خانه » همه » مذهبی » ممنوعیت زنا در قرآن

ممنوعیت زنا در قرآن

زنا عبارت است از ارتباط نامشروع و غير قانونى مرد و زن، كه در قرآن كريم از آن به عنوان «فاحشه» (عمل زشت) ياد شده است و براى پيش‏گيرى از اين عمل دستور به ازدواج داده و خواستار حجاب زنان و كوتاه كردن نگاه مردان و زنان (غض بصر) شده است و سپس در چند آيه و در چند مرحله آن را نكوهش و ممنوع كرده است؛

اول: قرآن می فرمايد:
«وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی  إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبِيلًا «1» «و هرگز به عمل زنا نزديك نشويد كه كارى بسيار زشت و راهى ناپسند است.» در اين آيه دو صفت «عمل زشت» و «راه ناپسند» را براى زنا برمی شمارد و آن را نكوهش می كند و اين اولين مرحله برخورد با يك صفت ناپسند است.
برخى از مفسران می نويسند كه اين آيه به سه نكته اشاره دارد:
الف: آيه فوق نمی گويد زنا نكنيد بلكه می گويد به اين عمل شرم ‏آور نزديك نشويد و اين علاوه بر تأكيدى كه در بر دارد اشاره لطيفى به اين نكته دارد كه زنا غالبا مقدماتى دارد مثل چشم‏ چرانى- ترك ازدواج جوانان، فيلم‏هاى بد، حضور در مكان‏هاى بد و … كه انسان را تدريجا به آن نزديك می كند.
ب: جمله (انه كان فاحشة) مشتمل بر سه تأكيد است: (ان- استفاده از فعل ماضى كان- تعبير فاحشه) كه عظمت اين گناه را نشان می دهد.
پ: جمله (ساء سبيلا) بيانگر اين واقعيت است كه اين عمل راهى به مفاسد ديگر در جامعه می گشايد. «2»

دوم: هنگامى كه قرآن صفات بندگان خدا را بر می شمارد می فرمايد:
«وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً «3» «و زنا نمی كنند و هركس چنين كند مجازاتش را خواهد ديد.» در اينجا پاكدامنى از صفت‏هاى بندگان خاص خدا شمرده شده است و در ضمن تهديد به عقاب می كند كه هركس مرتكب اين عمل زشت شود دچار عذاب الهى می شود. اين مرحله دوم برخورد با يك عمل زشت است.

سوم: هنگامى كه زنان بعد از فتح مكه می خواستند با پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بيعت كنند يكى از مواد عهدنامه آنها زنا نكردن بود. و در اين رابطه قرآن فرموده است:
«يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذا جاءَكَ الْمُؤْمِناتُ يُبايِعْنَكَ عَلی أَنْ لا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئاً وَ لا يَسْرِقْنَ وَ لا يَزْنِينَ وَ لا يَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَ لا يَأْتِينَ بِبُهْتانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ وَ لا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبايِعْهُنَّ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏ «4» «اى پيامبر هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند و با تو بيعت كنند كه چيزى را شريك خدا قرار ندهند، دزدى نكنند، زنا نكنند، فرزندان خود را نكشند، تهمت و افترايى پيش دست و پاى خود نياورند و در هيچ كار شايسته اى مخالفت فرمان تو نكنند، با آنها بيعت كن و براى آنان از درگاه خداوند آمرزش طلب كه خداوند آمرزنده و مهربان است».
مفسران نوشته اند كه اين آيه روز فتح مكه نازل شد. هنگامى كه پيامبر (ص) بر كوه صفا قرار گرفته بود و از مردان بيعت گرفت، زنان مكه كه ايمان آورده بودند براى بيعت خدمتش آمدند. آيه فوق نازل شد و كيفيت بيعت با آنان را شرح داد. و پس از آن پيامبر (ص) از آنها بيعت گرفت. (برخى نوشته اند از روى لباس و برخى گفته اند توسط ظرف آبى كه پيامبر (ص) دستش را در يك طرف آن گذارده بود بيعت گرفتند. «5») در اين آيه يكى از مواد شش ‏گانه پيمان «زنا نكردن» قرار داده شده است. يعنى ترك زنا به صورت يك عهد و پيمان اجتماعى درمی آيد.

تذكر: در مرحله سوم عدم عمل به اين كار زشت جزئى از يك پيمان عمومى قرار می گيرد تا به صورت يك تعهد مردمى درآيد.

