امامت آخرین مرحله سیر تکاملی است پیامبران در مقام نبوت و رسالت تنها فرمان حق را دریافت می کند و به مردم ابلاغ می کند اما در مرحله امامت این برنامه ها را به اجرا در می آورد. خواه از طریق تشکیل حکومت یا غیر آن باشد، امامت علاوه بر بیان ابلاغ رسالت در حقیقت مجری احکام شریعت هم هستند مرحله تحقق بخشیدن به تمام برنامه های الهی است. قبل ازهر چیز برای روشن تر شدن این سئوال باید جایگاه «امامت» در «نبوت» را بررسی کرد. به طوری که از اشارات موجود در آیات و تعبیرات مختلفی که در احادیث وارد شده برمی آید کسانی که از طرف خدا ماموریتی دارند دارای مقامات مختلفی بوده اند.
1- مقام نبوت: یعنی دریافت وحی از خداوند بنابراین «نبی» کسی است که وحی بر او نازل می شود و آنچه را که بوسیله وحی دریافت می دارد چنانچه مردم از او بخواهند در اختیار آنها می گذارد.
2- مقام رسالت: یعنی مقام ابلاغ وحی و تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهی بخشیدن ، بنابراین رسول کسی است که موظف است در حوزة ماموریتی خود به تلاش و کوشش برخیزد و از هر وسیله ای برای دعوت مردم به سوی خدا و ابلاغ فرمان او اکتفا کند و برای یک انقلاب فرهنگی و فکری و عقیدتی تلاش نماید.
3- 3- مقام امامت: یعنی رهبری و پیشوایی خلق ، در واقع امام کسی است که با تشکیل یک حکومتی الهی و مرتبی آوردن قدرتهای لازم سعی می کند احکام خدا را عملاً اجرا و پیمان کند، و اگر هم نتواند رسماً تشکیل حکومتی دهد تا آنجا که توان دارد در اجرای احکام می کوشد. به عبارت دیگر وظیفه امام اجرای دستورات الهی است در حالیکه وظیفه رسول ابلاغ این دستورات می باشد و به تعبیر دیگر رسول «ارائه طریق» می کند ولی امام «ایصال به مطلوب» می نماید.
ناگفته پیداست بیماری از پیامبران مانند پیامبر اسلام (صلی ا… علیه و آله) هر سه مقام را داشتند هم دریافتی وحی می کردند، هم تبلیغ فرمانهای الهی و در تشکیل حکومتی و اجرای احکام تلاش می کردند و هم از طریق باطنی به ترتیب نفوس می پرداختند. خداوند متعال در آیه 124 سوره مبارکه بقره می فرماید:
«و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات»
این آیه از مهمترین فرازهای زندگانی حضرت ابراهیم (علیه السلام) یعنی آزمایشهای بزرگ او پیروزیش در صحنه آزمایش ها سخن می گوید، آزمایش هایی که مقام و عظمت شخصیت حضرت ابراهیم (علیه السلام) را کاملاً مشخص ساختن و ارزش وجود او آشکار کرد. هنگامی که از عمده این آزمایش ها برآمد خدا می بایست به او جایزه بدهد «فرمود: من تو را امام و رهبر و پیشوای مردم قرار دادم. (قال انی جاعلک للناس اماما)
و منظور از کلمات در این آیه: مواردی بود که ابراهیم به وسیله آنها مورد آزمایش قرار گرفتن: که عبارتند از:
1- بردن فرزند به قربانگاه برای قربانی به اذن خدا
2- بردن و گذاشتن زن و فرزند در سرزمین بی آب و علف
3- قیام در برابر بت پرستان بابل و شکستن بت ها
4- مهاجرت از سرزمین بت پرستان و پشت پا زدن به زندگی خود.
هر یک از آن آزمایشها بسیار سنگین بود اما او با قدرت و نیروی ایمان از عهده همه آنها برآمد و اثبات کرد که شایستگی مقام «امامت» را دارد.
از آیه فوق چنین استفاده می شود که مقام امامتی که به ابراهیم بعد از پیروزی در همه این آزمونها بخشیده شد فوق مقام نبوت و رسالت بود.
