به طور کلى عوامل رکود معنویت از جمله بى حالى و از دست دادن نشاط در نماز به دو دسته تقسیم بندى مى شود: عوامل زودگذر و غیرپایدار. گاهى اوقات کاهش معنویت در انسان معلول عواملى زودگذر مى باشد که با کمى توجّه و پس از برطرف شدن آن عوامل انسان به سرعت به مسیر اصلى خود بازگشته و چه بسا با اشتیاق بیشتر به مسائل معنوى مى پردازد که در اینجا به چند نمونه از این عوامل اشاره مى نماییم:
حوادث و اتّفاقات زندگى
برخى اوقات از دست دادن حالات معنوى نتیجه برخى اتّفاقات و حوادث زندگى مى باشد. از نگاه روان شناختى انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً یک حالت یکنواخت ندارد. همه انسان ها کم و بیش دوره هایى از غمگینى و افسردگى را تجربه مى کنند و این امر طبیعى است. و علّت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزیزى، شکست در بعضى از امور زندگى و یا برآورده نشدن خواسته و آرزویى، و یا دست نیافتن به محبوب و مطلوب خود (مثل پسران و دخترانى که در مسیر ازدواج با مشکل مواجه مى شوند) و یا حتّى انتظار عنایت و لطف و توجّه خاصى از طرف خدا داشته باشند اما حاصل نشده باشد و همچنین زندگى کردن در غربت و دورى از خانواده و صدها عامل دیگر که هر یک از آنها مى تواند در حالات معنوى انسان تأثیرگذار باشد و موجب کاهش حالات معنوى در انسان گردد.
عدم آمادگى روحى
انسان براى انجام اعمال مستحبّى (مانند نماز شب و خواندن ادعیه، حضور در مراسم هاى معنوى) همواره از لحاظ روحى داراى آمادگى نمى باشد بلکه گاهى اوقات در حال نشاط و آمادگى معنوى و گاهى اوقات هم آمادگى و نشاط لازم را ندارد، لذا اگر فردى در حالت ادبار و بى میلى به انجام مستحبّات پرداخته و این امور را به خود تحمیل نماید به مرور زمان موجب دل زدگى از امور معنوى و در نهایت منجر به از دست دادن حالات معنوى مى گردد.
خستگى
انتخاب واحدهاى درسى متعدّد و فعالیت هاى جنبى آن موجب خستگى جسمى مى شود و این خستگى جسمى به دنبال خود خستگى روحى و بى حالى نسبت به نماز و دیگر عبادات را نیز به دنبال خواهد داشت.
پرخورى
حضرت على علیه السلام مى فرمایند: «إِیاکُمْ وَ الْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مَقْسَاةٌ لِلْقَلْبِ مَکْسَلَةٌ عَنِ الصَّلاَةِ وَ مَفْسَدَةٌ لِلْجَسَدِ»[1] ؛ «از پرخورى دورى کنید که موجب قساوت قلب و باعث کسالت از اقامه نماز و سبب تباهى بدن است».
یکى دیگر از عوامل زودگذر که علماى اخلاق در این خصوص ذکر نموده اند این است که، از دست دادن حالات معنوى تدبیرى الهى است که در راستاى مصالح بندگان ایجاد شده است. بدین معنا که برخى اوقات سلب توفیقات و از دست دادن حالات معنوى تدبیر از سوى خداوند جهت بالا بردن ظرفیت بندگان صالح الهى مى باشد چرا که اگر همیشه آن لذّت معنوى ادامه پیدا کند، ادامه زندگى روزمره اختلال پیدا مى کند و انسان ارتباط خودش را با اطرافیان قطع مى کند، لذا باید ظرفیت انسان براى تحمّل مقامات معنوى بالا رود به طورى که مانند اولیا و معصومان علیه السلام در حالى که آن مقامات معنوى را دارند در میان مردم نیز زندگى کنند. و یا به این دلیل است که بنده خود را از عجب محافظت کند، و یا این که توفیقى از بنده خوب خدا سلب مى شود تا با تأسّف شدید او براى از دست رفتن توفیق الهى (همچون تهجّد و نماز شب)، اجر بیشترى به او عنایت فرماید.
عوامل پایدار
گاهى اوقات نیز کاهش معنویت معلول عواملى است که در صورت عدم توجّه به آنها و با گذشت زمان برطرف نمى شود چرا که در وجود انسان ریشه دوانده و در صورت عدم ریشه یابى و برطرف نمودن آن مى تواند انسان را به سقوط بکشاند؛ در این صورت باید این عوامل را در وجود خود شناسایى نموده و آنها را ریشه کن نماید. گناهان جنسى و جنسیتى و تحقیر و آزار دیگران چنین پیامدهاى منفى را به دنبال دارند.
