موضع شيعه در برابر اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله )
پرسش اول : صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله کيست ؟ بيشتر دانشمندان اهل سنت هر کسي را که در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله اسلام آورده و او را ديده و با آن گرامي نماز خوانده ، صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله مي دانند .
موضع شيعه در برابر اصحاب پيامبر (صلي الله عليه و آله )
پرسش اول : صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله کيست ؟ بيشتر دانشمندان اهل سنت هر کسي را که در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله اسلام آورده و او را ديده و با آن گرامي نماز خوانده ، صحابي پيامبر صلي الله عليه و آله مي دانند .
ولي ظاهرا نظر پيامبر صلي الله عليه و آله اسلام غير از اين بوده است ، طبري نقل کرده است ، ( 1 ) هنگامي که پيامبر خدا صلي الله عليه و آله خالد را به سوي قبيله ي بني جذيمه فرستاد تا بدون خونريزي آنان را به اسلام دعوت کند ، ميان او و عبدالرحمان بن عوف درباره ي کاري که از خالد نسبت به مردم اين قبيله سرزده بود بگو مگويي پيش آمد . خالد از دستور پيامبر خدا صلي الله عليه و آله سرپيچي کرد و تعدادي از افراد قبيله بني جذيمه را – با اين که امان داده بود – به قتل رساند .
بني جذيمه ، پيش از اسلام ، فاکه بن مغيره ي مخزومي ، عموي خالد را کشته بودند . همچنين آنها عوف بن عبد عوف پدر عبدالرحمان را به قتل رسانده بودند .
اين جريان به اطلاع پيامبر خدا صلي الله عليه و آله رسيد ، فرمود : « آرام باش اي خالد ، از اصحاب من دست بردار . به خدا سوگند اگر به اندازه ي کوه احد ، طلا داشتي و بعد در راه خدا آن را انفاق مي کردي ، ارزش و پاکي فردي از اصحاب مرا به دست نمي آوردي . » . (2)
سخن پيامبر صلي الله عليه و آله به خالد : « اگر به قدر کوه احد ، طلا داشتي و در راه خدا انفاق مي کردي ، ارزش و پاکي مردي از اصحاب مرا به دست نمي آوري » . به طور واضح دلالت دارد بر اين که پيامبر صلي الله عليه و آله به رغم آن که اين سخن را پس از فتح مکه ، يعني دست کم دو سال پس از اسلام آوردن خالد ، فرموده است ، او را از جمله ي اصحاب خود ندانسته ، زيرا خالد اندکي پس از صلح حديبيه اسلام آورد و صلح حديبيه در سال ششم پس از هجرت بود در صورتي که فتح مکه در سال هشتم هجري اتفاق افتاد . پس اگر خالد در آن موقع از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله به شمار نمي رفته ، به يقين هزاران هزار از افرادي که پس از فتح مکه وارد اسلام شدند و از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله نبودند ، هر چند که در زمان آن بزرگوار اسلام آوردند و او را ديدند و با او نماز گزاردند .
پرسش دوم : آيا اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله همگي عادل بودند ؟ از جمله امور مورد بحث و گفتگو بين سني و شيعه ، عدالت و مورد وثوق بودن اصحاب است ، مشهور بين دانشمنداني سني اين است که تمام اصحاب مورد اطمينان و عادلند . اما دانشمندان شيعه در اين مسأله عقيده مخالفي دارند .
قائلين به عادل بودن تمام اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله ، استدلال به آياتي از قرآن مجيد کرده اند ، از جمله : « محمد صلي الله عليه و آله فرستاده ي خداست و آنان که پيروان اويند ، نسبت به کافران سختگير، و در بين خود با رحمتند آنان را در حال رکوع ، و سجود مي بيني ، در حالي که تفضلي از جانب خدا و خشنودي او را مي جويند ، نشانشان اثر سجده اي است که بر چهره ي آنهاست اين است وصفشان در تورات و در انجيل، که چون کشته اي هستند که جوانه بزند و آن جوانه محکم شود و بر پاهاي خود بايستد و کشاورزان را به شگفتي وا دارد ، تا آن جا که کافران را به خشم آورد . خدا از ميان آنها کساني را که ايمان آورده اند و کارهاي شايسته کرده اند به آمرزش و پاداشي بزرگ وعده داده است . » (3)
علاوه بر اين ، آيه ي مبارکه شامل همه ي اصحاب نمي شود و تنها کساني را دربرمي گيرد که نسبت به کافران سختگير باشند و بين خودشان با رحمت رفتار کنند .
پس هر يک از اصحاب که سختگير بر کافران و مهربان نسبت به مؤمنان نباشد ، از شمول اين آيه خارج شده است . و به اين ترتيب کساني که خود مسلمانان را به ناحق در جنگهاي خانگي ريختند ، همچون طلحه ، زبير و معاويه و همين طور کساني که در جنگ با امام علي عليه السلام شرکت جستند و وحدت و يکپارچگي مسلمانان را برهم زدند و از مصاديق اين آيه ي کريمه نيستند .
