مقدمه: قرآن معجزة ماندگار و جاودان پيامبر- صلي الله عليه و سلم- ميباشد كه از جهات بسيار داراي اعجاز ميباشد، در الفاظ و محتوا، در «حاميّت» آميخته با وسعت و عمق و «معني»، در پيشگوييها و در اخبار غيبي و معجزات علمي همچون انسان و زوجيّت در جهان گياهان،[1] و اعجاز در زمينة آفرينش انسان،[2] عمل كربنگيري درختان سبز،[3] اشاره به حركت زمين و كرويت آن[4] قانون جاذبه و دافعه[5] و… از جمله معجزات قرآن مطلبي است كه در آية مورد سئوال آمده كه ميگويد «آسمان پائين را به چراغهاي روشن ستارگان زينت بخشيدم[6]» فرضيهاي كه در آن زمان بر افكار و دانشمندان حاكم بود، ميگفت فقط آسمان بالا، آسمان، ستارگان ثوابت است (آسمان هشتم طبق فرضيّه بطلميوس) ولي چنان كه ميدانيم بطلان اين فرضيه اثبات شده و عدم پيروي قرآن از آن فرضيه نادرست مشهور آن زمان، خود معجزه زندهاي از اين كتاب آسماني است.[7] با اين مقدمه، بايد گفت: شبيه آية مورد سئوال، حدود چهار بار در قرآن آمده است.
علامه طباطبايي ميفرمايد: «سماء الدنيا» توصيف آسمان به دنيا، براي اين است كه بفهماند، آسمان دنيا نزديكترين آسمانها به زمين است و اين آسمانها هم طبقه طبقه، و فوق هم ميباشد، چنانكه در آية ديگر ميفرمايد «خداي كه هفت آسمان را بر فراز يكديگر آفريد[8]» و ظاهراً مراد از زينت آسمانها با چراغهايي كواكب و ستارگان است چنانكه در سورة صافات آمده « إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ »[9] و اين ستارگان در آسمان دنيا، يا پائينترين، همچون
قنديلها (و چراغهاي) آويزان هستند.
بعد ميفرمايد از اين نكته چند مطلب بدست آمد: 1ـ آسمان دنيا، كه عالم ستارگان و سيارهها ميباشد، بالاي سر ما ميباشد. 2ـ و اين آسمان هفتگانه، مخلوقات جسمانياند بر فراز همديگر، كه نزديكترين آنها عالم ستارگان و كواكب ميباشد، از آسمانهاي ديگر توصيفي در قرآن نيامده است. 3ـ مراد از آسمان هفتگانه، اجرام علوي و بالا و يا خصوص بعضي از آنها همچون خورشيد و قمر و غير آن دو نيست. 4ـ آنچه در روايات آمده كه ملائكهها ساكن آسمانها ميباشد و از آنجا فرود ميآيد، اين آسمان هفتگانة جسماني نيست بلكه مراد عالمهاي هفتگانة ملكوتي است كه بر اين عالم و آسمانهاي هفتگانه، برتري و احاطه دارد.[10] و در تفسير نمونه در توضيح اين آيه چنين آمده: «جملة آسمان پائين را با چراغهاي روشن ستارگان زينت بخشيديم و در آن شهابهايي كه پهنة آسمان را از شياطين حفظ ميكنند آفريديم»، دليل بر اين است كه هم ستارگان زينت بخش آسمان اول ميباشند و در نظر انسانها همانند چراغهاي هستند كه از سقف اين آسمان نيلگون آويزان شده است و نه تنها زينت آسمانند و با تلألوء خاص و چشم زدنهاي پرمعني و پي در پي، قلب عاشقان اسرار آفرينش را به سوي خود جذب ميكنند و ترانة توحيد سر ميدهند بلكه در شبهاي تاريك براي گمشدگان بيابانها چراغهايي هستند كه هم با روشنايي خود راهنمايي ميكنند و هم سمت و جهت حركت را معين ميسازند.»[11]جالب اين كه، از نظر علم امروز چشمك زدن زيباي ستارگان، به خاطر قشر هوايي است كه اطراف زمين را فرا گرفتهاند و آنها را به اين كا وا ميدارد و اين با تعبير «السماء الدنيا» (آسمان پائين) بسيار مناسب است. اما در بيرون جو زمين، ستارگان خيره خيره نگاه ميكنند و فاقد تلألوء هستند.
كانت فيلسوف آلماني ميگويد » دو چيز است كه اعجاب انسان را سخت برميانگيزد: يكي آسمان پرستارهاي كه بالاي سر ما قرار گرفته است و ديگر وجدان و ضميري كه در درون ما قرار دارد[12]» نتيجه اينكه: مراد از «زيّنا السماء …» ستارگان و كواكبي است كه با جوّ و قشر خاص هواي اطراف زمين باعث زيبايي و زينت آسمان شده اند و به صورت طبيعي و درس آموز آسمان دنيا را چراغاني كرده اند و سرود الهي را براي زمينيان به ارمغان آورده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
– به كتاب محدوده ي كره ي زمين، اثر فرانسيس دوبو، ترجمه ي محمود اسراري، انتشارات آموزش انقلاب اسلامي.
پي نوشت ها:
[1]. ر.ك. مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، چاپ نهم، 1370، ج15، ص 191.
[2]. همان، ج27، ص 157.
[3]. همان، ج18، ص 465.
[4]. همان، ج19، ص 13.
[5]. همان، ج17، ص 29.
[6]. فصلّت/12.
[7]. همان، ج19، ص 16.
[8]. ملك/3.
[9]. صافات/6.
[10]. طباطبايي، محمدحسين، الميزان في تفسير القرآن، تهران، دارالكتب الاسلاميّه، چاپ چهارم، 1362، ج17، ص 392و393 با تلخيص.
[11]. تفسير نمونه، پيشين، ج20، ص 230.
[12]. مطهري، مرتضي، انسان و ايمان، قم، انتشارات صدرا، چاپ دوم، 1357، ص 94.