در پایان چند نکته توصیه مى شود:
اکتفا به حداقل واجبات
هنگامى که آمادگى و نشاط کافى جهت انجام اعمال عبادى را ندارید خیلى به خود فشار نیاورید. مثلاً خود را ملزم به حضور در مراسم هاى مذهبى طولانى نکنید تا این کار موجب نفرت، خستگى و بى حوصلگى نسبت به انجام اعمال عبادى نگردد.
حضرت على علیه السلام در این خصوص فرموده اند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً – فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ – وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ»[2] ؛ «براى دل ها گاهى اقبال و رو کردن است (داراى میل و اشتیاق است) و گاهى ادبار و پشت کردن، (در حالت بى میلى و بى حوصلگى)؛ هرگاه اقبال کرد به نوافل و مستحبّات بپردازید و هرگاه پشت کرد به واجبات اکتفا کنید».
میانه روى و اعتدال
در این باره توصیه هاى فراوانى از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است؛
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در توصیه هایى به امیرالمؤمنین على علیه السلام فرموده اند: «یا على! این دین استوار و محکم است پس روش و حرکت دینى تو باید با حوصله و مدارا باشد و عبادت خدا را در نظر خودت مبغوض و ناپسند نکن چون کسى که افراط و تندروى داشته باشد (مانند کسى است که) پشت و کمر مرکب را زخمى و رنجور کرده و در عین حال مسافتى را هم طى نکرده (کنایه از زحمت بیهوده کشیدن است)»[3] .
امام على علیه السلام نیز در وصیت هاى خود به فرزندش فرموده است: «اى فرزند عزیزم! اقتصاد و میانه روى داشته باش در امور زندگى و در عبادات. و بر تو باد که عمل خود را طورى ترتیب دهى که همیشه تا آخر عمر طاقت ادامه آن را داشته باشى»[4] .
باید براى خود برنامه اى منسجم تنظیم کرد، به گونه اى که بتوانید هم نشاط عبادى خود را حفظ کنید و هم فعالیت هاى دیگر زندگى اعم از تفریح، ورزش و کار و تحصیل خود را به خوبى ادامه دهید.
پاورقی:
1- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 360.
2- نهج البلاغه، ص 530.
3- محمود ناصرى، داستان هاى بحارالانوار، ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص 224، اصفهان: قائمیه.
4- همان، ص 225.
حوادث و اتّفاقات زندگى
برخى اوقات از دست دادن حالات معنوى نتیجه برخى اتّفاقات و حوادث زندگى مى باشد. از نگاه روان شناختى انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً یک حالت یکنواخت ندارد. همه انسان ها کم و بیش دوره هایى از غمگینى و افسردگى را تجربه مى کنند و این امر طبیعى است. و علّت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزیزى، شکست در بعضى از امور زندگى و یا برآورده نشدن خواسته و آرزویى، و یا دست نیافتن به محبوب و مطلوب خود (مثل پسران و دخترانى که در مسیر ازدواج با مشکل مواجه مى شوند) و یا حتّى انتظار عنایت و لطف و توجّه خاصى از طرف خدا داشته باشند اما حاصل نشده باشد و همچنین زندگى کردن در غربت و دورى از خانواده و صدها عامل دیگر که هر یک از آنها مى تواند در حالات معنوى انسان تأثیرگذار باشد و موجب کاهش حالات معنوى در انسان گردد.
عدم آمادگى روحى
انسان براى انجام اعمال مستحبّى (مانند نماز شب و خواندن ادعیه، حضور در مراسم هاى معنوى) همواره از لحاظ روحى داراى آمادگى نمى باشد بلکه گاهى اوقات در حال نشاط و آمادگى معنوى و گاهى اوقات هم آمادگى و نشاط لازم را ندارد، لذا اگر فردى در حالت ادبار و بى میلى به انجام مستحبّات پرداخته و این امور را به خود تحمیل نماید به مرور زمان موجب دل زدگى از امور معنوى و در نهایت منجر به از دست دادن حالات معنوى مى گردد.
خستگى
انتخاب واحدهاى درسى متعدّد و فعالیت هاى جنبى آن موجب خستگى جسمى مى شود و این خستگى جسمى به دنبال خود خستگى روحى و بى حالى نسبت به نماز و دیگر عبادات را نیز به دنبال خواهد داشت.