علاوه بر همه ي اينها آخر آيه ي کريمه به روشني ثابت مي کند که اين تعريف و ستايش شامل همه ي اصحاب نبوده است ، زيرا آخر آيه اعلان مي دارد که خداوند تنها به آن وعده از اصحاب که ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند ، وعده ي آمرزش و پاداش بزرگ داده است . و اگر همه ي اصحاب کساني بودند که ايمان آورده و عمل شايسته کرده بودند ، آيه چنين مي شد : خداوند همه ي آنان را وعده ي آمرزش و مزد بزرگ داده است .
و از جمله آياتي که براي عدالت همه ي اصحاب به آن استدلال کرده اند . اين آيه ي مبارکه است : « و پيشگامان نخستين از مهاجران و انصار کساني که با نيکوکاري از آنان پيروي کردند ، خدا از ايشان خشنود و آنان [نيز] از او خشنودند ، و براي آنان باغهايي آماده کرده که از زير [ درختان ] آن نهرها روان است . هميشه در آن جاودانه اند . اين است همان کاميابي بزرگ . » .(4)
اما اين آيه بر فضليت نخستين افراد پيشين از مهاجران و انصار دلالت دارد ، و آنان کساني هستند که از ديگران به اسلام سبقت گرفتند . پس اين آيه ي مبارکه شامل هزاران تن از اصحابي که پس از صلح حديبيه و يا بعد از فتح مکه اسلام آورده اند ، نمي شود . زيرا اينان از پيش گيرندگان به اسلام نبوده اند بلکه پس از بيست سال از آغاز دعوت اسلامي و حدود هشت سال بعد از هجرت ، مسلمان شده اند .
و از جمله آياتي که بر عدالت تمام اصحاب استدلال کرده اند ، آيه مبارکه ي ذيل است :
« خداوند از مؤمنان خشنود شد ، هنگامي که آنان در زير آن درخت با تو بيعت کردند ، پس خداوند به آنچه در دلهاي آنهاست . آگاه است و آرامشي را بر دل آنان فرو فرستاد ، و آنان را به پيروزي نزديکي پاداش داد . » (5)
و اين آيه نيز شامل هزاران تن از اصحابي نمي شود که پس از صلح حديبيه که در سال ششم بعد از هجرت اتفاق افتاده ، بيعت کردند . اين بيعت يک يا چند روز پيش از پيمان صلح نامبرده زير درخت براي پيامبر صلي الله عليه و آله اتفاق افتاد .
البته اصحابي که زير آن درخت با پيامبر خدا صلي الله عليه و آله بيعت کردند حدود يک هزار و چهار صد نفر بودند ، و قابل ذکر است که جمعي از تابعان از جمله ( سعيد بن مسيب و شعبي و ابن سيرين ) به طوري که از آنها نقل شده گفته اند که نخستين مهاجران همان کساني هستند که به سمت دو قبله مسجد الاقصي و کعبه ، نماز گزاردند .
آيا سنن نبوي دلالت بر عدالت همه ي اصحاب دارد ؟
براي عدالت اصحاب به شماري از احاديث نبوي استدلال کرده اند :
از جمله : پيامبر خدا صلي الله عليه و آله فرمود : هر کس در بدر و حديبيه حاضر بوده است ، هرگز داخل آتش دوزخ نمي شود .
و از جمله : روايت شده است که پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود : « هيچ کسي از بيعت کنندگان زير درخت وارد آتش دوزخ نمي شود . » (6)
اين دو حديث نيز بجز عدالت آن اصحابي که در بدر و حديبيه حاضر بودند ، چيزي را ثابت نمي کند و شمار اين عده بين اصحاب که هزاران تن هستند ، از دو هزار تن تجاوز نمي کند . ده هزار نفر در روز فتح مکه همراه پيامبر خدا صلي الله عليه و آله بودند و هنگامي که رهسپار تبو ک شدند و سپاه آن بزرگوار بالغ بر بيست و پنج هزار بود .
نظر انتخابگران
اما دانشمندان اسلامي شيعه ، همه ي اصحاب را در يک جايگاه قرار نمي دهند و اعتقاد ندارند که تمام آنها افراد عادل و مورد اطمينان و وثوق بوده اند . از نظر آنان بعضي از آنها در والاترين مقام تقوا قرار داشتند ؛ برخي ازآنها مورد وثوق و راستگو بودند ولي عادل نبودند ، و حال برخي د يگر معلوم نيست ، و انحرا ف گروهي نيز روشن است .
در قرآن مجيد آياتي است که نظر اين گزينش کنندگان را تأييد مي کند .