چهارم: خداوند در سوره نور می فرمايد:
«الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ* الزَّانِي لا يَنْكِحُ إِلَّا زانِيَةً أَوْ مُشْرِكَةً وَ الزَّانِيَةُ لا يَنْكِحُها إِلَّا زانٍ أَوْ مُشْرِكٌ وَ حُرِّمَ ذلِكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ‏ «6» «هريك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد و نبايد رأفت و محبت (كاذب) نسبت به  آن دو شما را از اجراى حكم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد و بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند. مرد زناكار جز با زن زناكار يا مشرك ازدواج نمی كند و زن زناكار را جز مرد زناكار يا مشرك به ازدواج خود در نمی آورد و اين بر مؤمنان حرام شده است.»

 

نزول:

مرحله چهارم آخرين مرحله برخورد با مرتكبين اين عمل زشت است. چرا كه قرآن كريم در آيات قبلى زمينه سازى كرد و ذهنيت مسلمانان را آماده ساخت و در اين آيه با شدت هر چه بيشتر حكم صد شلاق را براى زناكاران (با شرايط خاص) قرار داد. اين آيه مربوط به مدينه است كه حكومت اسلام مستقر شده و مسلمانان با احكام اسلام آشنا شده اند.
برخى از مفسران نوشته اند:
«اين آيه مشتمل بر سه دستور است:
الف: حكم مجازات زنان و مردان آلوده به فحشا.
ب: تأكيد بر اين كه در اجراى اين حد الهى گرفتار محبت‏ها و احساسات بی مورد نشويد. محبتى كه نتيجه اى جز فساد و آلودگى در اجتماع ندارد.
پ: دستور به حضور جمعى از مؤمنان در صحنه مجازات دهد، چرا كه هدف تنها اين نيست كه گناهكار عبرت گيرد بلكه هدف آن است كه مجازات او سبب عبرت ديگران هم بشود.» «7»
در مورد آيه سوم سوره نور (تحريم ازدواج مؤمنان با زناكاران) دو احتمال داده شده است:
بعضى معتقدند كه آيه تنها يك واقعيت عينى را بيان می كند كه آلودگان هميشه دنبال آلودگان می روند. و هم جنس با هم جنس پرواز می كند اما افراد پاك و با ايمان هرگز تن به چنين آلودگی ها و انتخاب همسران آلوده نمی دهند و آن را بر خويشتن تحريم می كنند (و لذا ظاهر آيه جمله خبريه است) برخى معتقدند كه اين جمله بيان يك حكم شرعى و الهى است. مخصوصا می خواهد مسلمانان را از ازدواج با افراد زناكار بازدارد چرا كه بيماری هاى اخلاقى همچون بيماری هاى جسمى غالبا واگيردار است. به علاوه نوعى ننگ است و فرزندان آنان نيز مشكوكند و شايد اين، تفسير جمله «حرم ذلك على المؤمنين» است. شاهد ديگر شأن نزول آيه است كه گفته اند: مردى از مسلمانان از پيامبر (ص) اجازه خواست تا با «ام مهزول» (زنى كه در عصر جاهليت به آلودگى معروف بود و حتى پرچمى براى شناسايى بر در خانه خود نصب كرده بود) ازدواج كند، آيه فوق بدين مناسبت نازل شد.
در روايات نيز از امام باقر و امام صادق(علیه السلام) آمده است كه: «هركس مشهور به اين عمل شود و حد الهى بر او جارى گردد، با او ازدواج نكنيد تا توبه اش ثابت شود.» «8»

تذكر: اين برخورد چهار مرحله اى قرآن كريم از لحاظ تربيتى بسيار جالب است و می تواند الگويى براى برخورد با عادات زشت اجتماعى و گناهان رايج در جامعه باشد.
در مرحله اول: صفات ناپسند زنا را بر می شمارد و مردم را از آن بازمی دارد.
در مرحله دوم: زنا نكردن را از صفات بندگان خدا شمرده و وعده عذاب اخروى می دهد.
در مرحله سوم: زنا نكردن را جزئى از يك پيمان عمومى قرار می دهد.
در مرحله چهارم: قوانين و مجازات‏هاى سختى براى مرتكبين قرار می دهد.