پرخورى
حضرت على علیه السلام مى فرمایند: «إِیاکُمْ وَ الْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مَقْسَاةٌ لِلْقَلْبِ مَکْسَلَةٌ عَنِ الصَّلاَةِ وَ مَفْسَدَةٌ لِلْجَسَدِ»[1] ؛ «از پرخورى دورى کنید که موجب قساوت قلب و باعث کسالت از اقامه نماز و سبب تباهى بدن است».
یکى دیگر از عوامل زودگذر که علماى اخلاق در این خصوص ذکر نموده اند این است که، از دست دادن حالات معنوى تدبیرى الهى است که در راستاى مصالح بندگان ایجاد شده است. بدین معنا که برخى اوقات سلب توفیقات و از دست دادن حالات معنوى تدبیر از سوى خداوند جهت بالا بردن ظرفیت بندگان صالح الهى مى باشد چرا که اگر همیشه آن لذّت معنوى ادامه پیدا کند، ادامه زندگى روزمره اختلال پیدا مى کند و انسان ارتباط خودش را با اطرافیان قطع مى کند، لذا باید ظرفیت انسان براى تحمّل مقامات معنوى بالا رود به طورى که مانند اولیا و معصومان علیه السلام در حالى که آن مقامات معنوى را دارند در میان مردم نیز زندگى کنند. و یا به این دلیل است که بنده خود را از عجب محافظت کند، و یا این که توفیقى از بنده خوب خدا سلب مى شود تا با تأسّف شدید او براى از دست رفتن توفیق الهى (همچون تهجّد و نماز شب)، اجر بیشترى به او عنایت فرماید.
عوامل پایدار
گاهى اوقات نیز کاهش معنویت معلول عواملى است که در صورت عدم توجّه به آنها و با گذشت زمان برطرف نمى شود چرا که در وجود انسان ریشه دوانده و در صورت عدم ریشه یابى و برطرف نمودن آن مى تواند انسان را به سقوط بکشاند؛ در این صورت باید این عوامل را در وجود خود شناسایى نموده و آنها را ریشه کن نماید. گناهان جنسى و جنسیتى و تحقیر و آزار دیگران چنین پیامدهاى منفى را به دنبال دارند.
در پایان چند نکته توصیه مى شود:
اکتفا به حداقل واجبات
هنگامى که آمادگى و نشاط کافى جهت انجام اعمال عبادى را ندارید خیلى به خود فشار نیاورید. مثلاً خود را ملزم به حضور در مراسم هاى مذهبى طولانى نکنید تا این کار موجب نفرت، خستگى و بى حوصلگى نسبت به انجام اعمال عبادى نگردد.
حضرت على علیه السلام در این خصوص فرموده اند: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً – فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ – وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ»[2] ؛ «براى دل ها گاهى اقبال و رو کردن است (داراى میل و اشتیاق است) و گاهى ادبار و پشت کردن، (در حالت بى میلى و بى حوصلگى)؛ هرگاه اقبال کرد به نوافل و مستحبّات بپردازید و هرگاه پشت کرد به واجبات اکتفا کنید».
میانه روى و اعتدال
در این باره توصیه هاى فراوانى از معصومین علیهم السلام به ما رسیده است؛
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در توصیه هایى به امیرالمؤمنین على علیه السلام فرموده اند: «یا على! این دین استوار و محکم است پس روش و حرکت دینى تو باید با حوصله و مدارا باشد و عبادت خدا را در نظر خودت مبغوض و ناپسند نکن چون کسى که افراط و تندروى داشته باشد (مانند کسى است که) پشت و کمر مرکب را زخمى و رنجور کرده و در عین حال مسافتى را هم طى نکرده (کنایه از زحمت بیهوده کشیدن است)»[3] .
امام على علیه السلام نیز در وصیت هاى خود به فرزندش فرموده است: «اى فرزند عزیزم! اقتصاد و میانه روى داشته باش در امور زندگى و در عبادات. و بر تو باد که عمل خود را طورى ترتیب دهى که همیشه تا آخر عمر طاقت ادامه آن را داشته باشى»[4] .
باید براى خود برنامه اى منسجم تنظیم کرد، به گونه اى که بتوانید هم نشاط عبادى خود را حفظ کنید و هم فعالیت هاى دیگر زندگى اعم از تفریح، ورزش و کار و تحصیل خود را به خوبى ادامه دهید.
پاورقی:
1- تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص 360.
2- نهج البلاغه، ص 530.
3- محمود ناصرى، داستان هاى بحارالانوار، ترجمه جلد 67 و 68، ج2، ص 224، اصفهان: قائمیه.
4- همان، ص 225.