« إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ وَإِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ ».[1] خداوند متعال چنين فرموده است: يعني «آن گاه كه آسمان بشكافد. آنگاه كه ستارگان فرو ريزند. آنگاه كه درياها روان گردند. آنگاه كه قبرها زير و زبر شوند».
هنگامي كه حوادث قيامت از تكوير شمس، و خاموش شدن ستارهها، و شكافتن آسمان و انفجار دريا و غيره ايجاد شود، نظم حياتي كرة زمين به هم ميخورد. زيرا در علوم طبيعي ثابت شده، نظامي كه در منظومه شمسي وجود دارد، در اثر حركتهاي زمين و اعتدال با تابيدن خورشيد، ايجاد جوّ گرما و سرماي كرة زمين و كوه و دريا، حركت هوا و باد، ايجاد ميشود، و امكان تنفّس ايجاد ميشود ولي هنگامي كه چنين نظامي وجود ندارد، امكان تنفس هم نيست.[2]براي روشن شدن بحث، به مقدّمات مهم قيامت اشاره ميشود: ميباشد. نخست: نفخ (دميدن): در صورِ اوّل كه همه موجودات آسماني و زميني ميميرند. يعني روح از ساختمان وجودي آنها خارج ميشود، و آيا فنا و زوال در ساختمان وجودشان و منظومه ايجاد ميشوند يا خير؟، محل اختلاف است. دوّم: صورِ دوم: همة موجودات زنده ميشوند. سوّم: زلزله بزرگ و عظيمي كه مردم از ترس مَست ميشوند، و صاحبان حمل و زنان شيرده، در مخاطره قرار ميگيرند. چهارم: حوادثي كه براي نظام جهان پيش ميآيد كه تاريكي خورشيد و ستارگان و آتش گرفتن آبهاي دريا و از جا كنده شدن كوه و غيره مي باشد. و اين قسم چهارم را بعضي دو نوع ميدانند: يكي قبل از نفخه اول و يكي بعد از نفخه دوم.
يكي از بحثهايكه قابل طرح اين است كه ترتيب اين حوادث چهارگانه چگونه است؟ آيا اول حوادث بهم خوردن نظام آسمان، زمين، خورشيد و … بعد نفخ اول و بعد نفخ دوم، بعد زلزله؟ يا به هم خوردن نظام آسمان و زمين و. . .، بعد از نفخ دوم است؟ …، البته بين اين حالات هم حوادثي وجود دارد كه در احاديث به اين نكته اشاره شده است. حال اگر حوادث آسمان، زمين، بههم خوردن خورشيد و . . .، قبل از نفخ صور اول باشد، مشكلي وجود ندارد، چون كسي زنده به حيات مادي نيست، تا بخواهد تنفس كند. و در اين صورت همه مردهاند. تا اينكه در نفخة دوّم مردم زنده ميشوند، و نظام ديگري برپا ميشود، و نفس كشيدن در آن نظام هم ممكن است و اشكالي ندارد. ولي اشكال در اين است كه اگر اين حوادث مهم قبل از نفخ اول باشد، كسي ديگر زنده نميماند، تا احتياج به نفخ صور داشته باشد. در حالي هم از آيات و روايات، نفخ صور اول استفاده ميشود؛ با نفخ صور، مردم روي زمين ميميرند. و اگر اين حوادث آسمان و زمين بين اين نفخ واقع شوند، باز مسئلة تنفس مشكلي ندارد. چون همه مردهاند و احتياج به نفس كشيدن ندارند، ولي مشكل اين است كه اين حوادث آسمان و زمين به خاطر آن استكه خداوند ميخواهد، قدرت خود را به مردم نشان بدهد، و در اين صورت بايد در حال حيات آنها باشد. علاوه بر اين، به دنبال آن آيات و حوادث قيامت مطالبي نقل شد. مثل: «وَ اِذا الوحوش حشرت»[3] و «اذا الموءُدة سئلت»[4] و… معلوم ميشود، حوادث بر هم خوردن آسمان و زمين بعد از نفخ دوم است.