امامت عبارتست از تحقق بخشیدن برنامه های دینی اعم از حکومتی به معنی وسیع کلمه و اجرای حدود و احکام خدا و اجرای عدالت اجتماعی و همچنین تربیت و پرورش نفوس در «ظاهر» و «باطن» و این مقام از مقام رسالت و نبوت بالاتر است زیرا «رسالت» و «نبوت» تنها اخبار از سوی خدا و ابلاغ فرمان او و بشارت وانذار است اما در مورد امامت همه اینها وجود دارد به اضافه «اجرای احکام» و «تربیت» نفوس از نظر ظاهر و باطن (البته روشن روشن است که بسیاری از پیامبران دارای مقام امامت نیز بوده اند. در واقع نقش امام در حیات معنوی انسان مانند خورشیدی است که با اشعه زندگی بخش خود گیاهان را پرورش میدهد، و به موجودات زنده جان و حیات می بخشد. و هدایت امام به معنی ارائه طریق نیست زیرا حضرت ابراهیم پیش از این مقام نبوت رسالت و هدایت به معنی ارائه طریق را داشته است و مقام امامت پس از امتحانات مشکل و پیمودن مراحل یقین و شجاعت و استقامتی به ابراهیم بخشیده شده غیر از مقام هدایت به معنی بشارت و ابلاغ و انذار می باشد.
پس هدایت که در مفهوم امامت قرار دارد چیزی جز «ایصال به مطلوب» و «تحقق بخشیدن روح » و پیمان کردن برنامه های تربیتی در نفوس آماده نیست.
بنابراین مقام امامت مقامی است بالاتر از این ها و حتی برتر از نبوت و رسالت و این همان مقامی است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) پس از امتحان شایستگی از طرف خداوند دریافت داشت.
شاید سئوال شود لازمه تفسیر فوق این است که هر امام باید نخست نبی رسول باشد، بعد به مقام امامت برسد. در صورتی که جانشینان معصوم پیامبر اسلام (صلی ا… علیه و آله) چنین نبوده اند؟
در پاسخ می گوییم لزومی ندارد که حتماً شخص امام قبلاً به مقام نبوت و رسالت برسد بلکه اگر کسی قبل او باشد که مقام نبوت و رسالت و امامت در او جمع گردد (مانند پیامبر اسلام) جانشین او می تواند برنامه امامتی را تداوم بخشد و این در صورتی است که نیاز به رسالت جدیدی نباشد مانند پیامبر اسلام که خاتم پیامبران است.
به تعبیر دیگر اگر مرحله گرفتن وحی الهی و ابلاغ تمام احکام، انجام یافته و تنها مرحله اجرا باقی مانده است جانشین پیامبر میتواند خط اجرایی پیامبر را ادامه دهد، و نیازی به این نیت که خود او نبی یا رسول باشد.
منابع:
1- تفسیر نمونه ، جلد یک.
2- امامتی از دیدگاه تشیع، اثر علامه محقق محمد حسین مظفر.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی
1- مقام نبوت: یعنی دریافت وحی از خداوند بنابراین «نبی» کسی است که وحی بر او نازل می شود و آنچه را که بوسیله وحی دریافت می دارد چنانچه مردم از او بخواهند در اختیار آنها می گذارد.
2- مقام رسالت: یعنی مقام ابلاغ وحی و تبلیغ و نشر احکام خداوند و تربیت نفوس از طریق تعلیم و آگاهی بخشیدن ، بنابراین رسول کسی است که موظف است در حوزة ماموریتی خود به تلاش و کوشش برخیزد و از هر وسیله ای برای دعوت مردم به سوی خدا و ابلاغ فرمان او اکتفا کند و برای یک انقلاب فرهنگی و فکری و عقیدتی تلاش نماید.
3- 3- مقام امامت: یعنی رهبری و پیشوایی خلق ، در واقع امام کسی است که با تشکیل یک حکومتی الهی و مرتبی آوردن قدرتهای لازم سعی می کند احکام خدا را عملاً اجرا و پیمان کند، و اگر هم نتواند رسماً تشکیل حکومتی دهد تا آنجا که توان دارد در اجرای احکام می کوشد. به عبارت دیگر وظیفه امام اجرای دستورات الهی است در حالیکه وظیفه رسول ابلاغ این دستورات می باشد و به تعبیر دیگر رسول «ارائه طریق» می کند ولی امام «ایصال به مطلوب» می نماید.
