غیر از برخی قسمتهای تاریخ طبری که خیلی هم نیست مثل مقتل ابی مخنف نباید منبع مطالعاتی علمی قرار بگیرد.
ملاقات امام حسین ع با عمر سعد
امام در مدینه ، مکه و در بین راه تا کربلا ملاقات بسیاری را انجام داد از جمله ملاقات های حضرت، ملاقات با عمربن سعد در کربلا بود
امام حسین علیه السلام در ملاقاتهای خویش، هم اهداف قیام خویش را که اصلاح امت و بیعت نکردن با یزید و اجابت دعوت کوفیان بود، تبیین کرد و هم با استقامت و جدّیت تمام در مقابل طرفداران یزید همچون مروان بن حکم ایستاد و هم عده ای نظیر زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی را هدایت نمود و بر جمع دیگر همچون: عبد اللّه بن عمر، عبید اللّه بن حر جعفی و عمر بن سعد اتمام حجّت کرد. برخی ملاقاتها نیز جنبه کسب اطلاعات از اوضاع کوفه و مخالفان داشته و در یک کلام می توان گفت: حضرت برای تبیین اهداف و هدایت افراد و اتمام حجّت از هیچ کوششی دریغ نورزید.
سخن طبری در باره ملاقات و متن گفت گوی امام حسین ع با عمربن سعد دقیق و صحیح نیست
منابع تاریخی گفتگوی امام را چنین ثبت کردند :
امام حسین علیه السلام شخصی به نام عمرو بن قرظه انصاری را نزد عمر بن سعد فرستاد و از او خواست که شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. عمر سعد پذیرفت. شب هنگام، امام حسین با بیست نفر از یارانش و عمر بن سعد با بیست نفر از سپاهیانش در محل موعود حضور یافتند. امام حسین علیه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادرش عباس و فرزندش علی اکبر را در نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز به جز فرزندش حفص و غلامش، به بقیه همراهان دستور بازگشت داد.
در ابتدا امام حسین علیه السلام فرمود: «ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدایی که بازگشت تو به سوی او است، هراسی نداری؟ من فرزند کسی هستم که تو بهتر می دانی [و می شناسی ]. آیا این گروه را رها نمی کنی تا با ما باشی و این موجب نزدیکی تو به خداوند می شود؟»
عمر بن سعد گفت: «اگر از این گروه جدا شوم، می ترسم که خانه ام را خراب کنند!» حضرت فرمود: «من خانه ات را [دو باره ] می سازم.» عمر گفت: «من بیمناکم که املاکم را از من بگیرند!»
حضرت فرمود: «من از اموالی که در حجاز دارم، بهتر از آن به تو خواهم داد.» و به نقل دیگری حضرت فرمود: که من «بغینجه» را به تو خواهم داد. و آن مزرعه بسیار بزرگی بود که نخلهای زیاد و زراعت کثیری داشت و معاویه حاضر شد آن را به یک میلیون دینار خریداری کند؛ ولی امام آن را به او نفروخت.
عمر بن سعد گفت: «من در کوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم و می ترسم که آنها را از دم شمشیر بگذراند!»
امام حسین علیه السلام هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی گردد، از جای برخاست و فرمود: «تو را چه می شود؟ خداوند جان تو را به زودی در بسترت بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد. به خدا سوگند من می دانم از گندم عراق جز به مقدار اندک نخواهی خورد!»
عمر بن سعد با تمسخر گفت: «جو ما را بس است.» مقتل الحسین، مقرّم، ص 189، الفتوح، ج 5، ص 131 – 133؛ تأمّلی در نهضت عاشورا، همان، ص 89. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، تهران، مکتبة الصدوق، ص 308؛ قصه کربلا، ص 206.بحار الانوار، ج 44، ص 388.
برخی نیز نوشته اند که امام حسین به عمر بن سعد فرمود: مرا می کشی و گمان می کنی که عبید اللّه ولایت ری و گرگان را به تو خواهد داد! به خدا سوگند که گوارای تو نخواهد بود و این عهدی است که با من بسته شده است و تو هرگز به این آرزوی دیرینه خود نخواهی رسید! پس هر کاری که می توانی انجام ده که بعد از من روی شادی را در دنیا و آخرت نخواهی دید و می بینم که سر تو را در کوفه بر سر نی می گردانند و کودکان سر تو را هدف قرار داده، به طرف آن سنگ پرتاب می کنند. سفینة البحار، ج 2، ص 270؛ قصه کربلا، ص 235 – 236.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
– دانشنامه امام حسین یا با عنوان کامل «دانشنامه امام حسین علیهالسلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ: فارسی – عربی» (۱۶ جلد) با ترجمه فارسی محمد محمدی ریشهری،پژوهشکده علوم و معارف حدیث
– سخنان حسین بن علی علیه السلام / محمدصادق نجمی نجمى ناشردفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
– نهضت امام حسین(ع) و قیام کربلا، نویسنده: غلامحسین زرگری نژاد، ناشر : مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت).
– تأملی در نهضت عاشورا، نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان، ناشر: انصاریان (قم).
-مقتل الحسین، خوارزمی، قم، مکتبة المفید، ج 1، ص 233.
– قیام حسین (ع)، نوشته: سید جعفر شهیدی، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
– حماسه حسینی، نویسنده: علامه شهید مرتضی مطهری، ناشر : صدرا.