آنان بر اين مطلب که بعضي از اصحاب، عادل و مورد اطمينان نبودند به تعدادي از آيات و احاديث استدلال کرده اند. از جمله ي آنها، آياتي است که در شأن افرادي نازل شده است که تا وقتي با پيامبر صلي الله عليه و آله بودند به آن حضرت وعده ي اطاعات مي دادند، اما نيت ديگري در دل مي پروراندند:
«منافقان به هنگام روز در نزد تو به زبان اظهار ايمان کنند، و شب چون از حضور تو دور شوند، گروهي خلاف گفته تو را در دل گرفته و تدبير مي کنند، و خداوند آنچه را که آنان شبانه تدبير مي کنند، ثبت مي کند. پس اي پيامبر از ايشان روي بگردان، و بر خدا توکل کن که خدا تو را تنها ياور و نگهبان بس است.» (7)
اين آيه دلالت بر اين دارد که شماري از افراد ساکن مدينه، کساني بودند که اسلام آورده بودند و با پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نماز مي گزاردند. و در مجلس او حاضر مي شدند و هرگاه مي شنيدند که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرماني صادر کرده است، مي گفتند: شنيديم و اطاعت مي کنيم. اما هنگامي که از نزد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بيرون مي رفتند تصميم مي گرفتند فرمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را اطاعت نکنند. و در سوره ي مبارکه ي توبه آيات زيادي مي يابيم که دلالت دارد بر اين که بعضي از صحابه ي پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم افرادي دورو بودند و پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از نفاق آنها آگاه نبود. از جمله آنها آيات ذيل است:
«بعضي از اعراب اطراف مدينه منافقند. و بعضي از مردم مدينه هم منافق و بر نفاق خود استوارند. تو آنان را نمي شناسي و ما از باطن ناپاک آنها آگاهيم و آنان را دوباره عذاب خواهيم کرد، و عاقبت به عذاب سخت دوزخ باز گردانيده مي شوند.» (8) همچنين آيات 73 تا 77 سوره توبه.
و در سوره ي احزاب آمده است:
«و هنگامي که منافقان و آنان که در دلهايشان بيماري وجود داشت گفتند، خدا و رسولش به ما جز وعده اي دروغ ندادند؛ و در آن هنگام جمعي از آنان گفتند اي مردم مدينه، ديگر شما را جاي درنگ نيست، بازگرديد، و پاره اي از آنها پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اجازه مي خواستند و مي گفتند: «خانه هاي ما نا امن است در صورتي که خانه هايشان ناامن نبود و آنان جز فرار از جنگ چيزي نمي خواستند.» (9)
و در اين مطلب همين بس که درباره ي جمعي از افراد که در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اسلام آورده و در مدينه زندگي کرده و با پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نماز گزارده بودند، سوره اي به نام «منافقون» نازل شده است که در آن آمده است:
«آنگاه که منافقان نزد تو آمده و گفتند: ما گواهي مي دهيم که تو فرستاده ي خدايي، خدا مي داند که تو فرستاده ي اويي، و خدا گواهي مي دهد که منافقان دروغ مي گويند. منافقان از سوگندهايشان سپري ساختند تا بدان وسيله راه خدا را ببندند، براستي که مرتکب کاري زشت شدند. بدان جهت که ايشان ايمان آوردند و بعد کافر شدند، خدا در دلهايشان مهر نهاد تا آنان هيچ درک نکنند…» (10)
اين آيات فراوان که ضمن چند سوره آمده است به روشني دلالت قاطع دارند که جمعي از کساني که زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اسلام آورده و با پيامبر زندگي کرده و با آن گرامي نماز گزاردند، در اسلام خود صميمي و با اخلاص نبودند. و کدام گواهي از گواهي قرآن مجيد بالاتر است؟
اين منافقان با ديگر اصحاب همراه بودند و ما نام آنها را نمي دانيم تا از آموختن مسائل از ايشان اجتناب کنيم و شمار آنها را بدانيم.
مورخان از جمله طبري و ابن هشام نقل کرده اند (11) که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم هنگام عزيمت به جانب احد با هزار تن از اصحاب خود از شهر مدينه بيرون شد وليکن عبدالله بن ابي سلول از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم جدا شد و به مدينه بازگشت و به همراه او سيصد تن از مردم مدينه بازگشتند. هيچ يک از اين افراد را تاريخ به نام، براي ما معرفي نکرده است، جز رئيس ايشان، عبدالله بن ابي سلول. پس چگونه مي توانيم از گرفتن مطالب از منافقان حذر کنيم در صورتي که آنان از ديگر اصحاب پاک پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به هيچ وسيله اي قابل تشخيص نيستند.
پي نوشتها:
1- تاريخ طبري، ج 3، ص 68.
2- نظير آن را ابن هشام در تاريخ خود، ج 2، ص 421 نقل کرده است.
3- سوره فتح (48) آيه 29.
4- سوره ي توبه (9) آيه ي 100.
5- سوره ي فتح (48) آيه 18.
6- الاستيعاب في معرفه الاصحاب، ج 1،ص 4.
7- سوره ي نساء (4) آيه 81.
8- سوره ي توبه (9) آيه 102.
9- سوره ي احزاب (33) آيات 11 و 12.
10- سوره ي منافقون (63) آيات 1-4.
11- تاريخ طبري، ج 2، ص 504؛ السيره النبويه ابن هشام، ج 2، ص 64.
منبع: مقاله موضع شيعه در برابر اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم
/خ