این حدیث با این الفاظ «اَلإنسانُ سِرّی وَأنا سِرُّه»در منایع روایی، وجود ندارد، اما در برخی از کتاب ها به همین لفظ یا الفاظ مشابه نقل شده است.[1]
آنچه در باره این حدیث -با صرف نظر از بود و نبودش در متون روایی- می توان گفت؛ این است که با توجه به برخی از آیات قرآن، این سخن صحیح و درست است؛ زیرا آن جا که فرشتگان از خداوند در باره خلقت انسان می پرسند؛ آیا کسى را در زمین قرار مى دهى که فساد و خونریزى کند؟؛[2] اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است، ما تسبیح و حمد تو را بجا مى آوریم، و تو را تقدیس مى کنیم، پروردگار فرمود: «من حقایقى را مى دانم که شما نمى دانید».[3]
خداوند این جا در حقیقت، خطاب به فرشتگان می فرماید؛ این از اسرار من است، من از خلقت او چیزی می دانم که شما نمی دانید.
از سویی دیگر، خداوند از اسرار انسان است، آن جا که فرمود: «…. پروردگارت را در دل خود، از روى تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش»![4]
«همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آن گاه که بر پهلو خوابیده اند، یاد مى کنند و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند (و مىگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهاى! منزهى تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار»![5]
این نوع آیات نیز ناظر به اسراری هستند که انسان نسبت به خدا دارد و با او مطرح می کند و تنها خداوند محرم اسرار او است.
در تفسیر روح البیان در تفسیر این حدیث قدسی آمده است، منظور از «اَلإنسانُ سِرّی وَأنا سِرُّه» این است که سر انسان، ظاهر و صورت اسرار من است، و سر من نیز باطن و حقیقت اسرار انسان است. سر انسان عبارت از حقیقت انسانی است که بر صورت حقیقت الاهی ظاهر شده است. چنان که پیامبر(ص) فرمود: خداوند آدم را بر صورت خود خلق کرد.[6] زمانی که این حقیقت انسانی از مرتبۀ غیب به منزل شهادت نزول کرد و حق تعالی بر او تجلی نمود به صفت جمال و جلالش، در طرف راستش نور جمالش را به ودیعه نهاد، و در جانب چپش ظلمت جلالش را؛ در اولی فرشته ای مأمور نمود تا به حق دعوت کند، و در دومی شیطان را تا به باطل فرا خواند… ؛[7] از این رو است که می توان گفت انسان کامل که در پیامبر رحمت و ائمه هدی(ع) مصداق یافت، مظهر سر الاهی است.
[1]. ر. ک: حقى بروسوى، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 3، ص 8، دارالفکر، بیروت، بى تا.
[2]. گفتنی است که بر اساس آیه 30 سوره بقره، موجودات زمینى دیگر که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزى آلوده شده بودند.
[3]. بقره، 30
[4]. اعراف، 205
[5]. آل عمران، 191
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 4، ص 11؛ ج 11، ص 111، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق، «خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ».
[7]. ر. ک: تفسیر روح البیان، ج 3، ص 8.