=====
ملاقات امام حسین ع با عمر سعد
امام در مدینه ، مکه و در بین راه تا کربلا ملاقات بسیاری را انجام داد از جمله ملاقات های حضرت، ملاقات با عمربن سعد در کربلا بود
امام حسین علیه السلام در ملاقاتهای خویش، هم اهداف قیام خویش را که اصلاح امت و بیعت نکردن با یزید و اجابت دعوت کوفیان بود، تبیین کرد و هم با استقامت و جدّیت تمام در مقابل طرفداران یزید همچون مروان بن حکم ایستاد و هم عده ای نظیر زهیر بن قین و حر بن یزید ریاحی را هدایت نمود و بر جمع دیگر همچون: عبد اللّه بن عمر، عبید اللّه بن حر جعفی و عمر بن سعد اتمام حجّت کرد. برخی ملاقاتها نیز جنبه کسب اطلاعات از اوضاع کوفه و مخالفان داشته و در یک کلام می توان گفت: حضرت برای تبیین اهداف و هدایت افراد و اتمام حجّت از هیچ کوششی دریغ نورزید.
سخن طبری در باره ملاقات و متن گفت گوی امام حسین ع با عمربن سعد دقیق و صحیح نیست
منابع تاریخی گفتگوی امام را چنین ثبت کردند :
امام حسین علیه السلام شخصی به نام عمرو بن قرظه انصاری را نزد عمر بن سعد فرستاد و از او خواست که شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. عمر سعد پذیرفت. شب هنگام، امام حسین با بیست نفر از یارانش و عمر بن سعد با بیست نفر از سپاهیانش در محل موعود حضور یافتند. امام حسین علیه السلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادرش عباس و فرزندش علی اکبر را در نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز به جز فرزندش حفص و غلامش، به بقیه همراهان دستور بازگشت داد.
در ابتدا امام حسین علیه السلام فرمود: «ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدایی که بازگشت تو به سوی او است، هراسی نداری؟ من فرزند کسی هستم که تو بهتر می دانی [و می شناسی ]. آیا این گروه را رها نمی کنی تا با ما باشی و این موجب نزدیکی تو به خداوند می شود؟»
عمر بن سعد گفت: «اگر از این گروه جدا شوم، می ترسم که خانه ام را خراب کنند!» حضرت فرمود: «من خانه ات را [دو باره ] می سازم.» عمر گفت: «من بیمناکم که املاکم را از من بگیرند!»
حضرت فرمود: «من از اموالی که در حجاز دارم، بهتر از آن به تو خواهم داد.» و به نقل دیگری حضرت فرمود: که من «بغینجه» را به تو خواهم داد. و آن مزرعه بسیار بزرگی بود که نخلهای زیاد و زراعت کثیری داشت و معاویه حاضر شد آن را به یک میلیون دینار خریداری کند؛ ولی امام آن را به او نفروخت.
عمر بن سعد گفت: «من در کوفه بر جان افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم و می ترسم که آنها را از دم شمشیر بگذراند!»
امام حسین علیه السلام هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمی گردد، از جای برخاست و فرمود: «تو را چه می شود؟ خداوند جان تو را به زودی در بسترت بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد. به خدا سوگند من می دانم از گندم عراق جز به مقدار اندک نخواهی خورد!»
عمر بن سعد با تمسخر گفت: «جو ما را بس است.» مقتل الحسین، مقرّم، ص 189، الفتوح، ج 5، ص 131 – 133؛ تأمّلی در نهضت عاشورا، همان، ص 89. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق، تهران، مکتبة الصدوق، ص 308؛ قصه کربلا، ص 206.بحار الانوار، ج 44، ص 388.
برخی نیز نوشته اند که امام حسین به عمر بن سعد فرمود: مرا می کشی و گمان می کنی که عبید اللّه ولایت ری و گرگان را به تو خواهد داد! به خدا سوگند که گوارای تو نخواهد بود و این عهدی است که با من بسته شده است و تو هرگز به این آرزوی دیرینه خود نخواهی رسید! پس هر کاری که می توانی انجام ده که بعد از من روی شادی را در دنیا و آخرت نخواهی دید و می بینم که سر تو را در کوفه بر سر نی می گردانند و کودکان سر تو را هدف قرار داده، به طرف آن سنگ پرتاب می کنند. سفینة البحار، ج 2، ص 270؛ قصه کربلا، ص 235 – 236.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
– دانشنامه امام حسین یا با عنوان کامل «دانشنامه امام حسین علیهالسلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ: فارسی – عربی» (۱۶ جلد) با ترجمه فارسی محمد محمدی ریشهری،پژوهشکده علوم و معارف حدیث
– سخنان حسین بن علی علیه السلام / محمدصادق نجمی نجمى ناشردفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
– نهضت امام حسین(ع) و قیام کربلا، نویسنده: غلامحسین زرگری نژاد، ناشر : مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی (سمت).
– تأملی در نهضت عاشورا، نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان، ناشر: انصاریان (قم).
-مقتل الحسین، خوارزمی، قم، مکتبة المفید، ج 1، ص 233.
– قیام حسین (ع)، نوشته: سید جعفر شهیدی، ناشر: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
– حماسه حسینی، نویسنده: علامه شهید مرتضی مطهری، ناشر : صدرا.
=====