مقام والای شهید آیت الله اشرفی اصفهانی
مقام والای شهید آیت الله اشرفی اصفهانی
درآمد
مرحوم آيت الله جواد جبل عاملي – به همراه مرحوم آيت الله امام سدهي – يکي از دو يار و همراه شهيد اشرفي اصفهاني بود که هر سه هم شهري بودند و در قم تحصيل مي کردند و سپس از سوي حضرت آيت الله بروجردي به کرمانشاه ماموريت رفتند. مرحوم جبل عاملي پس از شهادت شهيد محراب نيز در قيد حيات بود و اين گفت و گو که بعد از شهادت شهيد انجام شده، در نخستين سالگرد آيت الله اشرفي صفهاني در روزنامه جمهوري اسلامي چاپ شده است.
به مناسبت نخستين سالگرد شهادت عالم زاهد ومجاهد نستوه آيت الله اشرفي اصفهاني،چهارمين شهيد محراب- دوست ديرينه امام که حضرت امام درباره اش فرمودند او از مصاديق بارز«رجال صدقوما عاهدوا الله عليه» بود- با استاد مهذب وگران مايه آيت الله حاج شيخ جواد جبل عاملي- يکي از مدرسين بزرگوار حوزه علميه- که از دوران جواني با شهيد محراب هم درس وهم مباحثه بوده واز نزديک با ايشان تماس داشته اند، به گفت وگونشستيم تا از خاطرات بزرگان علم وتقوا درس بياموزيم.
آيت الله حاج شيخ جواد جبل عاملي که تا مدتي پيش در حوزه علميه قم به کار تدريس مشغول بوده اند اخيراً به علت بيماري ونياز روحانيت ومردم شهرستان خميني شهر- سده- به وجود عالم بزرگوار درميان خود به شهرستان خميني شهر که زادگاه ايشان وآيت الله اشرفي اصفهاني است آمده ودرخانه اجدادي خود که دريکي از محله هاي قديمي سده واقع شده سکنا گزيده اند.
آيت الله جبل عاملي پس از اين که دعوت روزنامه جمهوري اسلامي را براي مصاحبه پذيرفتند، در خانه پرصفا وصميمت خويش از خبرنگار ما به گرمي استقبال کردند وضمن حمد وثناي پروردگار يزدان ودعا براي طول عمر امام و پيروزي رزمندگان فرمودند:
حاج آقا عطاء الله اشرفي بسيار بزرگوار بود ومن بعداز سخنان گوهربار حضرت امام که درباره ايشان فرمودند، چيزي ندارم که بگويم. ولي گذشته اي که با ايشان بودم، برمي گردد به زمان جواني که شهيد ومن طلبه بوديم ودرمدرسه نوريه ومدرسه ثقه الاسلام درس مي خوانديم وبيش تر پاي درس استاد شيخ محمد جرقويه مکاسب را مي خوانديم وبا هم بحث مي کرديم وشب هاي پنج شنبه وجمعه را به اتفاق هم از اصفهان راه مي افتاديم وتا سده آن روز- خميني شهر – امروز سفري مي کرديم، دربين راه بيش تر وقت مان را به بحث پيرامون درس هاي هفته که خوانده بوديم، مي گذرانديم تا به مقصد برسيم.
سپس همه به اتفاق ايشان وجمعي ديگر از دوستان که بعضي هنوز حيات دارند به قم رفتيم ورفتن ما به قم هم زمان بود با تأسيس حوزه علميه توسط آيت الله حائري وما از درس مدرسيني هم چون مرحوم آيت الله حجت ومرحوم آيت الله خوانساري ومرحوم آيت الله صدر استفاده مي کرديم ودرخدمت حضرت امام نيز آيت الله اشرفي اصفهاني فلسفه يعني اسفار ومنظومه خواندند وروزهاي پنج شنبه و جمعه نيز امام خميني درمدرسه فيضيه يک درس اخلاق داشتند که بسياري از طلاب آن زمان درآن شرکت مي کردند؛ از جمله آقاي اشرفي ازشاگردان خاص ايشان بودند.