 

تاريخچه:

مسئله ارتباط نامشروع با زنان بيگانه يكى از موضوعات بوده كه از دير زمان در تاريخ بشر و اديان الهى مطرح بوده و غالب مردم از آن بيزار بوده و هستند. به طورى كه داشتن غيرت نسبت به ناموس يكى از صفات پسنديده انسانى است و حتى نسبت بی غيرتى نوعى فحش محسوب می شود. در دين يهود هم اين عمل ممنوع اعلام شده است. و در مجموعه قوانينى كه به «ده فرمان» مشهور است در تورات فعلى آمده است: «قتل مكن، زنا مكن، دزدى مكن، بر همسايه خود شهادت دروغ مده و …». «9»
در انجيلهاى كنونى هم زنا عمل ناپسندى محسوب می شود و حتى با اينكه طلاق در انجيل فعلى ممنوع اعلام شده، ولى اجازه داده شده كه زنان را به علت زنا كردن طلاق دهند. از قول عيسى(علیه السلام) نقل می كنند:
«و به شما می گويم هر كه زن خود را به غير علت زنا طلاق دهد و ديگرى را نكاح كند زانى است و هر كه زن مطلقه را نكاح كند زنا كند.» «10»

 

احكام:

در مورد عمل ناپسند زنا كه كرامت انسانى را از بين می برد و انسان را به يك حيوان پست تبديل می كند در اسلام احكام سختى قرار داده شده است:
1. زنا كردن از گناهان كبيره است.
2. براى زناكار حدود كيفرى خاصى در اسلام قرار داده شده است؛ مثل قتل براى كسى كه با محارم خود زنا كند، رجم (سنگسار كردن) براى زناكار محصن (همسردار) و صد ضربه شلاق براى زناكار غير محصن و … كه تفصيل اين امور در كتاب‏هاى فقهى آمده است. «11»

 

حكمت‏ها و اسرار علمى:

ارتباط نامشروع هر انسان با جنس مخالف خود، آثار زيانبار معنوى و بهداشتى و اجتماعى براى هر دو طرف به وجود می آورد. كه در روايات اهل بيت(علیهم السلام) و كتاب‏هاى پزشكى بدان‏ها اشاره شده است. در اينجا برخى از آنها را از نظر می گذرانيم:

 

1. آثار زنا در روايات:

در روايات آمده است كه شخص زناكار از حوزه ايمان خارج می شود. براى مثال به اين روايت توجه كنيد:
عن رسول اللّه (ص): «لا يزن الزانى حين يزنى و هو مؤمن و لا يسرق السارق حين يسرق و هو مؤمن فانه اذا فعل ذلك خلع عنه الايمان كخلع القميص» «شخص زناكار به هنگامى كه مرتكب اين عمل می شود مؤمن نيست و همچنين سارق به هنگامى كه مشغول دزدى است ايمان ندارد چرا كه به هنگام ارتكاب اين عمل، ايمان را از او بيرون می آورند همان گونه كه پيراهن را از تن بيرون می آورند.» «12»

 

2. آثار معنوى:

انسان كسى است كه بر اساس عقل و انديشه و دين كارهاى خود را در آن چهار چوب‏ها، قانون‏مند می كند و زنا يعنى ارتباط غير قانونى و بدون ضابطه بين دو انسان (زن و مرد) كه گاهى شكل خشن تجاوز جنسى را به خود می گيرد.
پس هنگامى كه شخصى زنا می كند يعنى از كرامت انسانى خود عبور كرده و به صورت يك حيوان درآمده است. از اين روست كه اين عمل با شأن انسانى انسان ناسازگار است. و شايد از همين رو باشد كه قرآن از آن به عنوان عمل زشت (فاحشه و راه ناپسند ساءَ سَبِيلًا) ياد كرده است.

 

3. آثار اجتماعى زنا:

برخى از مفسران در مورد فلسفه تحريم زنا می نويسند:
الف: پيدايش هرج و مرج در نظام خانواده و از ميان رفتن رابطه فرزندان و پدران، رابطه اى كه وجودش نه تنها سبب شناخت اجتماعى است بلكه موجب حمايت اجتماعى و محبت می شود.
ب: اين عمل ننگين سبب انواع برخوردها و كشمكش‏هاى فردى و اجتماعى در ميان هوسبازان است.
پ: تجربه نشان داده و علم ثابت كرده است كه اين عمل باعث اشاعه انواع بيماری هاست.
ت: اين عمل غالبا سبب سقوط جنين و كشتن فرزندان و قطع نسل می گردد. چرا كه چنين زنانى هرگز حاضر به نگهدارى اين گونه فرزندان نيستند.
ث: هدف از ازدواج تنها مسئله اشباع غريزه جنسى نيست بلكه اشتراك زندگى و انس روحى و آرامش فكرى و تربيت فرزندان و همكارى در شئون حيات از آثار ازدواج است كه بدون اختصاص زن و مرد به همديگر و تحريم زنا، هيچ‏يك از اينها امكان ‏پذير نيست. «13»

