارند كه معاندين از كفار و منافقين براي هميشه در آتشند.
و نيز امام رضا ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: خداوند كافران(معاند) را از آتش (جهنم) خارج نميكند و آنها را وعده داده به آتش جهنم و باقي ماندن در آن.[5]با توجه به اين آيات و روايات است كه همه مسلمانان معتقدند كه كفار (از ديدگاه قرآن منافقين هم از جمله كفار محسوب ميشوند بلكه بدتر از آنها) در آتش جهنم عذاب دايمي ميبينند.[6]حضرت امام خميني(ره) در اين رابطه ميفرمايد: بندگان كامل پروردگار از همين امر پيوسته در هراس بوده و بر اين امر ميگريستهاند و اين سوء عاقبت كار كاشف از سوء پيشينه آدمي است و ايمني خاطر جز با خلاصي از اين مرحله براي انسان حاصل نميگردد.
انسان به واسطه عقايد نادرست و ملكات ناپسند يا بر اثر اعمال گذشته برايش حالتي پديد ميآيد كه موجب شك و يا انكار او ميشود و اين شك و انكار بر قلب او غلبه كند و پرونده كار او در همين حالت بسته شود، كه اين سبب خلود و جاودانگي او در آتش خواهد بود.[7]در پايان روايتي از امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ را از چگونگي عذاب جهنميان و خصوصاً آنها كه عذابشان دايمي است براي شما نقل ميكنيم، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «و امّا اهل معصيت (را خداوند) در آتش خوار مي كند قدمهايشان را ميخكوب نموده، دستهايشان را به گردنهايشان ميبندد، بر اجسادشان پيراهنهايي از قطران و لباسهاي كوتاهي از آتش ميپوشاند (اين بدبختان) در عذابي به سر ميبرند كه حرارتش بسيار شديد است. اتشي است كه اهلش را احاطه كرده و هرگز منفذي بر آن گشوده نميشود و هوايي (نسيم خنكي) بر آنها نميوزد و هرگز عمرشان به سر نميآيد. عذاب همواره (الي الابد) شديد و عقربها همواره جديد (عقرب پي عقرب خلق ميشود) اين خانه، خانهاي نيست كه زايل گردد و فاني شود. و عمر اهلش به سر رسد. سپس حضرت نداي اهل آتش را حكايت كردند: «و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك» اي مالك دوزخ بخواه از پروردگارت كه بس كند (يعني ما را بميراند) امّا مالك پاسخ ميدهد: انكم ماكثون: شما ماندگاريد.[8]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير الميزان، ترجمه انتشارات جامعه مدرسين، ج ، ص 622 تا 626.
2. تفسير نمونه، ج 9، ص 241 تا 245 و ج 9، ص 239 تا 246.
3. كتاب اسرار الصلوة، حضرت امام(ره)، چاپ مركز نشر آثار حضرت امام(ره)، چ ششم، ص 232 و 390.
4. كتاب نقطههاي آغاز در اخلاق عملي، آيت الله مهدوي كني، نشر دفتر فرهنگ و نشر اسلامي، ج 1، ص 383، چ هفتم.
5. كتاب بحار الانوار، تأليف علامه مجلسي (ره)، ج 8، ص 341 تا 364.
6. تصويري از بهشت و جهنم، تأليف احمد حبيبيان، نشر سازمان تبليغات، ص 293 تا 324.
7. بحار الانوار، تأليف علامه مجلسي، ج 8، ص 285.
پي نوشت ها:
[1] . ابن منظور، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزة، 1415 هـ ق، ج 3، ص 164.
[2] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404 هـ .ق، ج 8، ص 1.
[3] . همان، ص 362.
[4] . بقره/ 81.
[5] . بحار الانوار، همان؛ و خصال صدوق، بيروت، چاپ الوفاء، انتشارات جامعه مدرسين، ص 603.
[6] . حلي، كشف المراد، تعليقة آيت الله سبحاني، نشر مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، ص 274.
[7] . سيد روح الله، موسوي خميني، اسرار الصلاه، دفتر نشر آثار امام خميني، چاپ اوّل، ص 232.
[8] . مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 8، ص 285.