ناگفته پیداست بیماری از پیامبران مانند پیامبر اسلام (صلی ا… علیه و آله) هر سه مقام را داشتند هم دریافتی وحی می کردند، هم تبلیغ فرمانهای الهی و در تشکیل حکومتی و اجرای احکام تلاش می کردند و هم از طریق باطنی به ترتیب نفوس می پرداختند. خداوند متعال در آیه 124 سوره مبارکه بقره می فرماید:
«و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات»
این آیه از مهمترین فرازهای زندگانی حضرت ابراهیم (علیه السلام) یعنی آزمایشهای بزرگ او پیروزیش در صحنه آزمایش ها سخن می گوید، آزمایش هایی که مقام و عظمت شخصیت حضرت ابراهیم (علیه السلام) را کاملاً مشخص ساختن و ارزش وجود او آشکار کرد. هنگامی که از عمده این آزمایش ها برآمد خدا می بایست به او جایزه بدهد «فرمود: من تو را امام و رهبر و پیشوای مردم قرار دادم. (قال انی جاعلک للناس اماما)
و منظور از کلمات در این آیه: مواردی بود که ابراهیم به وسیله آنها مورد آزمایش قرار گرفتن: که عبارتند از:
1- بردن فرزند به قربانگاه برای قربانی به اذن خدا
2- بردن و گذاشتن زن و فرزند در سرزمین بی آب و علف
3- قیام در برابر بت پرستان بابل و شکستن بت ها
4- مهاجرت از سرزمین بت پرستان و پشت پا زدن به زندگی خود.
هر یک از آن آزمایشها بسیار سنگین بود اما او با قدرت و نیروی ایمان از عهده همه آنها برآمد و اثبات کرد که شایستگی مقام «امامت» را دارد.
از آیه فوق چنین استفاده می شود که مقام امامتی که به ابراهیم بعد از پیروزی در همه این آزمونها بخشیده شد فوق مقام نبوت و رسالت بود.
امامت عبارتست از تحقق بخشیدن برنامه های دینی اعم از حکومتی به معنی وسیع کلمه و اجرای حدود و احکام خدا و اجرای عدالت اجتماعی و همچنین تربیت و پرورش نفوس در «ظاهر» و «باطن» و این مقام از مقام رسالت و نبوت بالاتر است زیرا «رسالت» و «نبوت» تنها اخبار از سوی خدا و ابلاغ فرمان او و بشارت وانذار است اما در مورد امامت همه اینها وجود دارد به اضافه «اجرای احکام» و «تربیت» نفوس از نظر ظاهر و باطن (البته روشن روشن است که بسیاری از پیامبران دارای مقام امامت نیز بوده اند. در واقع نقش امام در حیات معنوی انسان مانند خورشیدی است که با اشعه زندگی بخش خود گیاهان را پرورش میدهد، و به موجودات زنده جان و حیات می بخشد. و هدایت امام به معنی ارائه طریق نیست زیرا حضرت ابراهیم پیش از این مقام نبوت رسالت و هدایت به معنی ارائه طریق را داشته است و مقام امامت پس از امتحانات مشکل و پیمودن مراحل یقین و شجاعت و استقامتی به ابراهیم بخشیده شده غیر از مقام هدایت به معنی بشارت و ابلاغ و انذار می باشد.
پس هدایت که در مفهوم امامت قرار دارد چیزی جز «ایصال به مطلوب» و «تحقق بخشیدن روح » و پیمان کردن برنامه های تربیتی در نفوس آماده نیست.
بنابراین مقام امامت مقامی است بالاتر از این ها و حتی برتر از نبوت و رسالت و این همان مقامی است که حضرت ابراهیم (علیه السلام) پس از امتحان شایستگی از طرف خداوند دریافت داشت.
شاید سئوال شود لازمه تفسیر فوق این است که هر امام باید نخست نبی رسول باشد، بعد به مقام امامت برسد. در صورتی که جانشینان معصوم پیامبر اسلام (صلی ا… علیه و آله) چنین نبوده اند؟
در پاسخ می گوییم لزومی ندارد که حتماً شخص امام قبلاً به مقام نبوت و رسالت برسد بلکه اگر کسی قبل او باشد که مقام نبوت و رسالت و امامت در او جمع گردد (مانند پیامبر اسلام) جانشین او می تواند برنامه امامتی را تداوم بخشد و این در صورتی است که نیاز به رسالت جدیدی نباشد مانند پیامبر اسلام که خاتم پیامبران است.
به تعبیر دیگر اگر مرحله گرفتن وحی الهی و ابلاغ تمام احکام، انجام یافته و تنها مرحله اجرا باقی مانده است جانشین پیامبر میتواند خط اجرایی پیامبر را ادامه دهد، و نیازی به این نیت که خود او نبی یا رسول باشد.
منابع:
1- تفسیر نمونه ، جلد یک.
2- امامتی از دیدگاه تشیع، اثر علامه محقق محمد حسین مظفر.
به نقل از اداره پاسخگویی آستان قدس رضوی