 

4. انتشار بيماری هاى آميزشى در جامعه:

بيماری هاى آميزشى كدامند؟ بيماری هاى آميزشى امراض بسيار مهمى هستند كه به دليل خطرناك و مسرى بودن به عنوان مهم‏ترين بيماری هاى پوستى (Venereoloyy) به شمار می روند. همچنين به دليل ضايعات و اختلالاتى كه در ديگر اعضاى بدن بوجود می آورند در طب عمومى (General palhology) نيز جايگاه ويژه اى دارند. بيماری هاى مقاربتى بيماری هاى زير را شامل می شود:
 سيفليسsyphilis) –  سوزاك ‏Gonorrhea
 شانكر يا آتشك ‏Chancroid – گرانولوم آميزشی Donovania granulomatis – التهاب مهبل‏. «14»

 

شيوع بيماری هاى مقاربتى:

«برخى پزشكان در رابطه با شيوع بيماريهاى آميزشى می گويند: علت اصلى انتشار و شيوع بيماری هاى مقاربتى اساسا به روابط جنسى آزاد و هر چيز كه موجب برهم خوردن كانون خانوادگى گردد می باشد.» دكتر «جان بيستون» نيز در همين رابطه می گويد:
«از قرائن به دست آمده ثابت می شود كه اغلب بيماری هاى آميزشى در نتيجه وجود روابط جنسى خارج از دايره ازدواج (زنا) شيوع پيدا می كند.»
در 20 سال أخير دانشمندان به رغم كشف پنی سيلين (Penicillin) و پايين آمدن آمار مبتلايان به اين بيماری ها، به خطر بزرگى كه از اين بابت متوجه بشريت است پى بردند.
ازاين‏رو در سال 1964 اقدام به تشكيل يك سمينار بزرگ جهانى با حضور 1500 متخصص از 50 كشور در آمريكا براى بحث پيرامون بيماری هاى مقاربتى نمودند و كليه مطالب و مقالات ارائه شده در اين سمينار را در كتابى به نام «عملكرد سمينار جهانى بيماری هاى مقاربتى» جمع ‏آورى و منتشر نمودند.
از بررسی هاى ارائه شده در اين سمينار مشخص گرديد كه نسبت بيماری هاى مقاربتى در فاصله زمانى 1950- 1960 در 71 كشور از مجموع 105 كشور مورد مطالعه، افزايش يافته كه اغلب اين كشورها را كشورهاى اروپائى تشكيل می دهند. يعنى از مجموع 20 كشور اروپائى، در 19 كشور آن بيماری هاى مقاربتى افزايش يافته بود. كمترين ميزان رشد اين امراض در كشورهاى شرق مديترانه بود كه از مجموع 12 كشور فقط در 6 كشور افزايش بيماری هاى مقاربتى وجود داشت.
در همين سمينار مشخص گرديد كه موارد ابتلا به سيفليس در آمريكا در سال 1957 جمعا 7600 مورد بوده كه اين رقم در سال 1961 به 20800 مورد يعنى تقريبا ظرف فقط چهار سال، سه برابر شده بود و اين بسيار وحشتناك است. اما موارد ابتلا به سوزاك فقط در كشور آمريكا به تنهايى به يك ميليون مورد در سال می رسد. امّا تخمين مبتلايان به سيفليس در سرتاسر جهان در سال 1953 به 20 ميليون نفر می رسيد. «15»

 

انتشار بيمارى ايدز:

ايدز از بيماری هايى است كه يكى از راههاى عمده انتقال آن ارتباطهاى جنسى است.
اين بيمارى در يك دهه گذشته در سطح جهان به ويژه كشورهاى اروپائى و آمريكائى شيوع قابل توجهى يافته است اما در سطح كشورهاى اسلامى گسترش چندانى نيافته است و اين مطلب به دليل رعايت نسبى مسائل جنسى نامشروع توسط مسلمانان است.

