مقايسه «حلم» و «صبر»
يکي از معاني که به نظر مي رسد به کلمه بردباري نزديک باشد، کلمه صبر و صابر است کلمه صبر با مشتقاتش، 103 بار در 45 سوره قرآن کريم، آمده است. جالب اين است که در قرآن کريم، کلمه صبر و صابر به عنوان صفت الهي به کار نرفته است. حضرت حق در موارد گوناگوني از صبر و صابران در قرآن کريم سخن به ميان آورده و آن را ستوده است، ولي در هيچ کدام، خود را به عنوان صابر و يا صبور و يا صبار نستوده است.
مقايسه «حلم» و «صبر»
يکي از معاني که به نظر مي رسد به کلمه بردباري نزديک باشد، کلمه صبر و صابر است کلمه صبر با مشتقاتش، 103 بار در 45 سوره قرآن کريم، آمده است. جالب اين است که در قرآن کريم، کلمه صبر و صابر به عنوان صفت الهي به کار نرفته است. حضرت حق در موارد گوناگوني از صبر و صابران در قرآن کريم سخن به ميان آورده و آن را ستوده است، ولي در هيچ کدام، خود را به عنوان صابر و يا صبور و يا صبار نستوده است.
صبر يعني چه؟ «صبر» را مقابل «جزع» معنا کرده اند.(1) جزع به معناي بي تابي است. کتاب لسان العرب، صبور را از اسماي الهي مي داند و چنين معنا مي کند:
صبور کسي است که در انتقام گرفتن از نافرمانان عجله نمي ورزد. کلمه صبور از صيغه هاي مبالغه (يعني بسيار صبرکننده) به شمار مي رود. و معناي آن به معناي حليم نزديک است. فرق بين صبور و حليم آن است که انسان گناهکار در سايه صفت صبر الهي ايمن از مجازات نيست، ولي در سايه صفت حلم در امان و سلامتي است.(2)
کتاب لسان العرب ذيل ماده «صبر» از جوهري نقل مي کند:
الصبر حبس النفس عند الجزع. نگه داشتن نفس هنگام جزع (بي تابي) را صبر گويند. بنابراين، در معناي صبر، نوعي حبس و نگه داشتن نفس وجود دارد. روزه را هم «صبر» ناميده اند؛ زيرا درآن، نفس از خوردن و آشاميدن و نکاح حبس مي شود.
کتاب مجمع البحرين، صبر را «حبس النفس عن اظهار الجزع» معنا مي کند.(3)
«صبر» يکي از صفات مهم شيعيان برشمرده شده است. در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است:
ما اهل صبر هستيم، ولي شيعيان ما از ما صابرترند؛ زيرا ما بر آنچه مي دانيم، صبر مي کنيم، ولي شيعيان ما بر آنچه نمي دانند، صبر مي کنند.(4)
در کتاب مفردات الفاظ القرآن، صبر به معناي حبس کردن نفس از آنچه مقتضاي عقل و شرع باشد، آمده است.
کلمه صبار به عنوان يکي از اسماي حضرت حق در ضمن دعا آمده است:(5)
اللهم اني اسألک يا ستار يا غفار يا قهار يا جبار يا صبار يا بار يا مختار يا فتاح.
در دعاي جوشن کبير هم صبار ذکر شده است. در کتاب المقام الاسني (6) چنين آمده است:
«اللهم اني اسألک باسمک يا صبار يا صبور…».
ابتدا اسماي الهي را برشمرده و هر کدام را معنا کرده است. سپس براساس حروف الفبا، دعاهايي را ذکر مي کند که در آنها، اسم هاي الهي با توجه به همان حرف بيان شده است.(7)
ما هم صبور را نزديک حليم مي دانيم و فرق اين دو را در اين مي بنيم که عاصيان و نافرمانان در سايه صفت صبور از عقوبت ايمن نيستند، ولي در سايه صفت «حلم» از عقوبت الهي در امان و سلامت هستند.(8)
صبر يعني چه؟ «صبر» را مقابل «جزع» معنا کرده اند.(1) جزع به معناي بي تابي است. کتاب لسان العرب، صبور را از اسماي الهي مي داند و چنين معنا مي کند:
صبور کسي است که در انتقام گرفتن از نافرمانان عجله نمي ورزد. کلمه صبور از صيغه هاي مبالغه (يعني بسيار صبرکننده) به شمار مي رود. و معناي آن به معناي حليم نزديک است. فرق بين صبور و حليم آن است که انسان گناهکار در سايه صفت صبر الهي ايمن از مجازات نيست، ولي در سايه صفت حلم در امان و سلامتي است.(2)
کتاب لسان العرب ذيل ماده «صبر» از جوهري نقل مي کند:
الصبر حبس النفس عند الجزع. نگه داشتن نفس هنگام جزع (بي تابي) را صبر گويند. بنابراين، در معناي صبر، نوعي حبس و نگه داشتن نفس وجود دارد. روزه را هم «صبر» ناميده اند؛ زيرا درآن، نفس از خوردن و آشاميدن و نکاح حبس مي شود.
کتاب مجمع البحرين، صبر را «حبس النفس عن اظهار الجزع» معنا مي کند.(3)
«صبر» يکي از صفات مهم شيعيان برشمرده شده است. در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است:
ما اهل صبر هستيم، ولي شيعيان ما از ما صابرترند؛ زيرا ما بر آنچه مي دانيم، صبر مي کنيم، ولي شيعيان ما بر آنچه نمي دانند، صبر مي کنند.(4)
در کتاب مفردات الفاظ القرآن، صبر به معناي حبس کردن نفس از آنچه مقتضاي عقل و شرع باشد، آمده است.
کلمه صبار به عنوان يکي از اسماي حضرت حق در ضمن دعا آمده است:(5)
اللهم اني اسألک يا ستار يا غفار يا قهار يا جبار يا صبار يا بار يا مختار يا فتاح.
در دعاي جوشن کبير هم صبار ذکر شده است. در کتاب المقام الاسني (6) چنين آمده است:
«اللهم اني اسألک باسمک يا صبار يا صبور…».
ابتدا اسماي الهي را برشمرده و هر کدام را معنا کرده است. سپس براساس حروف الفبا، دعاهايي را ذکر مي کند که در آنها، اسم هاي الهي با توجه به همان حرف بيان شده است.(7)
ما هم صبور را نزديک حليم مي دانيم و فرق اين دو را در اين مي بنيم که عاصيان و نافرمانان در سايه صفت صبور از عقوبت ايمن نيستند، ولي در سايه صفت «حلم» از عقوبت الهي در امان و سلامت هستند.(8)
پي نوشت ها:
1- الصبر: نقيض الجزع، کتاب العين، ج 7، ص 115.
2- لسان العرب، ج 4، ص 437. در کتاب مجمع البحرين، ج 3، ص 361 هم صبور را از اسماي الهي معرفي مي کند وتفاوت بين صبور و حليم را همان مطلبي بيان مي کند که از لسان العرب نقل کرديم.
3- مجمع البحرين، ج 3، ص 357.
4- همان، ذيل ماده «صبر» عن الصادق عليه السلام: نحن صبر و شيعتنا أصبر منا، و ذلک أنا صبرنا علي ما نعلم و صبروا علي ما لايعلمون.
5- بحارالانوار، ج 91، ص 392.
6- ابراهيم بن علي عاملي کفعمي، المقام الاسني، قم، مؤسسه قائم آل محمد صلي الله عليه و آله، 1412 ه.ق.
7- همان، ص 92، الصاد…، ص 92.
8- همان. ص 65.
/خ