براي حل اين مشكل توجّه شما را به نكاتي جلب ميكنم، دقت و توجّه شما به اين نكات با هم ديگر ميتواند شما را به مقصود و خواستةتان نزديكتر كند.
1. امر و نهي هاي پدر و مادر در واقع خواهش است: در مكالمههاي روزانه، ياد گرفتهايم كه خواهش و درخواست خود را در قالب آمرانه و دستوري بيان كنيم، مثلاً وقتي به پدرتان ميگوييد بايد براي درسهايم به مدرسه بياييد، منظورتان اين است كه پدر جان اگر ممكن است زحمت بكشيد و به مدرسه ما بياييد. اين موضوع دربارة كلمات آنها نيز صادق است. اگر آنها ميگويند بايد درس بخواني يا نبايد فلان رفت و آمد را كني، منظورشان اين است كه فرزند دلبندم ما خوبي و سعادت تو را ميخواهيم و خوشبختي تو در اين است كه در درسهايت كوشا باشي، و با فلان فرد معاشرت نداشته باشي. پس اگر در اين نوع گفتگوها دقّت كنيم و ادبيّات عرفي را در نظر بگيريم، از كلمات آنها نميرنجيم، چون ميدانيم كه در زير هر كلمة آنها مهر و محبّت جاي دارد.
2. مهر پدرانه و مادرانه: هيچ دوستي و محبّتي برابر با مهر خالصانه و ناب والدين نيست، تجربة ساليان متمادي ثابت كرده است كه مهر آنها ماندگار است و آنها ما را به خاطر خودمان دوست دارند. اگر فرزندان اين امر را درك كنند از انتقادهاي آنها ناراحت نميشوند، گاهي ممكن است آنها شرايط انتقاد را به خاطر حساسيّتي كه به رشد و تعالي شما دارند رعايت نكنند، مثلاً جلوي دوستتان بلند بگويند تا حالا كجا بودي؟ اگر بدانيد كه اين فقط و فقط به خاطر نگراني آنها در مورد شما بوده و شما عزيزترين فرد نزد آنها هستي، ديگر از نوع گفتار آنها ناراحت نميشويد، بلكه محترمانه از آنها عذرخواهي ميكني، و مهر آنها را تلافي ميكني. البته در زماني كه آنها در آرامش هستند با شوخي و تبسّم و به شكل غير مستقيم بيان ميكنيم كه بهتر بود جلوي دوستم مثلاً فلان حرف را به من نميزديد.
3. نصيحتهاي پيدرپي: گاهي جوانان و نوجوانان به خاطر نصيحتهاي پشت سر هم والدين ناراحت ميشوند. بهتر است بدانيد كه اين نصيحتهاي پيدرپي به خاطر عدم اعتماد به شما نيست، بلكه به خاطر مهر و محبّت زياد به شماست. چه كسي ميتواند يك ساعت تجربة تلخ مادر را در زمان بيماري فرزندش بيان كند، و احساس مادرانة او را به قلم آورد. چه كسي ميتواند اوج عشق مادر به فرزندش را ترسيم كند. پس، از توصيههاي پيدرپي آنها كه حاكي از عشق آنهاست ناراحت نشويم.
4. به تجربة آنها احترام بگذاريد: اگر به تجربهاي كه پدر و مادر از زندگي خود داشتهاند توجّه كنيد، و اگر به خلوص آنها در دوستي دقّت كنيد، متوجّه خواهيد شد كه هر سخن آنها اشاره به دغدغهاي در مورد شماست و اينها همه ميتواند شما را در جهت رشد و كمال ياري رساند. چون گفتهاند:
آنچه را كه پير در خشت خام ميبيند، جوان در آئينة صاف نميبيند.
