خانه » همه » مذهبی » منظور از ذنب در آیه ۲ سوره فتح

منظور از ذنب در آیه ۲ سوره فتح

قرآن مى فرماید: «انا فتحنا لک فتحاً مبیناً لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطاً مستقیما»؛ «به درستى که ما برایت فتحى نمایان کردم تا خداوند آثار گناهانى که بدهکار مشرکان بودى [و به جهت آن تو را مستحق آزار و شکنجه دانستند ]از دل هاى آنان بزداید، چه گذشته ات و چه آینده ات را و نعمت خود بر تو تمام نموده و به سوى صراط مستقیم رهنمونت شود». فتح (48)، آیه 1 و 2. مفسران درباره آیه یاد شده و منظور از ذنب پیامبر اکرم(ص) نظرهاى مختلف داده اند. مرحوم علامه در «المیزان» مى نویسد: «ذنب» در آیه شریفه یاد شده به معناى گناه؛ یعنى، مخالف تکلیف مولوى الهى نیست. چون کلمه «ذنب» در لغت، عبارت است از عملى که آثار و تبعات بدى دارد؛ حال هر چه باشد. «مغفرت» هم در لغت عبارت از پرده افکنى بر روى هر چیز است. بعد از روشن شدن معناى لغوى و عرفى «ذنب» و «مغفرت» مى گوییم: قیام رسول خدا(ص) به دعوت مردم و نهضت آن حضرت علیه کفر، قبل از هجرت و ادامه آن تا بعد از هجرت در مدینه و جنگ هایى که بعد از هجرت با مشرکان به راه انداخت عملى داراى آثار شوم و مصداقى براى کلمه «ذنب» بود و معلوم است که کفار قریش مادام که شوکت و نیروى خود را محفوظ داشتند، هرگز پیامبر(ص) را مشمول مغفرت خود قرار نمى دادند و خون هایى که از بزرگان آنان ریخته شده بود، از یاد نمى بردند و تا از راه انتقام و محو رسم و سنت پیامبر(ص) کینه هاى خود را تسکین نمى دادند، دست بردار نبودند. اما خداى سبحان با فتح مکه و یا فتح حدیبیه – که آن نیز منتهى به فتح مکه شد – شوکت و نیروى کفار قریش را از آنان گرفت و در نتیجه گناهانى که رسول خدا(ص) در نظر مشرکان داشت، پوشانید و آن حضرت را از شر قریش ایمنى داد. پس مراد از کلمه «ذنب» تبعات بد و آثار خطرناکى است که دعوت رسول الله(ص) از ناحیه کفار و مشرکان به بار مى آورد و این آثار از نظر لغت «ذنب» است که در نظر آنان، حضرت را مستحق عقوبت مى ساخت؛ همچنان که موسى(ع) در جریان کشتن آن جوان قبطى، خود را گناه کار معرفى نمود: «و لهم على ذنب فاخاف ان یقتلون». این معناى گناهان گذشته (ما تقدم من ذنبک) رسول(ص) است.
اما گناهان آینده «ما تأخر» عبارت است از خونهایى که بعد از هجرت از صنادید قریش ریخت. اما مغفرت خدا نسبت به گناهان آن حضرت، عبارت است از پوشاندن آنها و ابطال عقوبت هایى است که به دنبال دارد یعنى، قدرت، شوکت و عظمت کفار قریش را از آنان گرفت، و موید این معنا، جمله «و یتم نعمته علیک… و ینصرک الله نصراً عزیزاً» است.
حضرت رضا(ع) در روایتى مى فرماید: در نظر مشرکان عرب هیچ کس گناه کارتر و گناهش عظیم تر از رسول خدا(ص) نبود؛ براى اینکه آنها 360 خدا داشتند و رسول خدا که آمد همه آنها را از خدایى انداخت و مردم را به اخلاص خواند. این در نظر آنها بسیار سنگین و عظیم بود و گفتند: «اجعل الالهة الها واحداً ان هذا لشى ء عجاب و انطلق الملأ منهم ان امشوا و اصبروا على آلهتکم ان هذا لشى یراء ما سمعنا بهذا فى الملة الاخرة ان هذا الاختلاق»؛ «آیا آن همه خدا را یکى کرده این خیلى شگفت آور است بزرگانشان براى تحریک مردم به راه افتادند که برخیزند و از خدایان دفاع کنید که این وظیفه اى است مهم، ما چنین چیزى را در هیچ کیشى نشنیده ایم این جز سخنى خود ساخته نیست». اینجا است که وقتى خداى تعالى مکه را براى پیامبرش فتح کرد، مى فرماید: «انا فتحنا لک فتحاً مبیناً … .» یعنى، این فتح آشکار را برایت کردیم تا دیگر در صدد آزارت بر نیایند و همین طور هم شد. بعد از فتح مکه عده اى مسلمان شدند و برخى از مکه فرار کردند و کسانى که ماندند قدرت بر انکار توحید نداشتند و با دعوت مردم آن را مى پذیرفتند. پس با فتح مکه گناهانى که رسول خدا(ص) نزد مشرکان مکه داشت آمرزیده شد؛ یعنى، دیگر نتوانستند دست از پا خطا کنند، طباطبایى، سیدمحمدحسین، المیزان، ج 253، ص 18 و 271؛ ر.ک: معرفت، محمدهادى، تنزیه الانبیاء، ص 172-179.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد