یکی از گرایشهای تفسیرى قرآن کریم؛ عقل و عقلگرایى است. در اینکه منظور از عقلگرایى در تفسیر چیست، دیدگاههاى مختلف ارائه شده است.[1]
یکی از معانی که برای عقلگرایی در تفسیر بیان شده است، تفسیر قرآن با «عقل برهانی» میباشد.[2] بدین معنا که مطالب قرآنی با رویکرد اثباتى بر اساس ادله عقلى و منطقى مطرح میشود.[3] در این صورت، عقل منبع است و احکام شرعى و حقایق کتاب الهى را کشف میکند.[4]
عقل برهانی، یکى از منابع علم تفسیر و اصول بررسى و تحقیق براى دستیابى به معارف قرآنى، است، البته عقلی که از گزند مغالطهٴ وَهْم و از آسیبِ تخیّل مصون باشد. اگر عقل برهانی مطلبی را اثبات یا نفی کرد، حتماً در تفسیر قرآن باید آن مطلبِ ثابت شده، مصون و محفوظ بماند و با ظاهر هیچ آیهای نفی نگردد و مطلبِ نفی شده، منتفی باشد و با ظاهر هیچ آیهای ثابت نشود؛ چنانکه اگر آیهای دارای چند احتمال بود و جز یک مُحْتَملِ معیّن همه آنها عقلاً منتفی بود، باید به کمک عقل برهانی آیه مورد بحث را فقط بر همان مُحْتَمل حمل کرد و یا اگر آیهای دارای چند مُحْتَمل بود که یکی از آنها برابر عقل برهانی، ممتنع بود، حتماً باید آن مُحْتَملِ ممتنع را نفی کرد و آیه را بر یکی از مُحْتَملهای ممکنْ بدون ترجیح (در صورت نبود رجحان) حمل کرد. [5]
طرح این نوع عقلگرایى، پاسخ به ادّعاى کسانى است که قرآن را خالى از استدلالهاى عقلى مىدانند. تفسیرهایی مانند «المیزان فی تفسیر القرآن» از علامه طباطبائى و «تسنیم» اثر آیت اللّه جوادى آملی؛ دو نمونه از تفاسیر با رویکرد عقلى است.[6]
یکی از معانی که برای عقلگرایی در تفسیر بیان شده است، تفسیر قرآن با «عقل برهانی» میباشد.[2] بدین معنا که مطالب قرآنی با رویکرد اثباتى بر اساس ادله عقلى و منطقى مطرح میشود.[3] در این صورت، عقل منبع است و احکام شرعى و حقایق کتاب الهى را کشف میکند.[4]
عقل برهانی، یکى از منابع علم تفسیر و اصول بررسى و تحقیق براى دستیابى به معارف قرآنى، است، البته عقلی که از گزند مغالطهٴ وَهْم و از آسیبِ تخیّل مصون باشد. اگر عقل برهانی مطلبی را اثبات یا نفی کرد، حتماً در تفسیر قرآن باید آن مطلبِ ثابت شده، مصون و محفوظ بماند و با ظاهر هیچ آیهای نفی نگردد و مطلبِ نفی شده، منتفی باشد و با ظاهر هیچ آیهای ثابت نشود؛ چنانکه اگر آیهای دارای چند احتمال بود و جز یک مُحْتَملِ معیّن همه آنها عقلاً منتفی بود، باید به کمک عقل برهانی آیه مورد بحث را فقط بر همان مُحْتَمل حمل کرد و یا اگر آیهای دارای چند مُحْتَمل بود که یکی از آنها برابر عقل برهانی، ممتنع بود، حتماً باید آن مُحْتَملِ ممتنع را نفی کرد و آیه را بر یکی از مُحْتَملهای ممکنْ بدون ترجیح (در صورت نبود رجحان) حمل کرد. [5]
طرح این نوع عقلگرایى، پاسخ به ادّعاى کسانى است که قرآن را خالى از استدلالهاى عقلى مىدانند. تفسیرهایی مانند «المیزان فی تفسیر القرآن» از علامه طباطبائى و «تسنیم» اثر آیت اللّه جوادى آملی؛ دو نمونه از تفاسیر با رویکرد عقلى است.[6]
[1]. ر.ک: علوى مهر، حسین، آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، ص 358 – 359، مرکزجهانى علوم اسلامى، قم، چاپ اوّل، 1384ش.
[2]. رضائى اصفهانى، محمد على، درسنامه روشها و گرایشهاى تفسیرى قرآن، ص 188، مرکز جهانى علوم اسلامى، قم، چاپ اوّل، 1382ش.
[3]. آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، ص 358.
[4]. درسنامه روشها و گرایشهاى تفسیرى قرآن، ص 205.
[5]. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، محقق: اسلامی، علی، ج 1، ص 57 – 58، انتشارات اسراء، قم، چاپ هشتم، 1388ش.
[6]. آشنایى با تاریخ تفسیر و مفسران، ص 358.