5. بزرگ جلوه ندادن نقاط ضعف: والدين ما معصوم نيستند، بنابراين هم داراي صفات برجسته و نيكاند و هم داراي نقاط ضعف، حال اگر نقاط ضعف آنها در خصوص كار شما و يا در طرز رفتارشان با شما آشكار شود، بهتر اين است كه با واقع بيني با آن برخورد كنيد و اين نقص را طبيعي بدانيد. در ضمن خصلتهاي برجسته و نيك آنان، محبّت پاك و بيآلايششان به شما به خصوص مواظبتي را كه از ابتداي طفوليت تا كنون دربارة شما داشتهاند، از نظر دور نداريد.[1] و آن را به خاطر داشته باشيد و همواره از آنان قدرداني نماييد و حتّي طبق فرمايش قرآن، وقتي از دست آنها ناراحتيد به آنها تندي نكنيد.[2]6. صفات دوران جواني و نوجواني: انسان از بدو تولّد مراحل رشد مختلفي را پشت سر ميگذارد، و در هر مرحلهاي از تحوّل از صفات خاصي برخوردار ميشود. آشنايي با اين دوران و صفات و روحيّات خاص اين دوره به انسان كمك ميكند، تا روابط بين فردي و اجتماعي مناسب و خوبي ايجاد كند. اين دوران آن قدر حسّاس است كه بلوغ را تولّد ثاني فرد مينامند، در چنين دورهاي نوجوان دائماً در حال تغيير است و حتّي خود وي با مشكل بزرگ وضع و موقع خويش روبهرو است. برخي از اين تغييرات به قرار زير است:
1. خصوصيات جسماني ـ حركتي:
الف) آهنگ رشد جسمي سريعتر ميشود (فعاليت و خستگي ناپذيري)
ب) ظهور علائم جسمي و رواني بلوغ همراه با اضطراب نوجوان.
ج) ويژگيهاي بدني وي در رفتارهاي اجتماعي و خانوادگي او اثر ميگذارد.
د) بلوغ جنسي و علائم آن در جسم و روان.[3]2. خصائص عقلي و ذهني:قدرت فهم مسائل انتزاعي و منطقي، استدلال آوردن براي مقاصد خود و … [4]خصوصيات عاطفي: الف) اوايل نوجواني دورة حسّاسيت است و نوجوان در اين مرحله به كوچكترين چيزي عصباني ميشود و از اين نظر مانند كودكان است. (آگاهي از اين موضوع به شما در برخوردهايتان كمك بيشتري خواهد كرد)
ب) عواطف دچار نوعي سرگرداني ميشود:
ج) صفات متضاد، نوجوان و كمترين مدت از هيجان به هيجان ديگر منتقل ميشود. مثلاً لحظهاي بسيار مغرور و از خود راضي است و به كسي اعتنا نميكند، سپس بيدرنگ تغيير وضع داده، حالت فروتني و نواميدي پيدا ميكند. (البته آهسته آهسته پس از بلوغ جنسي كاهش مي يابد.)
د) استقلال طلبي از والدين و رفاقت جويي خالصانه.
هـ ) توجه بيش از اندازه به وضع ظاهري و حالت بدني.
و) تفكّرات رؤيايي.
ز) انتقاد از او موجب تضاد و اختلاف با بزرگترها ميشود.
ح)نياز و احساس مقبوليت و تأكيد اجتماعي.[5]خصائص اجتماعي:
الف) نوجوان از خود تعريف ميكند، و در صدد اثبات شخصيت خود است و سعي دارد، ديگران را وادار كند كه او را با شرائطي بپذيرند و به كلّ شخصيت او احترام بگذارند.
ب) اختلاف، كشمكش و بحث دربارة كنترلهاي خانواده.
ج) احساس تمسخر نسبت به محيط واقعي زندگي به خاطر ايدهآل گرايي.
د) رقابت با دوستان و همسالان و رفاقت خالصانه.[6]با توجّه به اين روحيات شما بايد متوجّه باشيد كه برخي از اين حالات كه در سؤال خود بيان داشتهايد، به خاطر بحث بلوغ و علائم رشد شماست، پس اين شناخت به شما كمك ميكند كه در اين مواقع خونسردي خود را بهتر حفظ كنيد و از والدين خود كمك بخواهيد به شما كمك كنند تا به واقع و خير بيشتري برسيد و بيشتر شرائط روحي رواني خود را با محيط تطبيق دهيد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. مراحل رشد و تحول انسان، دكتر محمّد رضا شرفي، نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
2. رفتارهاي هنجار و نابهنجار در كودكان و نوجوانان، دكتر شكوه نوابي نژاد، نشر انجمن اوليا و مربيان.
3. شناخت، هدايت و تربيت نوجوانان و جوانان، دكتر علي قائمي، انتشارات اميري.
پي نوشت ها:
[1] . آنچه يك جوان بايد بداند، ويژة دختران، قم، انتشارات بوستان كتاب، چاپ هفدهم، 1382، ص 57.
[2] . اسراء/17.
[3] . شرفي، محمّد رضا، مراحل رشد و تحول انسان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ سوم، 1368، ص 157 ـ 153(اقتباس).
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . همان، ص 156، (اقتباس).