آيت الله جبل عاملي، درمورد نظر آيت الله اشرفي پيرامون مرجعيت امام، بعد از درگذشت آيت الله بروجردي ومبارزات ايشان قبل از پيروزي انقلاب، گفتند آقاي عطاءالله- رحمت الله عليه- از همان اول نسبت به حضرت امام، بعد از درگذشت آيت الله بروجردي ومبارزات ايشان قبل از پيروزي انقلاب ،گفتند آقاي عطاءالله- رحمت الله عليه-ازهمان اول نسبت به حضرت امام، يک حسن نظر خاصي داشتند ووقتي از طرف آيت الله بروجردي به کرمانشاه آن زمان وباختران امروز مأموريت پيدا کردند تا به آن جا بروند، من وچند نفر از دوستان همراه شان بوديم که مدرسه را تأسيس کرديم ومدتي نيز درآن جا درس مي داديم و وقتي آيت الله بروجردي درگذشتند،آيت الله اشرفي يکي از کساني بودند که درمنطقه کرمانشاه و جاهاي ديگر در زمينه مرجعيت امام تبليغ مي کردند واز همان زمان وجوهات را جمع آوري مي کردند و خدمت حضرت امام مي فرستادند وبعد هم که امام را تبعيد کردند،با کمال شجاعت، آقاي اشرفي کار جمع آوري وجوهات مقلدين امام را انجام مي دادند و قبوض داراي امضاء امام را به آن ها مي دادند.
درخصوص مبارزات ايشان با رژيم سفاک پهلوي، شهيد، براساس همان حسن ظني که نسبت به امام وراه ايشان داشتند همراه وهمگام معظم له بودند و وقتي حضرت امام را در سال 1342 دستگير ودر تهران حبس کردند، آقاي اشرفي به همراه علماي تهران رفتندوبراي آزادي ايشان دست به تحصن زدند. بعد از آزادي امام،ديداري با ايشان داشتيم که خاطره اي ازآن ديدار در ذهنم هست که يکي از دوستان که مي خواستند به ديدار امام بيايند، هرماه با خود يک لحاف آورده بودند که همه تعجب کردند ولي دراطاق که امام حضور داشتند لحاف را باز کردند ونامه ها و تلگراف هايي را که علماء وشخصيت ها براي آزادي امام مخابره کرده بودند، به حضور حضرت امام تقديم کردند ايشان اين کار را انجام داده بودند تا مدارک به دست مأموران رژيم نيفتد.
درخصوص روحيات شهيد محراب، بايد بگويم که از همان دوران جواني وطلبگي بسيار پشت کار داشتند و پاي درس مدرسين سعي داشتند تمام درس را يادداشت کنند واز نظر تقدس و زهد وتقوا در درجات عالي بودند وبسيار مواظب ومراقب نفس بودند برنفس خويش بسيار مسلط بودند وکوچک ترين گناهي از ايشان به ياد ندارم وسعي داشتند مستحبات را به طور کامل انجام دهند ودرشب زنده داري و راز ونياز يد طولايي داشتند و هيچ وقت درکارشان ظاهر ساز نبودند وجديت در عمل وديگر خصوصيات اخلاقي شهيد، هميشه براي من زنده خواهد بود.
ايشان،به مقامي رسيدند که هر شخصي آرزوي رسيدن به اين مقام را دارد واين که ايادي آمريکا، دست شان را به خون بزرگاني چون آيت الله مدني ودستغيب، صدوقي واشرفي آلوده مي کنند، علت اصلي آن اين است که علاقه اين بزرگان به امام بسياراست وفکر مي کنند با به شهادت رساندن عاشقان امام، روحيه ملت وامام را تضعيف مي کنند اما غافل از اين که عشق به امام عشق به اسلام است واسلام با دادن اين خون ها بارورتر وشکوفاتر مي شود همان طوري که اين مکتب از هزار وچهارصد سال تا به حال با اين خون ها زنده مانده است ومن توصيه ام به مردم اين است که اکنون اين اولياء امور براي خدا کار مي کنند وغرضي جز رضاي خدا ندارند، شما ملت بايد از اين ها قدرداني کنيد وشکر نعمت هاي خداوند- از جمله حضور حضرت امام خميني در ميان اين امت- را به جا آوريد.
از خاطرات ديگري که با آقاي اشرفي دارم، اين که روزي بعد از درس آيت الله حجت درمدرسه فيضيه نشسته بوديم ودرس ايشان را با آقاي اشرفي بحث مي کرديم وچند متر آن طرف ترهم حضرت امام و آيت الله سيد احمد زنجاني- رحمت الله عليه- داشتند درس آيت الله حجت – رضوان الله عليه – را بحث مي کردند وبيش تر آن ها بحث شان با صداي بلند بود وما دو نفر خيلي ساکت وآرام بحث مي کرديم که يک بار حضرت امام به آيت الله زنجاني خطاب کردند و اشاره به من و آقاي اشرفي و گفتند ببين، اين دو طلبه چقدر آرام بحث مي کنند، من وشما چقدر سروصدا مي کنيم! البته آن ها غرق درمباحثه مي شدند ومن وآقا عطاء الله آرام بوديم.
والسلام
منابع:
ويژه نامه روزنامه جمهوري اسلامي به مناسبت نخستين سالگرد شهادت شهيد محراب
ماهنامه شاهد یاران، شماره 44
/ج