 

6. روش حكيمانه اسلام در جلوگيرى از بيماری هاى آميزشى:

چرا اين بيماری هاى آميزشى و ايدز در كشورهاى اسلامى (با وجود ضعف نسبى بهداشت در اين كشورها در حال حاضر) آمار كمترى دارد. اما در جوامع صنعتى به ويژه اروپا و آمريكا با همه پيشرفتهاى علمى و بهداشتى، آمار بيشترى دارد؟
جواب اين پرسش را بايد برخورد اسلام با اين پديده دانست. قرآن كريم از مقدمات عمل زنا شروع كرده و آنها را ممنوع ساخته است:
اول: حجاب را براى زنان واجب كرده است. «16» دوم: دستور داده مردان و زنان مؤمن نگاه خود را در برخورد با نامحرمان كوتاه (غض بصر) كنند. «17» سوم: دستور به ازدواج داده است. «18» چهارم: كسانى كه نمی توانند ازدواج كنند، با عفّت خود را نگه دارند. «19» و سپس در چهار مرحله با خود مسئله زنا برخورد كرده است. (ممنوعيت با ذكر معايب اخلاقى- وعده عذاب الهى بر آن- جزئى از عهدنامه عمومى قرار دادن- وضع مجازات شديد تازيانه بر آن) كه اين مراحل در ابتداى بحث مطرح شد.
برخى از پزشكان در اين باره می نويسند:
«چه روشى باعث محدود كردن و كنترل اين بيماری هاى هولناك از جوامع بشرى است.
در حالى كه همه اين روش‏ها تجربه شده اند …؟ آنها به كارگيرى پنی سيلين را تجربه كردند و شكست خوردند، مراكز فحشا را متمركز كرده و تحت نظر گرفتند ولى سودى نبخشيد، فرهنگ روابط جنسى صحيح را تبليغ كردند ولى نتيجه اى حاصل نشد … همه  اين روشها تجربه شد ولى بدون نتيجه. چه می شود كه روش اسلامى موفق در درمان اين بيماری ها را تجربه كنند. روشى كه افراد سطحی نگر و مغرضانى كه مايلند رذيلت بر جوامع بشرى حاكم شود، آن را سخت و شاق و دون شأن انسانى می دانند، در حالى كه اين روش عين رحمت و احترام به انسانيت است. چه می شود اگر روش درمانى قرآن را به كار ببندند. روشى كه ابتدا روح انسان را درمان می نمايد و سپس آن را با فضايل و خلق نيكو زينت می بخشد به طورى كه خود داوطلبانه هر پستى و رذيلتى را رد كند و آنگاه فرمان می دهد با اجتناب از نگاه حرام خود را از مسائل تحريك‏ كننده دور نگهدارد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكی  لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَ‏ «20» و نيز با تأكيد بر آسان گرفتن مهر، ازدواج را آسان نموده و از طرفى ارتكاب فواحش را نهى فرموده و اجتناب از آن را صفت مؤمنان رستگار قرار داده است.
اما اگر اين روش تربيتى والا، در كسى مؤثر واقع نشد و نداى نفس خود را اجابت كرده و مرتكب زنا شد، چاره اى نمی ماند جز اينكه آخرين دارو را كه قادر است لگام به هواهاى سركش او بزند، به او بچشانند و تازيانه اش بزنند: «الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ‏ «21» رسول خدا (ص) اين روش را در جامعه اسلامى پياده فرمود كه در نتيجه، جز چند مورد زدن تازيانه كه تعداد آنها از تعداد انگشتان تجاوز نمی كند، پيش نيامد و بدين طريق جامعه اى پاك به وجود آورد كه جوامع امروزى ما پس از گذشت قرنها هنوز هم تا حدى از نعمت طهارت آن بهره مندند. ولى ملل غرب از پذيرش آن امتناع ورزيدند و در بيمارى و بلا افتادند و تبديل به جوامعى غرق در رذايل و آلودگی ها گرديدند: «وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً.» «22» . «23»
دكتر سيد الجميلى نيز در كتاب خويش در مورد زنا به صورت مفصل بحث می كند. ايشان پس از طرح آياتى از قرآن، بيماری هاى مختلفى را بر می شمارد كه حاصل روابط نامشروع زن و مرد است. «24» دكتر صادق عبد الرضا على نيز با ذكر آيات مربوط به فواحش و زنا مطالب مفصلى در مورد آثار آن از نظر پزشكى و اجتماعى ذكر می كند. «25» در اين مورد برخى نويسندگان ديگر همچون محمد سامى محمد علی  «26» و … نيز سخنان مشابهى دارند.

