یقین کردی که دین در بت پرستی است
ثانیاً: شاعر این شعر، شیخ محمود شبستری است، وی هر چند از حکیمان و عارفان بزرگ است، اما ظاهر سخن وی حجیتی برای دیگران ندارد.
ثالثاً: توجیهات و تفسیرهایی برای شعر شده است[1] که شاید پذیرش آنها دشوار باشد.
رابعاً: آنچه در توجیه و تفسیر این شعر به نظر صحیح میرسد آن است که بگوییم:
«بت» دارای معانی متعددی است؛ مانند:
1. تندیسی ساخته شده از سنگ، چوب، فلز یا هر چیز دیگری که به شکل انسان یا حیوان باشد و به جای خدا مورد پرستش قرار گیرد. معبود.
2. معشوق.[2]
بر این اساس که بت به معنای معبود یا معشوق است، میتوان دو گونه تفسیر برای این شعر بیان کرد:
الف. شاید مقصود شاعر این باشد که اگر کافر میدانست که «بت» به معنای معبود یا معشوق است؛ -معبود و معشوق اگر به صورت مطلق نگاه شود- در این صورت متوجه میشد که بت پرستی همان دینداری است.
احتمالا شاعر میخواهد به مطلبی اشاره کند که اندیشمندان اسلامی بیان کردند و آن این است که انسان بر اساس فطرت خود خدا شناس و خدا جو است؛ یعنی شناخت خداوند و عشق به او، در سرشت انسان نهادینه شده است. انسان به دنبال حقیقت مطلق است و حقیقت مطلق منحصر در ذات خداوند است، ولی انسان به اشتباه چیزهای دیگر را جایگزین خداوند میکند. بنابر این، اگر بت پرست نیز در بت پرستی خود خوب دقت کند، میبیند یک کشش درونی پاک است که او را به سمت بت پرستی آورده است و همین کشش پاک او را به پرستش خدای قادر متعال رهنمون میشود؛ زیرا اگر مقداری دقت کند مییابد که بت(سنگ، چوب و …) بر آورنده نیاز حقیقی انسان نیست و صلاحیت عشق واقعی را ندارد.[3]
ب. احتمال دارد مقصود شاعر از بت، انسان کامل باشد؛ زیرا بر اساس مبانی عرفان، انسان کامل بالاترین مظهر معبود و معشوق مطلق است؛ در نتیجه انسان کامل واسطهی میان انسان و خدا است و رسیدن به حقیقت دین و عبودیت خالص خداوند فقط از طریق اطاعت از انسان کامل امکان دارد. در زبان عارفان بت به معنای انسان کامل نیز به کار رفته است، یکی از نمونههای آن شعر امام خمینی(ره) است آنجا که میگوید:
من که با دست بت میکده بیدار شدم.[4]