هرچند بعضي از بزرگان مثل آيت الله العظمي مكارم شيرازي معتقد است، اين نشانههاي قيامت اگرچه پشت سر هم نقل شده است، ولي چند علامت اولي كه مربوط به حوادث آسمان و زمين است، مال قبل از قيامت مي باشد. باقي مال خود قيامت و ايام حشر است. بههرحال اگر اين حوادث بعد از نفخ صور باشد، بايد گفت: در آنجا نشاء و حيات و سنخيت ديگري است، متناسب با همان روز آخرت و دوره قيامت، هنگامي خود مردم را زنده كرده و معاد هم جسماني، روحاني است. نفس كشيدن در آنجا مناسب حال محيط خواهد بود كه ويژگيهاي مخصوص به خودش را دارد، مثل زنده بودن همه ي چيزهاي قيامت كه براساس آيات قرآن در قيامت همه چيز زنده هستند، و يا پوست بدن اهل جهنم با سوختن از جهنم از بين نميرود، و دوباره زنده ميشود. و يا در آنجا كسي نميميرد. خلاصه در آنجا شرايط حيات خاص وجود دارد. و علاوه بر اين، آن حوادث بزرگ آسماني و زميني و زلزله عظيم بهخاطر شرايط خاص حيات اُخروي عامل نابودي آنها نيست، هرچند ترسآور و وحشتزا و مهيب است، وخلاصه زمينه ي ويراني اين جهان براي مهيا شدن زميني مهمتر و بزرگتر است، براي حشر همه مردم. شواهد ترتيب حوادث چهارگانه از ادلة معارف وكلمات بزرگان بدست ميآيد، شواهدي كه دلالت ميكنند حوادث آسماني و زميني بعد از نفخ صور دوم است:
1. آيات سوره انفطار بعد از حوادث آسمان و زمين را بيان ميكند. «آنگاه كه آسمان بشكافد، آنگاه كه ستارگان فرو ريزد و . . . هركس ميفهمد چه چيز را از پيش فرستاد . . . كه اين از نشانه محشر است.
2. سورة تكوير: «اذا الشَّمس كُوّرت» و . . . به دنبالش ميگويد «وَاِذَا الْمَوْءُده سُئِلتْ» كه از نشانه محشر است.
3. سورة انشقاق: «آنگاه كه آسمان با گردن نهادن به فرمان پروردگارش شكافته شود، آنگاه كه زمين به اطاعت از پروردگارش باز شود ونهان داشتههايش را به كمال بيرون ريزد، . . .»[5] از نشانههاي حشر بعد نفخ دوّم است؛
4. در سورة نباء اين مطلب روشنتر جلوهگر ميكند. از آية 17 به بعد از سورة نباء آمده است: «و روزي كه در صور دميده شود، وگروه گروه به محشر درآيند، و درهاي آسمان گشوده شود، وكوهها به حركت آيند، و چُنان سراب شوند، دوزخ كمينگاهي است براي بازگشت طغيانگران و . . .»[6] كه از جمله نظرية مهم در اين آيه، حوادث آسماني بعد از نفخ دوّم است.
5. سورة قارعه: «حادثة درهم كوبنده، چه حادثة كوبندهاي؟ چه داني حادثة كوبنده چيست؟ روزي كه مردم پروانهوار پراكنده شوند، و كوهها (از هيبت آن) به صورت پشم زده شده در آيد، آنكه كفة عملش سنگين باشد، زندگي پسنديدهاي خواهد داشت . . .».[7] در هر حال شواهد رواني و گفتاري از شواهد علماء در اين زمينه وجود دارد. و در مقابل عقيدههاي ديگري هم است كه اين حادثة آسماني مقداري قبل از نفخ صور اول و مقداري بعد از نفخ صور دوم مي باشد. در هرحال در هر كدام از زمانهاي مختلف مقدمات قيامت باشد، پاسخ همان است كه بيان گشت.
خلاصه بعد از انجام مقدمات قيامت، خداوند در قيامت «عالم تكاني» ميكند، و كل عالم را بههم ميريزد، و دوباره ميسازد، و اين امر مهم براي خداوند، بسيار آسان است.[8] البته تا مسئلة بهشت و جهنم مطرح بشود هزاران سال طول ميكشد. منتها بعد از آن، از آيات بسياري بدست ميآيد كه در بهشت و يا جهنَّم، پاداش مادّي ومعنوي و يا عذاب مادّي و معنوي مطرح است. از جمله آمده است: «آنها در ساية درخت سدر بيخار قرار دارند، ودر ساية درخت طلع پر برگ وسايه كشيده وگسترده در كنار آبشارها . . .»[9] روي اين جهات روشن ميشود كه هواي بهشت مطبوعترين وجالبترين ودل انگيزترين هواهاست، چنانكه در سورة انسان آمده: «اين در حالي است كه بهشتيان نه آفتاب سوزان را در آنجا ميبينند ونه سرما را…».[10]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. پيام قرآن، ج 5 – 6.
2. تفسير نمونه ج 25، ص 400 به بعد.
3. الميزان، ج 20.
پي نوشت ها:
[1]. انفطار/ 4-1.
[2] . ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، انتشارات مدرسه اميرالمؤمنين، چ چهارم، 1374، ج 6، ص 30.
[3]. تکوير/ 5.
[4] . تكوير/ 5 – 8.
[5]. انشقاق/ 5-1.
[6] . نبأ/ 22-17. .
[7] . قارعه/ آخر-1.
[8] . جوادي آملي، درس تفسير، ذيل آية 250، سورة بقره.
[9] . تفسير موضوعي پيام قرآن، ج 6، ص 232.
[10] . انسان/ 13.