 

بررسى:

1. منع روابط جنسى نامشروع بين زن و مرد يكى از خدمات بزرگ اديان الهى به بشريت بود و با توجه به اسرار بهداشتى و علمى آن كه در اعصار گذشته براى بشر نامعلوم بوده می تواند يكى از معجزات علمى اديان الهى به شمار آيد.
2. منع زنا با توجه به سابقه آن در يهود و مسيحيان نمی تواند يك معجزه علمى منحصر به فرد قرآن كريم محسوب شود.
3. آثار زيانبار بهداشتى و اجتماعى زنا، می تواند از اسرار و حكمت‏ها و فلسفه هاى اين حكم الهى (ممنوعيت زنا) باشد اما نمی توان ثابت كرد كه علت انحصارى و تامه صدور حكم باشد چرا كه ممكن است مصالح و مفاسد ديگرى (مثل آثار روحى و معنوى) نيز در نظر شارع بوده و يا آثار زيانبار بهداشتى ديگرى نيز در پس پرده اين حكم باشد كه هنوز كشف نشده است.
4. انتشار بيماری هاى آميزشى علل مختلفى دارد كه يكى از عوامل آنها روابط نامشروع است. پس نمی توان گفت كه در پى هر زنا اين بيماری ها (سوزاك- سيفليس و …) پيدا می شود.
بلكه ممكن است كسى مدعى شود كه با رعايت مسائل بهداشتى (مثل كنترل بهداشتى زن و مرد قبل از آميزش) می توان از ابتلاء به اين امور جلوگيرى كرد هر چند كه تجربه ثابت كرده، اين امور كاملا قابل پيش‏گيرى و كنترل نيست و اگر غريزه شهوت انسان از چهار چوب قانون و دين بگريزد ديگر قابل كنترل نيست و مشكلات بهداشتى زيادى براى انسان به وجود می آورد.
پس اين مطالب موجب می شود كه در مورد علت تحريم زنا به صورت قطعى سخن نگوييم. و آن را تنها مستند به امور بهداشتى ندانيم.

 

نویسنده: محمد علی رضایی اصفهانی

_______________________________

پی نوشت:

(1) اسراء/ 32- مكى.
(2) تفسير نمونه، ج 12، ص 102 با تلخيص.
(3) فرقان/ 68- مكى.
(4) ممتحنه/ 12- مدنى.
(5) تفسير نمونه، ج 24، ص 44 به بعد.
(6) نور/ 2- 3، مدنى.
(7) ر. ك: تفسير نمونه، ج 14، ص 359 به بعد.
(8) تفسير نمونه، ج 14، ص 361 به بعد با تلخيص.
(9) كتاب مقدس تورات، سفر خروج، باب بيستم، آيه 14- 16.
(10) انجيل متى، باب 19، آيه 9- 10.
(11) ر. ك: تحرير الوسيله، ج 2، ص 463 (بحث حد زنا)
(12) ر. ك: تفسير نمونه، ج 14، ص 361 به بعد.
(13) تفسير نمونه، ج 12، ص 102 با تلخيص.
(14) ر. ك: طب در قرآن، ص 180- 181.
(15) ر. ك: طب در قرآن، ص 181- 182.
(16) احزاب/ 59.
(17) نور/ 29- 30.
(18) نور/ 32.
(19) نور/ 33.
(20) اى رسول به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند كه اين پاكيزگى براى جسم و جان شما اصلح است و البته خدا به هر چه كنيد كاملا آگاه است. و اى رسول زنان مؤمن را بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را از عمل زشت محفوظ دارند (نور 30- 31)
(21) بايد شما مؤمنان هريك از زنان و مردان زناكار را به حد تازيانه مجازات كنيد و هرگز درباره آنان در دين خدا رأفت و ترحم روا مداريد اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد. و بايد عذاب آن بدكاران را جمعى از مؤمنان مشاهده كنند (حد زنا در حضور جمعى از مؤمنان اجرا شود) (نور/ 2- 3)
(22) و بگو دين حق همان است كه از جانب پروردگار شما آمد پس هر كه می خواهد ايمان آورد و هر كه می خواهد كافر شود. ما براى ستمكاران آتشى مهيا ساخته ايم. (كهف/ 29)
(23) ر. ك: طب در قرآن، ص 188- 190.
(24) دكتر سيد الجميلى، الاعجاز الطبى فى القرآن، ص 123- 133.
(25) دكتر صادق عبد الرضا على، القرآن و الطب الحديث، ص 184- 207.
(26) محمد سامى محمد على، الاعجاز العلمى فى القرآن، ص 191- 193.

 

منابع: 

کتاب «پژوهشى در اعجاز علمى قرآن»؛ ص 384

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد